فلسفه و قيمت گوشت
محسن آزموده
ديروز يكي از اين مخاطبان انگشتشمار پيگير به دفتر روزنامه آمده بود تا چند نسخه از شمارههاي پيشين را براي تكميل آرشيوش تهيه كند.در اين ميان با دوستم وحيد جعفري، خبرنگار گروه ورزش همصحبت شده بود و با شكوه و شكايت به او گفته بود كه «اي آقا، اين چيزا چيه مينويسيد تو روزنامهتون؟! سه صفحه درباره فلسفه در فرانسه و آلمان؟! از قيمت گوشت بنويسيد! مردم غذا ندارند بخورند... .»اين روزها قيمت گوشت به شكل سرسامآوري بالا رفته، مثل خيلي كالاهاي ديگر و بلكه بيشتر از آنها. نگارنده دو، سه ماهي ميشود گوشت نخريده، اما از ديگران شنيده كه گوشت گوسفندي اگر پيدا بشود، كيلويي 100 هزار تومان است. البته بيشتر و كمتر از اين رقم هم زياد به گوشش خورده. درباره علل و عوامل اين افزايش بيرويه قيمت هم مثل همه چيزهايي از خلقالله شنيده است. اما بهطور تخصصي در اين زمينه آگاهي ندارد و بايد از همكارانش در گروه اقتصادي توضيح بخواهد. آنها هم گويا همين دو، سه روز پيش به اين موضوع پرداختهاند. اما سوالي كه براي يك مخاطب يا همكار صفحه انديشه پديد ميآيد، اين است كه چطور ميتوان ميان قيمت گوشت و فلسفه ربط و نسبتي يافت. اجازه بدهيد موضوع را در سطحي كلانتر و كمتر به شكل كاريكاتوري مطرح كنيم: رابطه مشكلات اقتصادي با فلسفه چيست؟ آيا از زمان افلاطون تا روزگار ما، فلاسفه توانستهاند، نسخههايي معين و با عدد و رقم براي رفع موانع اقتصادي بيابند؟ اصلا فلسفه به چه درد ميخورد؟فلسفه قطعا به درد ميخورد. در طول تاريخ انديشه بشري نيز فيلسوفان به نحو غيرمستقيم و از طريق آثارشان، تاثيرات ژرف و عميقي (نه الزاما مثبتي) در زندگي جزيي و روزمره آدمها پديد آوردهاند و درسهاي مهمي به ما آموختهاند. روشنانديشي، انتظار و چشمداشت منطقي و تحليل موشكافانه برخي از اين پيامدهاست. همچنين فيلسوفان به ما ياد دادهاند كه ميان ساحتهاي مختلف زندگي انسان، از سياست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و زندگي شخصي، ربط و نسبتهاي جدي و انكارناپذيري برقرار است. اگر امروز قيمت گوشت 100 هزار تومان و بلكه بيشتر است، بدون شك به تفكر و فرهنگ ما هم ربط دارد، انديشهاي كه فلسفه و فلسفهورزي زير و بم آن را براي ما آشكار و خلل و فرج آن را نمايان ميكند. فلسفه به ما نشان ميدهد كه مشكلات زندگي ما انسانها به عنوان موجوداتي انديشنده و داراي اراده، صرفا از بيرون نميآيد، بلكه ميتواند از باورهاي غيرانتقادي و غلط و خواستههاي نامعقول نيز ناشي شده باشد، اموري كه به بيان كانت، از نابالغي خودخواسته ما و فقدان جسارتمان در تفكر برميآيد. و اين همه با در نظر داشتن اين نكته بسيار مهم كه از فلسفه نبايد بيش از اندازه تاب و توانش انتظار داشت.