پازل استراتژيك نفتي
رضا زندي
با يك نگاه ميتوان نوشت:«ببينيد وضعيت صنعت نفت ايران به كجا رسيده است كه وزير نفت آن در مراسم امضاي قرارداد ساخت پمپ! آن هم با ارزش كمتر از 50 ميليون يورو! شركت ميكند. وزيري كه پيش از اين در مراسم امضاي قراردادهاي پروژههاي مهم كه ارزش چند صد ميليون يورو يا ميليارد دلاري داشت، شركت ميكرد.» قرارداد ساخت و خدمات پشتيباني الكتروپمپهاي «طرح انتقال نفت خام گوره- جاسك» امروز بين شركت «مهندسي و توسعه نفت» (متن) به عنوان كارفرما و شركتهاي «پمپهاي صنعتي ايران»، «پمپيران» و «پتكو» مجموعا به ارزش 48 ميليون يورو امضا ميشود.
اين يك نگاه به مراسمي است كه هم وزير نفت و هم مديرعامل شركت ملي نفت ايران در آن شركت ميكنند. حالا نگاهتان را همراهم بياوريد تا باور كنيد، تكهاي كه چيده ميشود تا دو سال آينده ميتواند پازلي بسيار استراتژيك را براي كشور تكميل كند. چرا؟
1- قرارداد امروز در راستاي احداث خط لوله انتقال نفت «گوره- جاسك» و ساخت پايانه صادراتي نفت خام در بندر جاسك امضا ميشود. در حقيقت قرارداد امروز يك مرحله مقدماتي از قرارداد اصلي اين پروژههاست كه بيش از يك ميليارد و 700 ميليون دلار ارزش دارد. ميدانيد وقتي خط لوله 1000 كيلومتري تكميل شود چه اتفاقي رخ ميدهد؟ حداقل روزانه يك ميليون بشكه نفت خام ايران براي صادرات ديگر نيازي به عبور از تنگه هرمز ندارد. چراكه پايانه صادراتي نفت خام بندر جاسك در درياي عمان قرار دارد. الان عمده نفت ايران از خارك صادر ميشود. در آينده نزديك هر چقدر همسايگان نفتي ايران براي صادرات نفتشان محتاج عبور از تنگه هرمز باشند، ايران براي صادرات بخش بزرگي از نفتش بينياز از تنگه هرمز خواهد بود. آنان كه بايد، ميدانند اين موضوع در معادلات استراتژيك قدرت در منطقه خليج فارس چه وزني دارد.
2- ساخت مخازن و ظرفيتسازي براي ذخيره 10 ميليون بشكه نفت از ديگر اجزاي پروژه عظيم انتقال نفت به جاسك است. اين روزها بيش از هر روز ديگري به ارزش داشتن مخازن ذخيره نفت پي بردهايم، زماني كه كشور تحت تحريم است و نفت ايران سخت فروش ميرود. جدا از امكاني كه اين مخازن ميتواند براي ذخيرهسازي در اختيار كشور قرار دهد، داشتن ذخاير نفتي قابل اتكا(حتي از بسيار بيشتر از اين ارقام) ميتواند قدرت ايران را در مذاكرات نفتي آينده افزايش دهد. (البته در شرايطي كه تحريم نباشيم.)
3- خط لوله انتقال نفت «گوره- جاسك» كه تكميل شود، پروژههاي پايين دستياش هم كمكم راه ميافتد. مگر پتروشيميها در عسلويه چطور راه افتاد؟ به خاطر نزديكي به خوراك در ميدان گازي پارس جنوبي. پروژه جاسك كه تكميل شود، پروژههاي پاييندستي نفتي و غيرنفتي سواحل «مكران» هم راه ميافتد. آبادي سواحل «مكران» براي كشور استراتژيك است.
4- در شرايطي كه سفارش كار به كارخانهها و حفظ مشاغل براي كشور حياتي است، سفارش 48 ميليون يورو كار به 3 پيمانكار و كارخانههايي كه هر يك در بخشي با آنها همكاري ميكنند، اتفاق قابل اعتنايي است. از وزير نفت و مديرعامل شركت ملي نفت انتظار دارم در مراسم امروز بگويند كه اين قراردادها به نگهداري و پويايي چه تعداد شغل در چند كارخانه كمك خواهد كرد؟
5- مطلع شدم كه داخليسازي نوع خاصي از ورق، كه مناسب پروژه خط لوله انتقال نفت «گوره- جاسك» است با برنامهريزي و قبول مسووليت از طرف وزارت نفت شكل گرفته كه هر واحدش 500 يورو ارزانتر براي كشور تمام شده، جدا از اينكه سفارش اين ورقها به چند كارخانه جان داده است.
6- پس امضاي قراردادهاي امروز، بخش كوچكي از يك طرح بزرگ است. طرحي كه حتي در شرايط تحريم ميتواند اجرايي شود. فكر كنيد دو سال ديگر به نفتكشهاي غولپيكر خارجي بگوييم براي بارگيري نفت ايران به پايانه جاسك و درياي عمان بياييد. فكر ميكنيد همسايگاني كه امروز تا گلو در دغدغه فرو رفتهاند چه حالي پيدا كنند؟
7- از برخي مسوولان صنعت نفت شنيدم كه سپردن كار به داخليها گاهي با مقاومتهايي روبهرو ميشود، دلايل متعددي دارد كه اينجا به آن نميپردازم. الا اينكه در شرايط فعلي تحريم، قراردادهاي پروژههاي نفتي ميتواند صنعت كشور را سر پا نگاه دارد. مثل يك ميليارد دلار بسته قراردادي كه براي ساخت و تامين 10 قلم گروه كالاهاي ضروري نگهداشت توليد نفت منعقد شد. اين بستهها ميتواند تا 7 ميليارد دلار قرارداد به شركتهاي داخلي بدهد. برنامههايش هم تعريف شده است. فقط لطفا سريعتر. از آن طرف هم مراقيت كنيد كه قراردادها جاي درستي برود. كالاهاي با كيفيت و استاندارد توليد شود و كار به دست كاردان سپرده شود. باور كنيد چشممان ترسيده است.