نگاهي به نمايشگاههاي گالريهاي ايرانشهر و شيرين
چراغ گالريها روشن شد
فاروق مظلومي
جمعه گذشته روز بدي نبود و چراغ گالريها كه روشن شد دلتنگي عصر جمعه در گالريها و كافههاي كريمخان حرفي براي گفتن نداشت. گالري ايرانشهر اولين افتتاح سال را به نمايش آثار فريد جهانگير اختصاص داد. اين هنرمند مطرح پيش از عيد نوروز در همين گالري پرترههايش را در معرض نمايش قرار داد و متعاقب آن مجموعهاي با عنوان «كوهستان» هم اكنون در ايرانشهر برپا است. بخش مهم اين نمايشگاه اجراي زنده نقاشي از كوه دماوند بود كه طي روزهاي گذشته در ديوار شرقي گالري با حضور مخاطبان نقاشي انجام ميشد. اين مشاركت و مواجهه مخاطب با هنر و هنرمند بديع نيست اما هميشه موثر و محرك است. شايد هنر تئاتر تنها هنري است كه مخاطبش همواره با اجراي زنده روبهرو بوده است و تكميل كار در حضور خودش است. اما در مورد هنر نقاشي همواره به ديدن اثر بعد از اتمام عادت داريم؛ نميشود با اطمينان گفت كه وقتي شاهد اجراي زنده نقاشي هستيم اثر هنري اهميتزدايي ميشود يا بر ارتباطش با مخاطب افزوده ميشود؟ احتمالا اين موضوع از هنري به هنري يا از فضايي به فضايي ديگر فرق بكند و همين عدم قطعيتِ نتيجه در اين رويارويي جالب است و باعث سياليت اثر هنري و جستوجو در آن ميشود. فريد جهانگير در اين خصوص به «اعتماد» ميگويد: «خواست من نقاشي در خلوت خودم بود. با اينكه مواجهه مخاطب عمومي و مخاطب آشنا به نقاشي با اجراي زنده متفاوت است و هر كدام دريافتهاي خودشان را از مراحل تكميل اثر دارند، ولي به هر حال تجربه جالبي بود.»
فريد جهانگير در كوهستانهايش هم مثل پرترههاي نمايشگاه قبلي در جايي درست حضور دارد. حتما رابطهاي ميان پرترهها و كوهها وجود دارد. نقاشيهاي اين نمايشگاه هويت خشن و صعبالعبوركوهها را از آنها گرفته است. شايد رنگ مات تابلوها و پرهيز از كنتراست شديد اين ارتباط را ميسر ميكند؛ هر چه كه هست بازنمايي جز به جز و واقعي براي هنرمند دغدغه نبوده است و هنرمند دماوند خودش را نقاشي كرده است و در كوهستانها و ابرهاي خودش قدم زده است. از فريد جهانگير پرسيدم كوهها برايش مهم بودهاند يا نقاشي؟ او در جواب گفت: «كوهها برايم مهم بودند. با شروع اين پروژه به شكل مداوم به ابرها نگاه ميكردم چون معتقدم دريافت چشم انسان با دوربين عكاسي متفاوت است كنتراستي كه در عكس وجود دارد در چشم انسان ظهور پيدا نميكند.
در اين روز، گالري شيرين با دو افتتاحيه اولين جمعه كاري خودش را در سال 98 شروع كرد. طبقه اول اين گالري محل نمايش نقاشيهاي فرح سلطاني در مجموعهاي با نام «بيشمار» بود. فرح سلطاني فارغالتحصيل نقاشي و از نقاشان دهه شصت خورشيدي است كه در مجموعههاي قبلياش هم به اشياي نوستالژيك توجه داشته است. او هنرش را هنر عمومي ميداند و ميگويد به مفهوم و زيبايي اهميت ميدهد. به گفته خود هنرمند در اين آثار با نقشهاي مختلف متر نواري، قابل اندازهگيري نبودن مفاهيم انساني مدنظر است و واژه بيشمار با مفاهيم بينهايت و بدون شمارش به اين مهم اشاره ميكنند. او در خطوط نقشهاي پيچيده متر نواري كلمات عاطفي را استتار كرده است كه قابل خواندن هستند. دغدغه هنرمند در اين آثار هجوم اعداد و ارقام در دنياي مدرن و اندازهگيري كميتي انسان معاصر از جهان معنوي است. اگرچه اين نگراني امري جهاني است اما طرح آن با نقاشيهاي مترنواري بديع بود.
در طبقه دوم گالري شيرين نمايشگاه گروهي «نورچشميهاي اتاق آينه» فضايي غير واقعي و متوهم را با توجه به قصهاي قاجاري ايجاد كرده است. معين شافعي مجموعهاي از نقاشي، تصويرسازي و كلاژ را از هفده هنرمند جمعآوري و در معرض ديد مخاطبان قرار داده است. بيشتر تابلوها كه فضايي سوررئال دارند، عناصر سازندهشان از واقعيت تغذيه ميكند. منظور اين است كه اگرچه كله حيوان و بدن انسان واقعي هستند اما كله حيوان روي بدن انسان فضايي غير واقعي است. وقتي عناصر سازنده يك تابلوي سوررئال واقعي است تابلو موثرتر و فعالتر ميشود اما با اشباع جهان معاصر از تصاوير عجيب، استفاده از عناصر غيرواقعي در اين سبك، اثر را به سمت فانتزي و شوخي پيش ميبرد.
هنرمندان «نورچشميهاي اتاق آينه» وحيد آرين، مصطفي اسداللهي، شيرين بابازاده، افشين باقري، عليرضا چمك، كاوه خان آبادي، سعيد خضايي، طلا درنگي، مهشيد راقمي، نازلي صدرالاشرافي، دانيال طيموج، داوود طيموج، كيوان عسگري، سروناز عمادي، سجاد ميرمعيني و درسا هاشمي بودند. نقد تك تك آثار مجالي وسيع ميخواهد كه متاسفانه و در كمال تعجب در سيستم گالريگرداني و كيوريتورشيپ ايراني جايي ندارد! قطعا برپايي نمايشگاههاي مفهومي و موضوعي مثل دو نمايشگاه گالري شيرين براي هنر و هنرجويان و هنرخواهان، مفيد و جالب است. اما يك سوال باقي ميماند؛ چرا بيشتر آثار موفق فعلي در كشور به آثار غيرانتزاعي مربوط است و به سبكهايي تعلق دارد كه دورهشان سالهاست كه به اتمام رسيده است؟ همهمان خوب ميدانيم هنر مفهومي ابزاري است و كاربرد پيامرساني دارد و با داشتن ايدههاي خوب و متعالي و تكنيك قوي ميتوان در عرصه هنرهاي غيرانتزاعي مثلا مفهومي فعاليت كرد و بعد از مدتي كوتاه يا طولاني به يك هنرمند نامدار تبديل شد و براي طي اين مرحله پشتكار و امكانات از ضروريات است. اما هنر انتزاعي چون از چشمهاي غير از دانش، هوش، خلاقيت و پشتكار از محلي نامعلوم تغذيه ميكند در دسترس همه نيست. صد البته منظور از هنر انتزاعي، رنگ بازي بعضي از دوستان با عنوان جعلي هنرمند و هنر آبستره نيست. در نمايشگاه «نورچشميهاي اتاق آينه» هنرمندهاي خوبي هستند كه در جاي خود درست و استوار ايستادهاند و گاهي در عرصه هنر انتزاعي هم خوب ظاهر ميشوند اما ضرورت اين ايده براي نمايشگاه جز آموزش و توجه به تاريخ ايران چيز ديگري به نظر نميرسد.
فاصله گالري شيرين تا گالري ايرانشهر را پياده هم ميشود طي كرد مخصوصا اگر بهار باشد و باران و اين مسافت مجال خوبي براي گپ و گفتوگو در مورد نقش و نقاشي است.
عكسهاي برزين بهارلويي از نمايشگاههاي تهران، شيوه ثبت حرفهاي نمايشگاه است.گالريها و كيوريتورها بايد با استفاده از اين عكسها و ويديوها نمايشگاه را به عنوان يك رويداد فرهنگي مهم بررسي كرده و مستندات آن را براي استفاده آموزشي و تحليلهاي تاريخي نگهداري كنند.
نمايشگاههاي «بي شمار» و «نورچشميهاي اتاق آينه» تا چهارم ارديبهشت و كوهستانهاي فريد جهانگير تا سوم ارديبهشت منتظر شما هستند.