• ۱۴۰۳ سه شنبه ۹ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5822 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۹ مرداد

گزارش میدانی «اعتماد» یک روز پس از تنفیذ

انتظارات مردم از رییس‌جمهور

مهدي بيك اوغلي

مراسم تحليف رييس‌جمهوري امروز در شرايطي برگزار مي‌شود كه مردم در انتظار رونمايي از تركيب كابينه‌اي هستند كه قرار است با تكيه بر كليدواژه‌هايي تخصص‌گرايي، شايسته سالاري، تنش زدايي، تعامل با جهان، تحول‌خواهي و توسعه گرايي روزگار متفاوتي را براي ايرانيان رقم بزند. اما هر اندازه كارشناسان، ، فعالان سياسي، استادان دانشگاهي، جامعه شناسان و حتي فلاسفه بيشتر درباره مطالبات‌شان از كابينه و دولت منتخب صحبت كرده‌اند، صداي مطالبات مردمان عادي كوچه و بازار و اقشار گوناگون ايراني در رسانه‌ها كمتر بازتاب پيدا كرده است.

مردمي كه بازيگران اصلي عرصه انتخابات و ساير آوردگاه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران زمين هستند و مشاركت و حضور آنهاست كه چرخ‌هاي رشد و پيشرفت اين كشور را به گردش درمي‌آورد. با توجه به اهميت مطالبات اقشار متوسط و محروم جامعه و بازتاب صداي بي‌صدايان، «اعتماد» تلاش مي‌كند تا از دل گزارش‌هاي ميداني و گفت‌وگوهاي رودررو به شهروندان حداقل نسبت به بخشي از مطالبات، انتظارات و پيشنهادات آنها آگاهي يافته و آن را در اختيار رييس‌جمهور منتخب و اعضاي كابينه آينده قرار دهد. در شرايطي كه اين روزها بازار تبريك و تعريف از رييس‌جمهور منتخب حسابي داغ شده و حتي مخالفان و منتقدان ديروز رييس‌جمهور هم براي جا نماندن از كاروان تعريف و تمجيد، تلاش مي‌كنند تا خودي نشان دهند، «اعتماد» تلاش مي‌كند اين حقيقت غير قابل انكار را به رييس‌جمهور يادآور شود كه روزگار رياست بر جمهور ايرانيان به سرعت برق و باد گذشته و به زودي هنگامه برداشت دستاوردها از راه مي‌رسد. بنابراين از آغاز بايد راهبردهاي مناسبي تدارك ديد و مردان كارآمدي را به كار گماشت تا با رفتارهاي خردمندانه بتوانند گِرهي از هزار توي مشكلات كشور باز كنند. در اين گزارش تلاش شده باب گفت‌وگويي دوستانه با اقشار و طيف‌هاي ايراني در مناطق و استان‌ها باز شود تا ايرانيان بتوانند بخشي از مطالبات خود را با رييس‌جمهور منتخب و اعضاي كابينه‌اش در ميان بگذارند. براي اين منظور اعتماد با شهرونداني از استان‌هاي تهران و البرز گرفته تا هموطنان ساكن در آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، كرمانشاه، گيلان و سيستان و بلوچستان گفت‌وگو كرده است. ماحصل اين گفت‌وگوها كه بخشي از آنها در جريان سفر استاني خبرنگار اعتماد همراه با رييس‌جمهور در استان‌هاي مختلف ثبت شده و بخش‌هاي ديگر در گفت‌وگوهاي ميداني با مردم تهران و كرج جمع‌آوري شده در اين نوبت در اختيار مخاطبان قرار مي‌گيرد. اعتماد اين پرونده را باز مي‌گذارد تا در شماره‌هاي بعدي اين ارتباط دو سويه ميان دولت و اقشار مختلف مردمي مستدام باقي بماند.

 

سكانس اول: موتورسواري براي يك لقمه نان در تابستان داغ

پسر جوان در ظهر داغ مردادماه تابستاني و در روزهايي كه مسوولان مدام تذكار مي‌دهند كه به دليل سلامتي نبايد زير تابش مستقيم آفتاب قرار داشت، در حالي كه پوستش كاملا آفتاب سوخته شده، روي موتورش زير آفتاب سوزان براي يك لقمه نان، تهران را بالا و پايين مي‌كند. خودش را رضا حكيمي 35ساله معرفي مي‌كند. در زمينه احداث سيستم‌هاي مداربسته به دفاتر مختلف خدمات ارايه مي‌كند. وقتي سراغش مي‌روم به اندازه‌اي خسته است كه حتي ناي صحبت كردن هم ندارد. لبانش زير آفتاب خشك شده و مشخص است، حسابي تشنه‌ شده است. از او مي‌پرسم اگر مي‌توانستي با رييس‌جمهورت صحبت كني، چه مطالبه‌اي از او داشتي؟سرتا پاي مرا برانداز مي‌كند و ناگهان چشمانش برقي مي‌زند و مي‌گويد: «مسكن، آقا مسكن...درباره مسكن صحبت مي‌كردم...»از او مي‌پرسم مستاجري، متاهلي يا مجرد؟ ادامه مي‌د‌هد: « مجردم آقا. هرچي درميارم رو ناچارم صرف اجاره خونه كنم.اگر رييس‌جمهور رو مي‌ديدم از او مي‌خواستم فكري به حال گروني‌هايي كند كه كمر مردم را خم كرده.» از رضا درباره ساير مطالبات اجتماعي و فرهنگي‌اش مي‌پرسم، مي‌گويد: « راستش مي‌دانم حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي كاملا در اختيار رييس‌جمهور نيست. موضوعي كه لازم است رييس‌جمهور روي آن تمركز كند، اقتصاد است. براي حل مسائل اقتصادي هم نياز است، روابط خارجي كشور درست شود. بدون روابط خارجي سامان يافته كه نمي‌شود مشكلات اقتصادي را حل كرد. مشكلاتي مثل فيلترينگ و حجاب و... هم كاملا در اختيار رييس‌جمهور نيست. شوراي امنيت ملي بايد در اين‌باره تصميم‌گيري كند. درست است كه رييس‌جمهور رييس شوراي عالي امنيت مليه اما تصميم‌گيري‌هاي كلان بايد از سوي نهادهاي بالادستي تاييد بشه. بنابراين رييس‌جمهور، توانايي حل همه مشكلات را ندارد. مردم اينها رو مي‌فهمن» اين جوان 35ساله در پاسخ به اين پرسش اعتماد كه چرا ازدواج نمي‌كني؟ مي‌گويد: «هر سال كه چيزي جمع مي‌كنم، قيمت‌ها نجومي بالا مي‌ره و ما ده قدم عقب‌تر مي‌ريم. من تك و تنها زندگي مي‌كنم اما براي اداره خودم هم موندم، چرا بايد يكي ديگه رو هم بدبخت كنم. من براي اجاره يك واحد 40 تا 50‌‌ متري در حاشيه تهران مراجعه كرده‌ام، پولم نمي‌رسيد، مشاور املاك به من گفت، دو سه نفر همخونه پيدا كن! ‌ 500 ميليون و 600 ميليون مي‌خواستند. از كجا بيارم.خانه‌هاي مشترك، اجاره بام‌ها، كانكس‌ها و زيرزمين‌ها زياد شده، ‌اي كاش رييس‌جمهور فكري به حال جوانان و مسكن آنها كند. اگر بهبودي نيست حداقل اوضاع بدتر از اين نشه.»

 

سكانس دوم

موضوع اشتغال يكي از جدي‌ترين مطالباتي است كه شهروندان ايراني از آن رنج مي‌برند. راوي نخست اين سكانس، دختري كرجي است كه سال‌ها براي راه‌اندازي كسب و كار آنلاين خود در زمينه پوشاك زنانه و دخترانه زحمت كشيده بود اما كاسبي‌اش به دليل فيلترينگ، بر باد رفت. ميترا، 27ساله در حالي كه ميل چنداني به گفت‌وگو ندارد، مي‌گويد: « چه فايده داره حرف بزنيم. مسوولا كه كار خودشونو مي‌كنن. جديدا هم فرقي با قبليا ندارن. من اصلا راي ندادم كه بخوام ازشون خواسته‌اي داشته باشم. ولم كن...»از ميترا مي‌خواهم كه مطالباتش را با دولت در ميان بگذارد، نگاهش را به دور دست مي‌دوزد و مي‌گويد: « كسي رو كه اينستاگرام رو فيلتر كرد نمي‌بخشم. نفرينش كردم. پدرم سال 94 فوت كرد، نه حقوق بازنشستگي داشت و نه ارث و ميراثي براي ما گذاشت، با مادر پيرم زندگي مي‌كنم. دنبال كار كه مي‌رفتم، هر كس توقعي داشت، يكي مي‌گفت منشي باش، ‌اما توقعات ديگه‌اي داشت، يكي مي‌خواست 16ساعت براش كار كنم، براي 3ميليون تومن! 4سال زحمت كشيدم تا يه آنلاين شاپ راه بندازم. 10هزار تا فالوور با هر جون كندني بود، جمع كردم؛ آروم آروم كارم داشت مي‌گرفت كه اينستا و تلگرام و... رو فيلتر كردن. جمع كردن مشتري سخته و خيلي زمان مي‌بره اما پراكنده شدن مشتري‌ها يك هفته‌اي و يه ماهه اتفاق مي‌افته...»ميترا وقتي به اين بخش از روايتش مي‌رسد، اخم‌هايش در هم مي‌شود و مشخص است كه خاطراتي تلخ آزارش مي‌دهد. ديگر امكان گفت‌وگو ميسر نيست.

راوي بعدي، بانوي تحصيل‌كرده‌اي است كه علي‌رغم داشتن مدرك دكترا، ‌هنوز نتوانسته شغلي متناسب با تحصيلاتش را پيداكند. مادري كه همراه با دو دختر جوان خود در كرج روزگارش را سپري مي‌كند. فاطمه. الف40ساله در گفت‌وگو با اعتماد در پاسخ به اين پرسش كه اگر امكان گفت‌وگو با رييس‌جمهور را داشتيد، چه مطالبه‌اي را از او مطرح مي‌كرديد؟ مي‌گويد: « موضوع اشتغال براي من بسيار مهم است. من به عنوان دانش‌آموخته تحصيلات تكميلي تربيت‌بدني و علوم ورزشي، نسبت به شرايط جذب هيات‌هاي علمي در دانشگاه‌ها و حتي آزمون‌هاي استخدامي و گزينشي كه در آموزش و پرورش اتفاق مي‌افتد، چند دغدغه دارم. فرمول نحوه محاسبه نمره آزمون استخدامي آموزش و پرورش بر اين اساس است كه 60درصد از نمره كتبي آزمون به دروس تخصصي و 40درصد آن به دروس عمومي اختصاص داده مي‌شود. به علاوه از آنجا كه اين آزمون در دو مرحله كتبي و مصاحبه صورت مي‌گيرد، نمره نهايي داوطلب 40درصد از نمره كتبي و 60درصد از نمره مصاحبه محاسبه مي‌شود.جالب اينجاست كه بخش اعظم 60درصد مصاحبه‌اي كه انجام مي‌گيرد باز به دروس عمومي و گزينشي كه بسيار مبهم است، تخصيص مي‌يابد. حس مي‌كنم اين روند نياز به بازنگري و اصلاح دارد.» او در ادامه مي‌گويد: « بايد اتفاقاتي بيفتد كه اين روند تغيير كند. من معلم تربيت‌بدني، من مدرس، استاد يا هنر آموز تربيت‌بدني براي جذب نيازي به اين حجم از دروس عمومي ندارم. در حوزه گزينش‌هاي استخدامي هم اوضاع نامناسبي جريان دارد، چون به مسائلي توجه مي‌شود كه ارتباطي با مسائل تخصصي و كارشناسي ندارد. اينكه فرد آيا به نماز جمعه مي‌رود يا نه؟ چه نحوه پوششي در زندگي خانوادگي خود دارد يا به كدام جريان سياسي و فكري تعلق خاطر دارد؟ ارتباطي با حوزه تخصصي تدريس ندارد. ممنون مي‌شوم اگر اين موارد به رييس‌جمهور يا مسوولان مربوطه منعكس شود.»

 

سكانس سوم: زماني براي پايان دادن به تبعيض

هزاران كيلومتر دورتر از كرج در دامنه‌هاي جنوبي البرز به استان سيستان و بلوچستان و شهر زاهدان سرك مي‌كشيم و با شهروندان اين منطقه درباره مطالبات‌شان از رييس‌جمهور منتخب گفت‌وگو مي‌كنيم. عبدالحكيم سالارزهي يكي از شهروندان اين منطقه است كه با خبرنگار اعتماد هم‌كلام مي‌شود. او در پاسخ به اين پرسش كه اگر امكان گفت‌وگوي رودر‌رو با رييس‌جمهور را داشتيد، به چه مواردي اشاره مي‌كرديد؟ مي‌گويد: «مطالبات ما مطالبات ملي است و متعلق به همه اقشار ايراني است. مثلا بايد سياست خارجي درست شود تا معيشت مردم هم رونق بگيرد. مشكلات عديده اقتصادي باعث شده تا فرار نخبگان و نيروي انساني تسريع شود. ما در استان محروم سيستان و بلوچستان همواره با تبعيض روبه رو بوده‌ايم. پست‌هاي مديريتي در اين منطقه به غير بومي‌ها واگذار شده‌اند. ما تا به حال استاندار بلوچ نداشته‌ايم. رييس آموزش و پرورش بلوچ نداشته‌ايم. حتي معاونت‌هاي استانداري هم به غير بومي‌ها تخصيص مي‌يابد. اغلب كارمندان هم غير بومي هستند.»

عبدالحكيم در ادامه مي‌گويد: «از آقاي رييس‌جمهور مي‌خواهم هر تصميمي كه در مورد بندر چابهار گرفته مي‌شود با مشورت مولوي‌ها، با حضور اقشار مختلف، اهل سنت و... اتخاذ شود.مشكل و مساله معادن تفتان هم بسيار مهم است. برخي تصميمات اشتباه باعث شده تا آب‌هاي زيرزميني اين منطقه با آسيب‌هاي بسياري مواجه شوند.»اين شهروند بلوچ از ضرورت آشتي ملي هم سخن مي‌گويد و يادآور مي‌شود: «خواسته ما اين است كه آشتي ملي بين اهل سنت و مردم بلوچستان و زاهدان و دولت جديد شكل بگيرد. مشكل 8مهر كه در افكار عمومي منطقه وجود دارد حل و فصل شود. بازارچه‌هاي مرزي هم لازم است رونق بگيرد تا مردم بتوانند از آن استفاده كنند. زنان اين منطقه هم مشكلات خاص خود را دارند. زنان هم به دليل مشكلات نتوانستند اشتغال مناسبي داشته باشند. البته مشكلات فرهنگي هم وجود دارد. لازم است واحدهاي آموزشي در شهرها و روستاها ايجاد شود تا بي‌سوادي در منطقه ريشه‌كن شود.بسياري از خانواده‌ها به دليل مشكلات سنتي اجازه نمي‌دهند دختران بيشتر از متوسطه درس بخوانند حل اين موارد نيازمند فرهنگ‌سازي و سرمايه‌گذاري است كه اميدوارم دولت جديد انجام دهد.»

 

سكانس چهارم: رييس‌جمهور فقرا و پايين شهري‌ها

آخرين راوي اين گزارش، متفاوت‌ترين روايت را دارد. مردي كه از دل سطل‌هاي زباله و جمع‌آوري ضايعات، روزي خود را برداشت مي‌كند. شهرونداني كه ردپاي آنها اين روزها در شهرهاي بزرگ پيداست و درد دل‌هاي فراواني با مسوولان دارند. نزديك يكي از اين افراد مي‌شوم و باب گفت‌وگو را با او باز مي‌كنم. بعد از مقدمات از او مي‌پرسم اگر همين الان رييس‌جمهور اينجا كنارت ايستاده بود و مي‌توانستي با او صحبت كني، چه خواسته‌اي از او داشتي؟ جواد كه حتي از نگاه كردن به چشم‌هايم شرم دارد، لبخند تلخي را بر لبانش مي‌نشاند و ساكت مي‌شود. انگار تصور مي‌كند در حال مضحكه و تمسخر او هستم. برايش توضيح مي‌دهم كه اين يك گزارش ميداني است و ممكن است شخص رييس‌جمهور و مسوولان رده‌بالاي كشور آن را مطالعه كنند. وقتي بيشتر اصرار مي‌كنم، مي‌گويد: «اگر پزشكيان به حرف‌هايم گوش مي‌داد، از او مي‌خواستم، تااجازه ندهد، خودروهاي بي‌كيفيت در خيابون‌ها جولان دهند.»تعجب مي‌كنم، در ميان اين همه مطالبه چرا خودرو؟ مي‌پرسم چرا ؟ ادامه مي‌دهد: «6سال پيش ترمز يكي از همين خودروهاي غير استاندارد زير پاي من خالي كرد و زن و تنها پسرم را ازم گرفت. به خدا راننده بدي نيستم و بي‌تقصير بودم. در تمام اين 6سال هر روز و هر ساعت به اين فكر مي‌كنم اگر خودروام (نام ماشين و برند آن را ذكر مي‌كند)، ايربگ داشت، اگر قطعات استاندارد داشت، اگر بدنه‌اش محكم‌تر بود، اگر...اگر... شايد زن و بچه‌ام امروز همراهم بودند.»تازه متوجه شدم چرا مهم‌ترين مطالبه اين شهروند زباله‌گرد داشتن خودروهاي استاندارد در كشور است. جواد بعد از دست دادن خانواده‌اش گرفتار تنهايي و اعتياد و گرفتاري‌هاي بعدي مي‌شود و نهايتا روزي‌اش را از زباله‌ها جست‌وجو مي‌كند. او مي‌گويد: « روزي 300 تا 400هزار تومان درآمد دارم. ولي گرفتاري زياد دارم. برخي از نيروهاي شهرداري هم وقتي ما را مي‌بينند، بار ما را ضبط مي‌كنند تا پولي به آنها ندهيم بارمان را ول نمي‌كنند. تن و بدن ما وقتي مي‌لرزد كه ماشين‌هاي شهرداري را مي‌بينيم. شب‌ها گوشه خيابان و در زمستان‌ها در گرمخانه‌ها مي‌خوابم. از رييس‌جمهور مي‌خواهم كه جلوي فساد و رشوه را بگيرد. رييس‌جمهور كه فقط رييس‌جمهور باسوادا و پولدارا و بالاشهري‌ها نيست، رييس‌جمهور ما بدبخت بيچاره‌ها و فقرا هم هست....» از او مي‌پرسم قصد ندارد تغييري در زندگي‌اش ايجاد كند؟ مي‌گويد: « چرا آقا، خسته شده‌ام. دوست دارم از اين وضعيت خلاص شوم. هميشه چهره پسر دو‌ساله‌ام جلو چشم‌هامه، مي‌خواهم برم كمپ...» با جواد خداحافظي مي‌كنم و شماره‌ام را به او مي‌دهم تا اگر تصميم به ترك گرفت او را به مسوولان اين حوزه در بهزيستي معرفي كنم. يك ياعلي مي‌گويد و از من دور مي‌شود...

 

سكانس آخر: شهرونداني كه مي‌دانند...

هرچند اين گزارش به پايان مي‌رسد اما روايت‌هاي شهروندان ايراني و مطالبات آنها از رييس‌جمهوري را انگار پاياني نيست. هركدام از شهروندان ايراني در مناطق گوناگون روايت‌هاي و مطالبات متفاوتي از رييس‌جمهوري دارند كه با هدف توسعه ، تنش زدايي، مقابله با فقر، بهبود مناسبات ارتباطي با جهان و افزايش درآمد سرانه ايرانيان و... روي كار آمده است. جالب اينجاست كه ايرانيان به خوبي متوجه شده‌اند اختيارات رييس‌جمهور محدود است و حجم بالاي مشكلات به زمان كافي و همراهي همه اقشار نياز دارد. نمي‌دانم روايت جواد، ميترا، محمد، رضا و ساير مخاطبان آيا به گوش مسعود پزشكيان رييس جمهور منتخب و اعضاي كابينه‌اش مي‌رسد يا نه؟ اما روشن است كه زمان براي دولت جديد به سرعت مي‌گذرد و هنگام دروي كاشته‌هاي قبلي از راه مي‌رسد. رييس‌جمهوري كه رييس‌جمهور همه ايرانيان است، هم فقرا و هم اغنيا...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون