رستگاري فيلسوف
محسن آزموده
«داريوش شايگان درگذشت». اين خبري بود كه صبح دومين روز بهار ميان اهالي فرهنگ دست به دست شد، با اندوه و تاثر. قريب به دو ماه بود كه اين پژوهشگر نامدار فلسفه و ادبيات در خوابي سنگين فرو رفته بود و احتمالا به سير در عوالم انفسي ميپرداخت، همچنان كه در سراسر زندگي ارزشمندش آفاق را درنورديد و به گوشه و كنار اين عالم جهان چهلتكه سرك كشيد. از همان بدو انتشار خبر، پيامهاي تسليت از سوي چهرههاي سرشناس منتشر شد، از فيلسوف و هنرمند و نويسنده و شاعر گرفته تا وزير و وكيل و سياستمدار. روز ششم فروردينماه، در مراسم پرشكوه تشييع پيكرش شخصيتهاي متفاوتي حضور داشتند، از دوستان نزديك چون كامران فاني و علي دهباشي گرفته تا اساتيد صاحبنامي چون محمدرضا شفيعيكدكني و بهاءالدين خرمشاهي و شاپور اعتماد و نصرالله پورجوادي و بابك احمدي و علي بلوكباشي و جواد طباطبايي و ايرج پارسينژاد و سيدعلي محمودي و موسي اكرمي و ادبا و هنرمنداني مثل جواد مجابي و ليلي گلستان و بهمن فرمانآرا و آيدين آغداشلو و پژوهشگراني جوانتر همچون محمدمنصور هاشمي و حسين شيخ رضايي. در اين مراسم كه به همت كاظم موسوي بجنوردي در دايرهالمعارف بزرگ اسلامي برگزار شد، سياستمداراني چون عباس آخوندي و غلامحسين كرباسچي و علي يونسي و مرتضي الويري و بهرام قاسمي نيز حضور داشتند. آيتالله مصطفي محققداماد، فقيه فرهنگدوست بر جنازه شايگان نماز خواند و در نهايت در قطعه هنرمندان بهشتزهرا(س) در كنار شاهرخ مسكوب آرام گرفت. يكي از مشكلات مترجمان فلسفه در ترجمه واژه Happiness آن است كه نميدانند براي آن از ميان واژگان متفاوت سعادت، شادي، بهروزي، خوشبختي و... كدام را برگزينند، زيرا هر يك از اين اصطلاحات، تنها به وجه يا وجوهي از واژه لاتين اشاره دارد. مثلا خوشبختي بيشتر به جنبه واقعبودگي (facticity) و اتفاقي و جبري اين اصطلاح اشاره دارد و خوشبخت عليالاصول كسي است كه بخت مساعدي در زندگي دارد، يعني براي مثال در خانواده مرفهي به دنيا آمده يا در زندگي با آدمهاي درستي مراوده دارد. انسان شاد هم كسي است كه از نعمتهاي زندگي بهرهمند شود، بهروزهم فردي است كه زندگي ارزشمندي دارد و آدم سعادتمند، كسي كه از خود نام نيك به جا ميگذارد. از ديد ما انسانهاي فاني، بدون ترديد داريوش شايگان انساني بود كه به تمام اين معاني متصف بود، يعني خوشبخت بود، از اين جهت كه از خانوادهاي فرهيخته برآمده بود و در زندگي پربارش با بزرگاني چون علامه طباطبايي و هانري كربن حشر و نشر داشت، شادكام بود، براي آنكه خياموار، شادخوارانه، از موهبتهاي حيات بهره ميگرفت و تا سرحد امكان به سير آفاق و انفس پرداخت و بهروز زيست، چون با آثار پرباري كه داشت، از گفتار و نوشتار تا رفتار و برخورد، به جرم هستي افزود و ديگران را از ثمرات وجودش بهرهمند ساخت و نام نيك از خود به جاودان باقي گذاشت. داريوش شايگان مصداق تام انسان سعادتمند به همه معاني آن بود، فيلسوفي كه حكيمانه زيست، اديبي كه سرخوشانه نوشت و انساني كه به تمام معنا اخلاقي بود و با مرگش دريغ و افسوس در دل همه مشتاقان فرهنگ به جاي گذاشت. يادش ماندگار باد.