نگاهي به دوره پاياني بازيگري مشايخي
روزهاي بيهياهو
مثل سنگي كه با هزار زحمت از دامنه كوه به قله صعود كرده و به ناگاه از آنجا رها ميشود، جمشيد مشايخي نيز بعد از رسيدن به اوج دوران بازيگرياش در دهه 60 و به خصوص سريال هزاردستان كمكم دوران رو به خاموشي گراييدنش را سر ميگيرد. در اين بين هستند لحظاتي ناب كه هر چشمي را به خود خيره ميكند، مثل فرو غلتيدن سنگ از بالاي كوه كه گرچه سقوط است اما تماما نابودي نيست و زيبايي هم دارد؛ اما همه ميدانند كه عاقبت كار به كجا خواهد كشيد. جمشيد مشايخي بعد از دهه 60 و گذراندن دوران اوج و دريافت لقبي تماما گمراهكننده به نام «استاد» روزهاي بيهياهوتري را سپري ميكند و در جايگاه تثبيت شدهاش به عنوان بازيگر پيشكسوت ميماند و به مزهمزه كردن دنياي پسا موفقيت ميپردازد. درست مثل خيلي از بازيگران مطرح دنيا كه از ميانسالي به بعد انگيزههاي ديگري غير از تكاپوي هنر در وجنات هنرورزيشان ديده ميشود. مشايخي در دهه 70 نزديك به 45 اثر سينمايي و تلويزيوني از خودش به يادگار ميگذارد كه غير از موارد معدودي نظير «پهلوانان نميميرند» اثر «حسن فتحي» چيز زيادي از اين آثار در خاطره جمعي علاقهمندان به هنر تصوير باقي نميماند.
آن «همه جا بودن» و در همه پروژهها ديده شدن و نه نگفتن به هيچ فيلم و سريالي باعث ميشود عطش مخاطبان از ديدن بازيگري كه زماني در پنج ضلعي جذاب بازيگران مرد دو سه دهه قبل قرار داشت، فروكش كند و شايد به همين دليل تهيهكنندگان ديگر گمان نميكنند كه استاد مشايخي ميتواند مخاطب را پاي گيرنده بنشاند. با اين حال جمشيد مشايخي در دهه 80 حضور در سريالهاي به ياد ماندني نظير «روشنتر از خاموشي» باز هم به كارگرداني «حسن فتحي» در نقش «شيخ بهايي» و «تبريز در مه» به كارگرداني «محمدرضا ورزي» را تجربه ميكند. در سينما نيز «خانهاي روي آب» و «يك بوس كوچولو» به كارگرداني «بهمن فرمانآرا» همچنين «جرم» به كارگرداني «مسعود كيميايي» جزو فعاليتهاي قابل قبول جمشيد مشايخي به حساب ميآيد. با اين حال در سالهاي 90 تا 97 سالهاي پاياني زندگي جمشيد مشايخي هر آنچه هست، تكريم است و مماشات. مشايخي در دهه 90 و تا پيش از زمينگير شدنش حضور در 10 سريال و تله فيلم همچنين 6 فيلم سينمايي را تجربه ميكند.
فيلمها و سريالهايي كه بيشتر از اينكه بخواهند بازيگري را داشته باشند كه نقشهاي قدرتمندي رقم بزنند بر اساس اداي دين، استاد ريشسپيد و پيشسكوت سينماي ايران را از مهجوري خارج ميكنند.
ديگر كسي در مورد هنر بازيگري مشايخي صحبت نميكند، ديگر حتي هيچ كس انتقادي هم روا نميدارد كه يعني همه ميدانيم چرا هماكنون جمشيد مشايخي را در قاب ميبينيم. مثلا فيلم «رفقاي خوب» به كارگرداني «مجيد قاريزاده» فيلمي است در مورد بازيگري پيشكسوت و فراموش شده كه حالا قرار است از او تجليل به عمل بيايد. شايد بتوان گفت فيلمي مصداقي براي روزهاي بيهياهويي جمشيد مشايخي.