تحصن جوانان بومي و جوياي شغل هفت تپه از سه ماه هم گذشت
91 روز انتظار پشت درهاي بسته «هفت تپه»
نماينده شهرستان شوش در گفتوگو با «اعتماد»: قول ميدهم كه بعد از تكميل واگذاري هفت تپه به دولت تا 2 هزار نفر استخدام خواهند شد
گروه اجتماعي
طبق اعلام وبسايت پيشبيني وضع هواي شهرهاي جهان، روز دوشنبه 8 مرداد، دماي هواي شهر شوش در استان خوزستان 53 درجه بود و شاخص اشعه فرابنفش به ناسالمترين حد رسيد.
«هفت تپه» فقط 15 كيلومتر با شهر شوش فاصله دارد و بنابراين، روز دوشنبه 8 مرداد، دماي هواي هفت تپه هم 53 درجه بوده. «گروه جوانان بومي ساكن هفت تپه» كه تا روز دوشنبه 8 مرداد، به مدت 91 روز پياپي و هر روز حدود 4 يا 5 ساعت و تا هر وقت كه جسمشان گرماي هوا را تاب ميآورد، مقابل ورودي اصلي مجتمع نيشكر هفت تپه تجمع كردند و خواستار شغل در اين واحد عظيم صنعتي بودند، ميدانستند كه سه روز آغازين اين هفته، گرمترين روزهاي اين منطقه خواهد بود، اما به «اعتماد» گفتند همان طور كه اين 91 روز را تحمل كردهاند، باز هم تجمعشان را ادامه ميدهند تا زماني كه درهاي «هفت تپه» به رويشان باز شود. روز دوشنبه 8 مرداد، 11 نفر از اين گروه همچون روزهاي قبل از ساعت 8 صبح تا حوالي ظهر، جلوي ورودي اصلي مجتمع نيشكر هفت تپه ايستادند و همچون روزهاي قبل، همان پلاكاردي را در دست داشتند كه خطاب به مديرعامل نيشكر هفت تپه نوشته شده بود: «ما جوانان مومن و انقلابي هفت تپه كه سالهاي سال پس از تلاشهاي فراوان و وعده استخدام مديران قبلي تاكنون به كار گرفته نشدهايم از حضرتعالي عاجزانه تقاضا داريم در صورت صلاحديد در به كارگيري جوانان هفت تپه دستورات لازم را مبذول فرماييد. با تاييديه 30 سال سكونت توسط فرمانداري شهرستان شوش دانيال.»
هفته اول ارديبهشت، تجمع گروه 45 نفره جوانان ساكن هفت تپه جلوي ورودي اين مجتمع صنعتي و كشاورزي آغاز شد. اين جوانان به «اعتماد» ميگويند طبق عهدي كه از همان روز اول با هم بستند، هيچ اجباري براي حضور در اين تجمع نبود، اما با توجه به خواسته مشتركي كه داشتند، قرار بود همگي به يك هدف پايبند باشند و اين هدف مشترك، چيزي نبود جز اينكه همگي ميخواستند به دليل سكونت در مجاورت اين مجتمع عظيم صنعتي و كشاورزي، به جاي آوارگي در شهرها و استانهاي دور و نزديك براي يافتن شغل، در «هفت تپه» مشغول به كار شوند. اين هدف هم خيلي غريب نبود؛ آنها شغل ميخواهند؛ شغلي با درآمد حلال و قانوني وگرنه از سر تا ته خوزستان، شغلهاي ناجور با عايدي نجومي فراوان است و فقط سر نترس ميخواهد كه اين جوانها هم انقدر در اين سالها در شغلهاي سخت مشغول بودهاند كه ترس از يادشان رفته است. اين جوانها، خود را مستحقترينها براي كار كردن در اين مجتمع عظيم صنعتي و كشاورزي ميدانند به خصوص كه پدرها و برادرها و قوم و خويشانشان هم از سالهاي دور و نزديك كارگر و كارمند هفت تپه بوده و هستند.
تا روز 8 مرداد و طي 91 روزي كه گذشت، تعداد اعضاي گروه در تجمع حضوري كم و كمتر شد. بعضي روزها فقط 3 نفر آمدند و بعضي روزها 10 نفر. گرماي نفسبر، تذكر نهادهاي امنيتي، احضار شدن به كلانتري، نااميد شدن از جواب مثبت مسوولان «هفت تپه» مهمترين دلايلي بود كه باعث شد در دو هفته اخير از آن گروه 45 نفره كمتر از 10 نفر پاي ثابت تجمع هر روزه باشند، اما هدف اصلي باز هم همان است؛ تا زماني كه اسمشان در فهرست كارگران «هفت تپه» ثبت شود، به تجمع هر روزه و به قول خودشان «خبردار ايستادن» جلوي ورودي اصلي مجتمع ادامه خواهند داد. تا روز 8 مرداد، چه يك نفر و چه 10 نفر اگر در تجمع جلوي ورودي اصلي «هفت تپه» حاضر شدهاند، يك نفر از حضور خود يا دوستانش فيلم گرفته يا با يك فايل صوتي، حضورشان را مستند كرده است.
«بسمالله الرحمن الرحيم... نود و يكمين روز تحصن جوانان بومي هفت تپه مقابل گيت اصلي شركت نيشكر هفت تپه. سه ماه و يك روزه اينجا ايستادهايم. خدا شاهده يا اينجا نفر به نفر جون ميديم يا به خواستهمان ميرسيم.... نودمين روز. در روزي كه تمام ايران تعطيل است ولي ما به تحصنمون ادامه دادهايم... هشتاد و نهمين روز. 89 روز شد. يعني يك روز ديگه ميشه سه ماه. ما اينجا ايستادهايم در روزي كه تمام رسانهها دارن اعلام ميكنن از خونه بيرون نياييد، هشدار قرمز را هم رد كرديم. روز پنجشنبه بعد از 87 روز موفق شديم مديرعامل را ببينيم. بعد از 87 روز به من گفت شما داريد با شعار پيش ميريد. همه ما بوديم. جلوشون ايستاديم گفتيم چرا جواب ما را نميديد؟ گفت برادر من، شما داريد با شعار پيش ميريد. تا زماني كه با شعار پيش ميريد، بزرگتر از شما هم نميتونه كاري كنه. نميدونم منظورش از شعار، كدوم شعار بود... هشتاد و هفتمين روز. در گرماي واقعا طاقتفرسا، گرماي نفسگير. دو ماه و 27 روز شد و سه روز ديگه ميشه 90 روز . فقط به خاطر خوردن نون حلال... هشتاد و پنجمين روز. الان دو ماه و 25 روزه اينجا ايستاديم... هشتادمين روز. 80 روزه اينجا ايستاديم براي خوردن نون حلال. 80 روزه داريم داد ميزنيم ما نميخواهيم نون حروم بخوريم. ما ميخواهيم با نون حلال همونطوري كه پدرانمون بزرگمون كردن زندگي كنيم و امرار معاش كنيم اما ملت ايران! مافياي فاسد نميذاره. اشكال نداره؛ ما از جونمون گذشتيم. ما 60 روز پيش گفتيم ما به خاطر اين كار از نونمون كه گذشتيم هيچ، 80 روزه نون نداريم بخوريم. از جونمون هم داريم ميگذريم كه همهتان داريد ميبينيد... هفتاد و نهمين روز. در دماي 60 درجه. نميدونم چرا داخليها ما رو نميبينن؟ دليلش چيه؟... هفتاد و ششمين روز. خدا شاهده گرمه. ديروز شوش دانيال گرمترين شهر شناخته شد... هفتاد و پنجمين روز. 75 روز شد. 75 روز يعني دو ماه و 15 روز. خداوند شاهد است... شصت و پنجمين روز. الان 65 روزه اينجا ايستادهايم. فقط 3 نفر از بچههاي ما اينجاست. چرا؟ يكي از بچههاي ما ديروز به علت گرمازدگي و ضعف شديد بدن بيمارستان بستري شد. دو تا از بچههاي ما اونجان. 65 روزه داريم داد ميزنيم. گفتيم اگر از نظر امنيتي مشكل نداريم اين كار رو رفع و رجوع كنيد اما گوش شنوا نديديم... شصت و دومين روز. اينا 62 روزه اينجا ايستادن به حالت خبردار. فقط و فقط خواستار حق قانوني خودشان و توجه به اشتغالشان شدن. جناب آقاي كعب عمير ميدانم كه شنيدي اما تو رو به قرآن كاري نكن ما پشيمون شيم از راي دادن به شما. بازم دارم ميگم تاكيد ميكنم تكرار ميكنيم اگه شد هر روز اينو ما به شما ميگيم و تكرار ميكنيم كه حضور ذهن داشته باشيد چه جواناني به شما راي دادن... پنجاه و هفتمين روز. زير گرماي شديد و طاقتفرسا. خدا به سر شاهده خيلي گرمه. بچهها زير گرماي 55 درجه مُردن و جوابي ما از اين مدير عامل محترم نگرفتيم. خدا شاهده مُرديم. مسوولان رسيدگي كنين... چهل و پنجمين روز . چهل و پنج روزه زیر آفتاب هستیم . ما هم پدر و مادر داریم. ما هم گوشت و پوست و استخوانیم . حتما باید یکی از این عزیزان از شدت گرما جونشو از دست بده ؟ هفتتپه خانه ماست، اما حق کار کردن نداریم . چرا؟ چون پارتی نداریم ... چهلمین روز . تحصن جوانان بومي هفتتپه زیر آفتاب و گرمایی که تخممرغ را گذاشتهایم در تابه و بدون شعله آماده شده ... سی و هشتمین روز . ۲ نفر از بچه ها امروز نفسشان گرفت و به درمانگاه تامین اجتماعی هفتتپه اعزام شدند ...»
اعضاي گروه از 4 سال قبل و بعد از سالها سرگرداني در شهرهاي دور و نزديك براي شغل و امرار معاش، به ياد همسايهشان افتادند؛ مجتمع عظيم كشت و صنعت نيشكر هفت تپه كه با ظرفيتهاي تكميل نشدهاش در بخش صنعت و كشاورزي، جاي خالي براي جوانان بيكار زياد داشت. مدارك رسمي مويد بومي بودنشان در منطقه هفت تپه را از نهادهاي مختلف دريافت كردند و توصيهنامههايي از نهاد رياستجمهوري و وزارت تعاون و استانداري خوزستان گرفتند تا همه اين اسناد، گواهي مستحق بودن براي اشتغال در «هفت تپه» باشد. مدارك بايد به دست مديريت «هفت تپه» ميرسيد، اما نرسيد و انتظار اين جوانان بيجواب ماند. دليل تجمع، همين است؛ انتظاري كه به يأس تبديل شد. نيمه خرداد امسال، وقتي حدود يك ماه از آغاز تجمعشان ميگذشت، به دنبال برخورد تند عوامل حراست و نگهباني «هفت تپه» با برخي اعضاي اين گروه و بعد از آنكه مسوولان حراست، اعضاي گروه را با لحن تهديدآميز خطاب قرار دادند و هرگونه احتمال و اميد به اشتغال در اين مجتمع را هم كاملا منتفي دانستند آن هم در حالي كه تعداد زيادي از كارگران مشغول به كار در «هفت تپه» ساكنان شهرهاي همجوار يا دورتر از شوش و از جمله دزفول و انديمشك و شوشترند، پارچه نوشتهاي هم توسط روابط عمومي «هفت تپه» به نردههاي مجتمع نصب شد با اين مضمون كه «به اطلاع مراجعين محترم جوياي كار ميرساند شركت كشت و صنعت نيشكر هفت تپه در حال حاضر قصد جذب و به كارگيري نيرو ندارد. لذا خواهشمند است از هرگونه تجمع مقابل شركت خودداري فرماييد.»
يكي از اعضاي اين گروه، روز دوشنبه و در پايان نود و يكمين روز تجمعشان در توضيح ناتواني براي تحمل 4 يا 5 ساعت ايستادن در دماي نزديك 50 درجه منطقه هفت تپه و بهخصوص در روزهاي اخير كه گرماي هوا در شوش شدت بيشتري داشته به «اعتماد» گفت: «گرما و رطوبت در دو هفته اخير در حدي است كه آنتن دهي تلفنهايمان، مختل شده و وقتي سرپا ميايستيم، دچار سرگيجه و تنگي نفس ميشويم. زانوهايمان سست ميشود و توان ايستادن نداريم و دوستانمان كمك ميكنند كه چند دقيقهاي بنشينيم و روي سرمان آب ميريزند يا همان دستمالي كه بر سر داريم را خيس ميكنيم تا جان دوبارهاي بگيريم و بتوانيم سر پا بايستيم. در اين روزها، بارها به دليل ضعف و گرمازدگي به بيمارستان منتقل شديم و زير سرم رفتيم.»
اين جوانان با انتقاد از اينكه در اين 91 روز حتي يكي از مسوولان حتي به صرف كنجكاوي هم نزد اين گروه نيامده تا از مشكل و دردشان سوالي بپرسد تا شايد چارهاي براي اعتراض شان پيدا كند به «اعتماد» گفتند: «در اين مدت بارها به كلانتري احضار شديم و مسوولان كلانتري به ما توصيه كردند كه از تجمع دست برداريم در حالي كه نميدانيم تجمع ما باعث ناراحتي چه فردي شده چون هيچ شاكي و مدعي نداريم و چون تا امروز هيچ مسوولي نيامده از ما بپرسد چرا 91 روز است كه تجمع كردهايد؟ بارها به نماينده شهرمان در مجلس پيام داديم و حتي ايشان پيام ما را هم دريافت كرده ولي هيچ جوابي از ايشان دريافت نكرديم.»
اين جوانان روز دوشنبه در گفتوگو با «اعتماد» خطاب به دولت جديد و نمايندگان مجلس دوازدهم گفتند: «به فكر جوانان باشيد؛ 91 روز است كه در تجمعمان اعلام ميكنيم توان انجام هر كاري را داريم ولي ميخواهيم با نان حلال زندگي كنيم و ميخواهيم ازدواج كنيم و مثل بقيه جوانان، خانوادهاي تشكيل بدهيم. ما در هفت تپه به دنيا آمديم و همين جا بزرگ شديم. سابقه كار ما در فازهاي صنعتي نشان ميدهد كه ما مهارت و اعتبار داريم. چرا نبايد در هفت تپه كار كنيم؟ ما هيچ درآمدي نداريم. از گروه ما، چند نفري مطلقا هيچ درآمدي ندارند و با مستمري پدران بازنشسته يا درآمد برادر و خانوادهشان زندگي ميكنند، بعضيها مشغول كارگري روزمزد و موقت در ساختمانهاي در حال ساخت هستند يا با ماشين برادر و اقوامشان مسافركشي ميكنند.»
محمد كعب عمير، نماينده مردم شوش در مجلس يازدهم و دوازدهم، نيمه خرداد امسال و همچنين، هفته قبل در گفتوگوهاي كوتاهي با «اعتماد» قول داد كه به محض واگذاري قطعي و تكميل فرآيند انتقال «هفت تپه» به دولت، از ظرفيتهاي اين مجتمع صنعتي و كشاورزي استفاده شده و مجوز استخدام صادر شود. كعب عمير در اين گفتوگوها و در توضيح چگونگي حل مشكل اين جوانان كه همگي از اقشار فقير شهر شوش هستند به «اعتماد» گفت: «همانطور كه ميدانيد، هفت تپه قبلا به بخش خصوصي واگذار شده بود و از سال 1400 به دولت بازگشت. واگذاري نهايي در ايستگاه آخر است و 99 درصد نقل و انتقالات انجام شده و فقط يك درصد از اين فرآيند باقي مانده كه به محض تحويل گزارش حسابرسي ويژه، قيمتگذاري مجموعه انجام خواهد شد تا هفت تپه به نيشكر خوزستان واگذار شود. جذب و استخدام در مجتمع نيشكر هفت تپه، تا زماني كه مالكيت مجتمع به طور قطعي به دولت منتقل نشود و تا توسعه صنعت و تكميل زنجيره ارزش توليد، امكانپذير نيست چون در اين صورت، به جاي بالفعل كردن ظرفيت بالقوه و با هرگونه استخدام جديد، شركت دوباره به ورشكستگي ميرسد. بنابراين بعد از توسعه صنعت و تكميل زنجيره ارزش توليد، ميتوانيم ظرفيت اشتغال جديد ايجاد كنيم ولي استخدام بدون ايجاد صنعت و بدون تكميل زنجيره توليد، اشتباه است. البته طي 4 سال گذشته و تا امروز هم جذب غيربومي نداشتيم و حتي يك نفر غيربومي استخدام نشده و تعداد كارگران اين مجتمع، همان عدد سابق است. حتي نيروهاي فصلي كه پيش از اين سه ماه بيكار در خانه ميماندند هم در شغلشان ابقا شدند و حتي براي آن تعدادي كه مشكل نظام وظيفه داشتند و با خطر اخراج مواجه بودند هم با نظام وظيفه و فراجا و مديرعامل صنعت نيشكر خوزستان صحبت كرديم و قرار شد مشكل نظام وظيفه اين كارگران حل شود و در كارشان بمانند. طبق همان قولي كه در مجلس دادهام و طبق برنامهريزيهايي كه دارم، ظرفيت اشتغال در مجتمع هفت تپه از 6 هزار نفري كه امروز در اين واحد صنعتي مشغول به كارند تا 8 يا 10 هزار نفر افزايش خواهد يافت و حتما جذب از نيروهاي بومي منطقه خواهد بود. برنامه ما اين است كه بعد از اتمام نقل و انتقالات، صنعتي در اين مجموعه ايجاد كنيم تا زنجيره توليد تكميل شود و در آن زمان ميتوانيم براي حدود 2300 نفر در اين شركت شغل ايجاد كنيم و حتما در اين فرآيند، مشكل اين گروه جوانان جوياي كار هم حل خواهد شد. امروز مساله بيكاري چالش اول كشور است و در بعضي شهرستانها ظرفيت اشتغال هست و در بعضي شهرستانها چنين ظرفيتي نيست، اما خوشبختانه در شهرستان شوش، ظرفيتهاي بالقوه براي كاهش بيكاري بسيار زياد است كه ما هم در حال برنامهريزي و اقدام براي تبديل ظرفيتهاي بالقوه و ايجاد ارزش افزوده جديد هستيم. تا قبل از تكميل اين فرآيند، مجموعه هفت تپه به هيچ وجه حق جذب حتي يك نيروي جديد چه به صورت كارگر فصلي و چه به شكل قراردادي نخواهد داشت و جذب جديد فقط بعد از نقل و انتقال نهايي مجموعه به دولت امكان پذير خواهد بود.»