ادامه از صفحه اول
حال ناخوب جامعه
از جمله اينكه ضرر كاشت ناخن در طول زمان ميتواند علاوه بر ايجاد چسبندگي در لايه رويي ناخن موجب نرسيدن اكسيژن به آن شود و اثرات سوئي بر بدن داشته باشد. حال اينكه چرا به چنين توصيههايي توجه نميشود خود جاي بحث دارد. در تحليل اين وضعيت بايد بگويم احساس ميكنم در بعد فرهنگي دچار خلأ هستيم و افراد در شرايط خاص نميدانند بايد چه كاري را براي بهبود حال خود انجام دهند. اگر از آنهايي كه ناخن ميكارند بپرسيد چرا چنين كاري كردهاند، خواهيد شنيد كه براي زيباشدن؛ يكي ديگر خواهد گفت براي آنكه شكست عاطفي خورده بودم خواستم كاري براي خودم بكنم، ديگري در آستانه ازدواج بوده و چنين كرده است و دلايلي از اين دست. يكي از عمدهترين دلايل اين اقدام موضوع ديده شدن است. جلب توجه و اعلام حضور بودن. اين وضعيت در جوانان بيشتر است زيرا آنها ميخواهند خودشان را به نوعي مطرح كنند. پيشتر مواردي ديگري را هم در اين حوزه ديده بوديم مثل انواع جراحيهاي زيبايي يا كاشتن گونه و تزريق ژل. در اين ميان نبايد از تبليغات و بمباران افراد جامعه توسط توليدكنندگان اين محصولات هم بگذريم اما اگر فرد بداند در شرايطي كه حالش خوب نيست بايد چه كاري انجام دهد يا براي مطرح كردن خود از چه الگوهايي بايد تبعيت كند احتمالا آخرين راه كاشتن ناخن يا تزريق ژل و نظاير آن است.
بحث ديگري كه بايد به آن توجه داشته باشيم كه پيشتر هم به آن اشاره كردم مقوله دست به دست هم دادن فقر فرهنگي و فقر اقتصادي است. بسيار ديدهايم افراد تحصيلكرده در رشتههاي مختلف كه دور از مقوله آرايش است به سرعت رفتهاند و دورههاي مرتبط با آرايش و زيبايي آموختهاند و با تابلو يا بدون تابلو و نظارت مشغول چنين كارهايي نظير كاشت ناخن هستند. اين ماجرا يك سر در فقر اقتصادي و نبود اشتغال و فرصتهاي مناسب كاري همسو با تحصيلات افراد دارد. نكته ديگري كه بايد به آن توجه كنيم نيز آن است كه چرا جوانان و افراد جامعه به آنچه ما به عنوان الگوهاي مد و لباس به آنها معرفي ميكنيم، بيتوجه هستند؟ به رسانه ملي نگاه ميكنيد؛ نوع پوشش و لباسي كه در آن ترويج ميشود بسيار با آنچه مردم استفاده ميكنند، متفاوت است. به نمايشگاههاي مد و لباسي كه وزارت فرهنگ و ارشاد يا نهادهاي نظير آن برپا ميكنند توجه كنيد، ميبينيد غالب جامعه شكل ديگري هستند و اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه چرا آنچه رسانه ملي ترويج ميكند با آنچه مردم استفاده ميكنند، متفاوت است؟ چيزهايي با هم نميخواند و اين همان نشناختن واقعيت در مورد نيازهاي واقعي جوانان است. الگوهايي كه ما به جوانان ارايه كردهايم، كاربردي نيست و ما بايد به درستي به شناخت واقعيتهاي جامعه بپردازيم. بپرسيم وزارت ورزش و جوانان تا چه اندازه توانسته است نيازهاي واقعي جوانان را شناسايي و به سياستگذاران منتقل كند. به راستي وزارت ورزش و جوانان تا چه اندازه كه به ورزش توجه ميكند به جوانان توجه ميكند: آن هم در شرايطي كه جامعه ما جامعه جواني است و نيازهايش روز به روز تغيير ميكند.
چرا بيتصميمي؟
تضادي كه موجب بنبست عملي و نظري شده است. از يك طرف اگر يك كالا كم يا گران شود همه مخالفان FATF يكصدا فرياد ميزنند و وامردم سر ميدهند. از طرف ديگر ميخواهند هم نفت بفروشند، هم پولش را به راحتي بگيرند و هم هر طور خواستند خرج كنند، به هر كس و هر گروهي خواستند بدهند و هم براي دنيا شاخه و شانه بكشند، و هر شعاري خواستند بدهند. در واقع تضاد اينجاست كه به تبعات تصميمات خود نميخواهند ملتزم باشند. هم ميخواهند با فيلبانان دوستي كنند و در عين حال از آنان در يك اتاق 4×3 ميزباني كنند. مشكل اينجاست كه اول انقلاب اين تناقضها و تضادها نبود. جامعه به تبعات شعارهاي خود ملتزم بود. و شجاعت اين را داشت كه اگر آن شعارها و الزامات به بنبست ميرسد با شهامت اعلام كند و تغيير سياست دهد. ولي امروز كساني از مبارزه و قناعت و مقاومت و ايستادگي سخن ميگويند كه ثروت آنان بياندازه است. خانههايشان و حقوقهايشان نجومي است. با لكسوس رفت و آمد ميكنند و حقوق 19 ميليوني را نيز كم ميدانند. بعد هم ميخواهند پرونده صهيونيسم و امريكا و كل استكبار جهاني را در منطقه ببندند.اينجاست كه در اتخاذ اين سياستها به بنبست ميرسند ولي شجاعت بنبستشكني را ندارند و در موقعيت آتشبس به جنگ خود با واقعيت بيروني ادامه ميدهند. آتشبسي كه اتلاف نيرو و امكانات است، بدون ذرهاي پيشروي. كساني كه ميخواهند مجاني سواري بگيرند در نهايت مجاني سواري خواهند داد. ساختاري كه هزينه نميدهد، منفعتي هم كسب نميكند.اين بنبست در سياستهاي اقتصادي، در عرصه سياسي داخلي و بينالمللي و در حوزه اجتماعي و فرهنگي آشكارا ديده ميشود. اميدوار بايد بود كه شجاعت عبور از اين بنبست و تناقض را پيدا كنيم.
اجماع اقتصاد دانان
در اين بستر همگرايي و اشتراكات بيشتر ميشود. به عنوان مثال موضوع رسيدگي به وضعيت فقرا به شخصه سالها در خصوص آن هشدار دادهام زيرا ركود تورمي ميتواند آسيب زيادي به آنها بزند. در اين خصوص طرحهاي مختلفي ارايه شده است. بررسي اين طرحها ميتواند رسيدن به
نقطه نظرات مشترك تسهيل كند. به اعتقاد من اين همگرايي يك اتفاق مهم و مثبت است. در شرايط كنوني نيروها اختلافات زيادي با يكديگر دارند اما با همگرايي ميتوان سياستهاي مورد نظر را به فرآيندهاي سياستگذاري وارد كرد. من پيشتر با وجود تمام اختلافات فكري با دكتر نيلي در خصوص مبارزه با فقر آموزشي كار كردهام و از مدل ارايه شده دفاع نظري كردم. اين مخالفاتها به جاي خود باقي است اما عقلانيت حكم ميكند در شرايط دشوار به يكديگر كمك كنيم تا اين موانع را بر طرف كنيم. در اين ميان بايد توجه داشت كه براي رفع سوءظنها بايد شرايطي فراهم شود كه نقش گروهها به صورت متوازن در نظر گرفته شود. در عين حال وزارت اقتصاد و امور دارايي نيز باني اين امر قرار گيرد. در اين ميان همچنين بايد از نيروهاي جوان و خوشفكر بهره برد. در صورتي تحقق اين همگرايي وزارت اقتصاد ميتواند نقش مهمي در اين توافق داشته باشد با توجه به مشخصات آقاي دژپسند گروهها ميتوانند به او براي اجماع اقبال نشان دهند.