اوج و حضيضِ «پايتخت»
علي وراميني
اواخر تعطيلات نوروزي براي انجام كاري حدود 15 ساعت را در فرودگاه امام به سر بردم. عمده اين زمان در انتظار نشسته بودم و جز تماشا كاري ديگر از دستم برنميآمد. محل انتظار سالن پروازهاي ورودي بود و تقريبا در هر ساعت دو الي سه پرواز به زمين مينشست. غالب پروازهاي ورودي از كشورهاي تركيه، عراق و تايلند بود. چند پروازي هم از اروپا نشست. ورود مسافران و استقبال منتظران هم هركدام داستاني داشت و نحوه مواجه شدنشان با يكديگر اطلاعات بسياري به ناظر فضول ميداد!
پنجمين سري سريال پايتخت كه با سرمايهگذاري موسسه اوج ساخته شده است، كم حاشيه نداشت؛ از شكستن خط قرمزهاي متعارف صدا و سيما، مانند حضور زن بيحجاب ايراني تا انتقاد به ماجراي مطرح شدن ازدواج كودكان. اما تبليغ شهري در تركيه بسيار عجيب به نظر ميرسد. تبليغي كه آنقدر براي سازندگان مهم است كه غيرمنطقي شدن داستان را هم براي آنها كماهميت ميكند. فقط به دو نكته توجه كنيد؛ «نقي»، شخصيت اصلي داستان، اهل مازندران است. خطهاي كه تا چشم كار ميكند سرسبزي است، اما وقتي درخت و چمن شهر آدانا را ميبيند ميگويد: «آدم دوست دارد از زيبايي طبيعت اينجا زوزه بكشد»، جملهاي كه چندبار تكرار ميشود، يا اينكه وقتي هواپيماي نقي و يارانش در استانبول اجازه فرود پيدا نميكند، فرودگاه جايگزين شهري است كه صدها كيلومتر با استانبول فاصله دارد. امسال وقتي كه نام موسسه اوج را در ابتداي سريال مشاهده كرديم منتظر هرچيزي بوديم الا اينكه در آن، بالنسواري در آداناي تركيه به همراه سرو انواع نوشيدني در ارتفاعات آن شهر تبليغ شود! متاسفانه و خلاف تمام اصول، صداوسيماي ما كه از بيتالمال ارتزاق ميكند داراي شفافيت نيست. يعني اگر گوشش هم بدهكار نقدها به كجسليقگياش نيست، پاسخگوي اين هم نيست كه براي ساخت برنامههاي نازلش چقدر هزينه ميكند؟ هزينهها از كجا تامين ميشود؟ چرا موسسهاي كه توانايي ساخت گرانترين پروژههاي سينمايي را دارد، ناو در اختيار امير تتلو ميگذارد و... وقتي سرمايهگذار سريالي ميشود چشم به درآمدزايي از گردشگري تركيه دارد؟ عملي كه حتي با شعارهاي خودشان و متوليانشان هم كاملا در تضاد است. اگر هم كه سازندگان سريال به قول معروف زيرآبي رفتند و بياطلاع سرمايهگذار فيلمنامه را چنين پيش بردند، اي واي به همه ما!