ازتوزيع سنتي مغازه به مغازه تا نبود شركت هاي تخصصي در شهرستان ها
محمد لطيفكار
توزيع مطبوعات به منظور فروش، يكي از اساسيترين چالشهاي توسعه مطبوعات محلي است؛ به طوريكه بعيد ميدانم قبل از حل اين مشكل بتوان به آينده مطبوعات محلي خوشبين و اميدوار بود.
در مواردي، هنوز شكل سنتي و اوليه توزيع مطبوعات، در جامعه ما كاملا از بين نرفته است. در خاطرات بسياري از قديميهاي مطبوعات در كرمان گفته شده؛ پس از چاپ هر شماره، مدير نشريه، تعدادي از نسخ را زير بغل ميزده و مغازه به مغازه آن را به دوستان و آشنايان خود هديه ميكرده؛ وحتي موقع اين نوع توزيع رايگان و آشنامحور، اين مديران علاقهمند، كه غالبا خودشان هم نويسنده مطالب بودهاند، بخشهايي از نشريه را فيالمجلس نزد صاحب مغازه يا همان مخاطب آشنا، قرائت ميكردهاند. طبيعتا اين گونه توزيع هيچ سود مادي و مستقيمي نصيب صاحب جريده نميكرده است.
شيوه توزيع فوق، شايد در گذشتههاي دور كه انتشار نشريات بهروش حرفهاي نبوده و هزينه توليد و چاپ نيز حداقلي بوده و پديده رقابت رسانهاي هم معمول نبوده است، چندان غيرمنطقي و عجيب نباشد؛ اما در دنياي امروز كه همه امور توليد و چاپ حرفهاي است، به نظر ميرسد اگر توزيع نشريات نيز سازوكار منطقي نداشته باشد، چيزي جز شكست به دنبال ندارد؛ كما اينكه امروز ما به آن دچار شدهايم.
در استاني مثل كرمان، با وجود كثرت مطبوعات محلي متاسفانه چيزي كه اصلا مد نظر قرار نميگيرد، نحوه درست توزيع نشريات است. در سراسر استان به جز شهر سيرجان كه مساله توزيع آن ساز وكار درستي دارد، ساير شهرها تقريبا هيچ مركزي مناسب توزيع و فروش گسترده مطبوعات وجود ندارد. در شهرهاي مختلف استان مراكز فروش ضعيف، هيچوقت به تعداد انگشتان يكدست هم نميرسد. در شهر كرمان، كه مركز استان است و بيش از هفتصد هزار نفر جمعيت دارد، تعداد مراكز فروش به زحمت به 10 يا دوازده دكه فروش، آنهم در مركز شهر ميرسد. طبيعي است با توجه به گستردگي مساحت اين شهر و ترافيك مركز شهر، بسياري از علاقهمندان به مطبوعات، عطاي آن را به لقايش ميبخشند و ترجيح ميدهند كه به مطالعه مطبوعات محلي عادت نكنند و سراغي از آنها نگيرند.
وقتي به اين ترتيب تقاضا براي خريد نشريه پايين ميآيد، صاحبان جرايد، ديگر دغدغه توليد مطلب متناسب با علايق و نياز مخاطب را از دست ميدهند. حتي عارضه بينظمي در نوبتهاي انتشار به صورت يك روال معمول در ميآيد؛ و همينها به نوبه خود، مخاطبان جديتر را نيز از پيگيري مطبوعات محلي منصرف ميكند. در واقع باوجود تعداد پرشمارمطبوعات محلي، در اينجا روز بهروز از تعداد علاقهمندان كاسته ميشود. البته عوامل ديگري هم درجريان كاهش تيراژ و فروش مطبوعات محلي هم موثر است؛ مثل پايين بودن تكنولوژي توليد و چاپ، گران بودن توليد محتوا و هزينههاي اضافي ويژه جوامع محلي، يا خودسانسوري؛ كه اين وضعيت به نوبه خود رغبت به سرمايهگذاري در بخش توزيع را هم پايين آورده است.
در اينجا، تقريبا هيچ شركتي براي توزيع مطبوعات محلي در سراسر استان وجود ندارد. اگر هم يكي دو عامل توزيع وجود دارد از صدقه سر مطبوعات سراسري است كه از گذشتههاي دور به اين مساله توجه داشتهاند و براي توزيع استاني خود سرمايهگذاري ناچيزي كردهاند؛ كه البته همانها نيز در دهه اخير هيچ گامي رو به جلو برنداشته و بلكه چالش توزيع به مرور دامن آنها را هم گرفته است.
از سوي ديگر؛ نهادهاي تسهيلگر و برنامهريزي مثل شهرداري، اداره ارشاد و خانه مطبوعات نيز اين موضوع را بهكلي فراموش كردهاند. دكهدارها و پيكهاي توزيع احساس بيپناهي ميكنند و اغلب پس از مدتي فعاليت در اين رشته، به مرور صحنه را ترك ميكنند. از دو سه سال پيش كه وزارت ارشاد با طرح توزيع اشتراك رايگان محلي مطبوعات محلي دست به اقدام زد و نوعي رانت به سيستم توزيع مطبوعات محلي تزريق كرد اين سيستم تازه نه تنها مشكل را حل نكرد، كه اتفاقا بزرگترين ضربه را به سيستم توزيع ضعيف سنتي هم زد، و به نوبه خود مشكل توزيع را در استان بيشتر به عقب برد.
در چنين فضايي اينك مطبوعات محلي به ناچار براي جلب نظر آگهيدهندگان، از همه توان خود براي توزيع رايگان نشريات خود مدد ميگيرند كه البته همين مساله و انتشار رايگان تمام محتواي نشريات روي سايتها و كانالهاي تلگرامي و ساير شبكههاي اجتماعي موجب شده است تا دكهدارها اين روزها به عبث در انتظار مشتري مطبوعات محلي پاي دكه خود بايستند!
در اين مختصر، مسلما بررسي ريشهها و همه ابعاد و پيامدهاي مشكل توزيع مطبوعات محلي امكانپذير نيست؛ اما اجمالا عرض ميكنم كه مسائل گوناگون مطبوعات محلي به هم گره خورده است تا به صورت يك كلاف سردرگم در بيايد. مشاهده اين وضعيت بحراني را البته در پيشخوان فقير مطبوعات محلي بهتر
ميتوان ديد.
مديرمسوول هفتهنامه فرداي كرمان و مديرعامل اسبق خانه مطبوعات استان كرمان