روزبه دلاور
از آخر همين هفته رقابتهاي جام ملتهاي آسيا برگزار ميشود و فوتبال سوژه اول اخبار ورزشي در سراسر قاره كهن خواهد بود.
تيم ملي فوتبال ما هم همچون گذشته در اين رقابتها حضور دارد و از مدعيان اصلي قهرماني به حساب ميآيد. با اين حال از آخرين قهرماني تيم ملي ما در اين مسابقات حدود نيم قرن ميگذرد. اينكه در اين مدت چه مسائلي باعث شده تا از مسير موفقيت فاصله بگيريم نياز به بحث بسيار دارد و ساعتها بحث و تبادلنظر، اما با حسين فركي مربي اسبق تيم ملي كه تجارب ارزشمندي را در فوتبال ما دارد ولي همچون بسياري از متخصصين بيرون گود نشسته درخصوص آخرين وضعيت تيم ملي و فوتبال كشورمان گپ و گفتي ترتيب داديم كه در ادامه ماحصل آن را ميخوانيد.
شرايط تيم ملي ما در آستانه جام ملتها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
به طور كلي براي تيم ملي خودمان آرزوي موفقيت داريم. بنده هم انتظار ميكشم براي اين رويداد مهم آسيايي كه قرار است در كشور همسايه، قطر برگزار شود و قطعا اين ميتواند يك پوئن مثبت براي فوتبال ما باشد از اين جهت كه ايرانيهاي زيادي هستند كه ميتوانند از اين بازيها ديدن كنند و اين چيزي كه ما انتظار داريم دفاع از فوتبال ملي ما است كه روي دوش بازيكنان و كادرفني هست. به هر حال دوست داريم پس از سالها قهرماني در اين مسابقات را تجربه كنيم كه البته شايد كار سادهاي نباشد. همه منتظر هستيم كه اين اتفاق خوب براي فوتبال ما بيفتد.
شرايط يا بستر لازم براي حضور موفقيتآميز تيم ملي ما در اين مسابقات مهيا بود؟
اگر واقعبينانه بخواهيم به اين موضوع اشاره كنيم بايد به بحث داخلي در فوتبالمان ورود كنيم كه با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم ميكنيم.
در اين وضعيت اميدمان به خود بازيكنان است
به خصوص انتظارات ما از لژيونرها يا بازيكنان باسابقه تيم ملي كه چندين سال است در كنار يكديگر بازي كردند بيشتر است. براي اينكه كيفيت خوب خودشان را ارايه كنند و اين اميدواري را براي تيم ملي و مردم به وجود بياورند، اما بايد قبول كنيم كه تيمهاي شرق آسيا به ويژه و در شرايط فعلي كره و ژاپن به لحاظ ساختاري و برنامهريزي و آنچه در داخل كشورشان اتفاق ميافتد و نمايندگاني كه در ليگ قهرمانان آسيا دارند و لژيونرهايي كه يك بخشي از آن را ما هم داريم از ما جلوتر قرار دارند. عملكردش اين موضوع را اثبات ميكند و در جام جهاني هم نشان دادند.
حضور اين دو تيم و تيم ملي ما و بعضي از تيمها كه ديگر نبايد آنها را دستكم گرفت جذابيت جام را بيشتر ميكند.
اميدوارم با كمك بازيكنان ما و با توانايي خود و درايتي كه كادرفني دارد بتوانيم عنوان خوبي را
به دست بياوريم.
درباره ليست تيم ملي چه نظري داريد؟ نسبت به دورههاي قبل تغييري ديديد؟
تغيير آنچناني نسبت به زمان كيروش ندارد. البته اين موضوع نبايد دليلي باشد كه به كادرفني تيم ملي ايراد بدانيم، چون واقعيت اين است كه اين بازيكنان شرايط سني بالايي دارند اما از طرفي داراي تجربه خوبي هستند. هر چند تجربه يك بخش از فوتبال است و شرايط سني و جوانگرايي هم بخشهاي ديگر از فوتبال ميباشد، اما در حال حاضر هيچ راهي بهتر از اين نداشت و اگر برنامهاي هست براي مقدماتي جام جهاني و ادامه بازيهاي رسمي مثل المپيك باشد كه بايد به كادرفني فرصت داد تا بتوانند تيم ملي را متحول كنند و نيروي جواني يا اصطلاح معروف بنزين سبز را به تيم ملي ما تزريق كنند!
در حال حاضر نقطه اميد ما فقط خود بازيكنان هستند. كيفيت فني بازيكنان با دوستي و همدلي و فوتبال ناب ايراني ميتواند نقطه اميدي باشد براي ما.
نقش كادرفني چه ميشود؟
چرا. نقش داشته. از وقتي كه آقاي قلعهنويي به عنوان مربي انتخاب شده كه جاي خوشحالي هم دارد نتايج قابل قبولي گرفتيم اما الان فرصتي تا جامملتها نيست پس نبايد خيلي از كادر انتظار داشت حتي اگر مربي ما خارجي هم بود همين نظر را داشتم چه برسد به مربي ايراني كه صددرصد بايد حمايت شود. رسانهها هم بايد كمك كنند، بايد انصاف را درنظر گرفت و اگر يك مربي ديگر ايراني هم بود بايد به او همين فرصت را بدهيم مثل مربي خارجي كه چند سال فرصت داديم. فرصتها محدود بوده به فيفادي كه شامل همه كشورها هم ميشود اما از آنجا كه فوتبال ما نسبت به ساير كشورها در برنامهريزي عقب است و نتوانستيم مثل كشورهاي ديگر خودمان را با شرايط هماهنگ كنيم نتيجه اين ميشود كه بايد به كادرفني فرصت داد. بايد به كادرفني فرصت داد تا آنچه كه مدنظرشان است به آن برسند و آن زمان ميتوانيم تيم ملي و كادر را قضاوت كنيم.
به نظر شما خروجي ليگ ما در اين مدت چي بوده؟ ليگ ما به تيم ملي كمكي كرده؟
به نظر من اين ليگ هيچ خروجي نداشته! خروجي اين ليگ ما ميتواند بازيهاي انتخابي المپيك باشد كه موفق نشد. در گذشته هميشه اينطور بود كه ما يك تيم پشتوانه داشتيم كه حتي دو يا سه تا تيم ملي ميشد به طور همزمان دراختيارمان باشد كه راهي مسابقات مختلف كنيم. به خصوص در بخش جوانان و اميدها كه ميتوانند پشتوانه تيم ملي باشند به شرط آنكه در ليگ هم فعاليت كنند و بتوانند در ليگ شايستگيهاي خود را نشان دهند، اما متاسفانه ميبينيم با وجود اين همه تبليغات و تيم در فوتبال ما آن خروجي لازم را نداشته و علت هم همين شرايطي است كه در داخل داريم به لحاظ سختافزاري و برنامهريزي و اين وقفهها كه در ليگ داريم. اين مسائل اجازه نميدهد كه بازيكنان ما روند صعودي خودشان را طي كنند. اين توقفهايي كه در ليگ هست هم بازيكنان را از شرايط آرماني دور ميكند و تا بخواهد بازيكني در شرايط ليگ قرار بگيرد بازيها تمام ميشود و تيم ملي هم نصيبي از ليگ نميبرد بنابراين بازهم دل خوش ميشويم به لژيونرها كه محدود هستند. اگر بازيكناني كه لژيونر بودند و آمدند را جدا كنيم، ميبينيم در ليگ بازيكن نداريم! باز هم با انتخابهاي كادرفني مقداري توازن برقرار شده بين لژيونرها و ليگيها. عملا به تيم ملي از نظر نيروي جواني ليگ ما چيزي نداده كه كادرفني بتواند از آن استفاده كند. در نهايت بايد با همين مجموعه بازيكنان با شرايط بدني خيلي خوب وارد مسابقات شويم و انتظار داشته باشيم اينها برايمان كاري كنند.
شما در كادرفني تيم ملي بوديد كه در جام ملتها با بدشانسي سوم شد و در ليگ هم به عنوان سرمربي سابقه قهرماني را داريد. در قياس با گذشته و همچنين تيمهايي مثل ژاپن و كره چه شرايطي را سپري ميكنيم؟
راجع به فوتبال خودمان بيشتر ميخواهم صحبت كنم تا كره و ژاپن چون وضعيت اين تيمها و اينكه با چه استراتژي حركت ميكنند، مشخص است. اولويت آنها جام جهاني است كه در جام جهاني هم كه نسبت به ما موفقتر بودند در جام ملتها هم همينطور. ما سه دوره قهرمان شديم كه سالها از آن ميگذرد. همين موضوع نويدبخش شرايط خوب براي كره و ژاپن و حتي تيمهاي درجه دو آسيا است كه امروز مدعي هستند. اين موضوع نشاندهنده اين است كه آنها روي استراتژي كه داشتند موفق عمل كردند و الان به اين جايگاه رسيدند كه برايشان از قبل همه چيز قابل پيشبيني است، اما براي ما متاسفانه اين اتفاق رخ نداده. در اين شرايط فوتبال ما قابل مقايسه نيست با كشورهايي مثل كره و ژاپن و عربستان و حتي عراق كه با وجود مشكلاتي كه داشتند در ليگ و بازيهاي آسيايي يك فوتبال قابل احترامي دارند و ما هم بايد با خودمان، خودمان را مقايسه كنيم! با آنچه كه به آن اشاره كردم. ساختار درستي نداريم كه بتوانيم مسابقات ليگ را درست برگزار كنيم و همين باعث ميشود ببينيم تا چه حد حاشيه در فوتبال ما هست و چقدر حيف و ميل در فوتبال ما هست.
البته من طرفدار اين هستم كه بازيكنان به اندازه شايستگي خود درآمد داشته باشند اما در فوتبال ما ميبينيم بعضي وقتها اينطور نيست و بعضيها بيشتر از حقشان ميگيرند و بعضيها كه شايسته هستند در حقشان ناحقي ميشود. همه اينها ميتواند در كيفيت بازيكنان ما تاثيرگذار باشد كه دنبال پيشرفت هستند و حاصل آن ميشود كه تيم ملي قوي يا نمايندگان باشگاهي قوي در آسيا يا جهان داشته باشيم و بتوانيمخودمان را با ژاپن و كره و بقيه مدعيان مقايسه كنيم. الان قطر هم يك مدعي در آسيا است. مقايسه درستي نيست چون شرايط برابري با آن كشورها نداريم با خودمان هم مقايسه كنيم فوتبال ما پر از حاشيه و عدم مديريت است. يك نمونه VAR هست كه چند سال است در بوق و كرنا كرديم اما در عمل نشان داديم خيلي كار داريم تا با اين فضا آشنا شويم. مقايسه با گذشته به جز اينكه درجا زديم چيز ديگري نميتوانم بگويم!
به نكته خوبي اشاره كرديد. اتفاقا چند روز قبل در «اعتماد»، محمد دادكان هم به اين موضوع اشاره كرد. شما با او سابقه همكاري داشتيد درباره بحث پاداشها دادكان موافق هستيد؟
من كامل مصاحبه دادكان را نخواندم و نميدانم ايشان دقيقا چي گفته. اما ايشان دايرهالمعارف فوتبال ما است، هم در بخش مديريت و هم بخش فني
چون كه همه مراحل را طي كرده و رييس فدراسيون موفقي هم بوده اما افرادي كه چشم نداشتند امروز بايد پاسخگو باشند نه اينكه زير لحاف به خواب بروند! در بحث پاداشها هيچ كسي براي فوتبال و ساير رشتهها مخالف نيست، اما وقتي تيم ملي موفقيتي در آن زمان به دست ميآورد خيلي عادلانه و در بخش داخلي كشور اتفاق ميافتاد. آقاي دكتر دادكان قول پاداش داد و عملي هم كرد و هيچ كسي هم اعتراضي نكرد، چون به عنوان يك مدير ورزشي تصميماتي ميگرفت كه بعد بتواند پاسخگو باشد. در اين بخش هم دادكان خيلي خوب عمل كرد و پاداشهايي كه در آن مقطع درنظر گرفتند اگر خودرو بود، خودروي داخلي پيشبيني شده بود، حتي اگر خودرو ندادند فضا را فراهم كرد تا معادل ريالي خودرو پرداخت شود و حتي بازيكناني كه كمتر بازي كردند مبلغ خودرو را بين دو بازيكنان نصف ميكردند. من و آقاي شاهرخي و افرادي كه دوست داشتند دكتر موفق شود در كنارشان بوديم و بحث پاداش خيلي راحت جمع ميشد و هيچ كسي هم مثل الان كه اتفاق افتاده اعتراضي نداشت.
اينها نشان ميدهد در بخش مديريتي فوتبال اگر كار درست انجام شود و اگر منافعي خودشان نداشته باشند يا به اندازه حقشان منافع داشته باشند اين اتفاقات نميافتد. مطمئنا در كنار بازيكنان يك عدهاي نقش داشتند و سود ميبردند كه اين اتفاق رخ داد اگر غير از اين بود همه چيز سر جاي خودش قرار ميگرفت.
مردم ميفهمند و رسانهها پيگيري ميكنند كه اين اتفاقات رخ ميدهد و در شرايط فعلي مردم ما و حتي ورزشكاران و يكسري از فوتباليها در مضيقه هستند، عرض كردم براي بعضيها بهحق است و براي بعضيها ناحق. در كل بحث پاداش يك چيز طبيعي است اما شكل و زمان عمل كردن به آن مهم است. وقتي صداي ورزشكاران ساير رشتهها در ميآيد يعني اين نحوه غلط است و اين را بايد مديريت ورزش مشخص كند كه يك تصميمي گرفته شود.
يك تصميم عمومي براي تمام كساني كه افتخار كسب كرده و مردم را خوشحال ميكنند اگر پاداشها يكسان نيست با اختلاف كمي حقشان را بگيرند. وقتي اختلاف زياد باشد صداي هواداران فوتبال هم در ميآيد چه برسد به آنهايي كه افتخارآفرين در ساير رشتهها هستند.
به عنوان سوال آخر، پيشبيني شما از نتيجه تيم ملي در جام ملتها چيست؟
شانس ما براي قهرمان شدن كه قبلا هم اشاره كردم ۴۰ به 60 است. خوشبينانهتر ۷۰ به ۳۰ است. پيشبيني بيشتري نميتوانم كنم اما اگر قهرمان شويم كه شاهكار كرديم كه به مراتب ارزش آن ميتواند بيشتر از يك بازي در جامجهاني برابر ولز باشد.
در این وضعیت امیدمان به خود بازیکنان است به خصوص انتظارات ما از لژیونرها یا بازیکنان باسابقه تیم ملی که چندین سال است در کنار یکدیگر بازی کردند بیشتر است. برای اینکه کیفیت خوب خودشان را ارائه کنند و این امیدواری را برای تیم ملی و مردم به وجود بیاورند. اما باید قبول کنیم که تیم های شرق آسیا به ویژه و در شرایط فعلی کره و ژاپن به لحاظ ساختاری و برنامه ریزی و آنچه در داخل کشورشان اتفاق می افتد و نمایندگانی که در لیگ قهرمانان آسیا دارند و لژیونرهایی که یک بخشی از آن را ما هم داریم از ما جلوتر قرار دارند.
محمد دادکان دایره المعارف فوتبال ما است، هم در بخش مدیریت و هم بخش فنی چون که همه مراحل را طی کرده و رییس فدراسیون موفقی هم بوده اما افرادی که چشم نداشتند امروز باید پاسخگو باشند نه این که زیر لحافت به خواب بروند! در بحث پاداش ها هیچ کی برای فوتبال و سایر رشته ها مخالف نیست اما وقتی تیم ملی موفقیتی در آن زمان بدست می آورد خیلی عادلانه و در بخش داخلی کشور اتفاق می افتاد. آقای دکتر دادکان قول پاداش داد و عملی هم کرد وهیچ کی هم اعتراضی نکرد چون به عنوان یک مدیر ورزشی تصمیماتی می گرفت که بعد بتواند پاسخگوباشد.