اختلافات امريكا-روسيه
شعيب بهمن
ديدار مايك پمپئو، وزيرخارجه امريكا با ولاديمير پوتين، رييسجمهوري روسيه را اگرچه ميتوان يك ديدار مهم ارزيابي كرد اما از سوي ديگر آن را نميتوان نقطه عطفي در روابط ميان دو كشور دانست چرا كه به حدي مسائل و اختلافات متنوع و پيچيده ميان روسيه و امريكا وجود دارد كه با يك سفر و حتي چندين دور مذاكره ميان مقامهاي سطح بالاي دو كشور نميتوان چشمانداز روشني را براي بهبود روابط دو كشور مشاهده كرد. از اختلافات سياسي گرفته تا رقابتهاي ژئوپولتيك و همچنين اختلاف نظرهايي كه در زمينههاي اقتصادي و انرژي ميان دو كشور وجود دارد تا انواع و اقسام جنگهاي نيابتي، مجازي و سايبري ميان دو كشور، مباحث را پيچيدهتر از آن كرده كه با يك سفر بتوان انتظار داشت اتفاق ويژهاي در روابط دو كشور رقم بخورد. در نتيجه ميتوان گفت در حال حاضر چندان چشمانداز روشني براي حل يا كاهش اختلافات ميان دو طرف وجود ندارد بلكه همچنان اختلافات در حوزههاي مختلف وجود دارد و حتي ميتواند شيب قابل توجهي به سمت بالا داشته باشد. نمونههاي اين اختلافات را ميتوان در مورد سوريه، اوكراين، ونزوئلا و حتي مساله ايران مشاهده كرد. اگرچه شخص دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور ايالات متحده علاقه زيادي براي بهبود روابط ميان دو كشور و حتي شخص پوتين دارد اما وقتي ترامپ در جايگاه رياستجمهوري قرار گرفت عملا با محدوديتهاي زيادي مواجه شد. دليل اصلي آن هم در چند حوزه قابل بررسي است؛ حوزه اول به ساختار سياسي امريكا باز ميگردد. وقتي مواضع دو حزب اصلي امريكا را مورد بررسي قرار ميدهيم، نه در حزب دموكرات و نه جمهوريخواه ديدگاه مثبتي نسبت به توسعه رابطه با روسيه وجود ندارد. در نتيجه كنگره امريكا هيچگاه از ايده بهبود روابط سياسي با روسيه استقبال نكرد.
در همين مدتي كه ترامپ بر مسند امور قرار داشته هرگاه قصد داشت تا گامي براي بهبود رابطه بردارد شاهد مخالفتهاي جدي داخلي حتي در ميان حزب جمهوريخواه بوده است. موضوع دوم به ساختار دستگاه اطلاعاتي و امنيتي ايالات متحده بازميگردد. نظاميان و دستگاههاي اطلاعاتي ديدگاه مثبتي نسبت به روسيه ندارند. در گزارشهاي سالانه اين دستگاهها كه به صورت علني منتشر ميشود شاهد آن هستيم كه روسيه جزو اولين رقبا و دشمنان امريكا شناخته ميشود. در نتيجه ميتوان گفت كه اين ساختار نيز مانع بهبود اين روابط بوده است و در نهايت ميتوان گفت كه افكار عمومي داخلي امريكا نيز در راستاي بهبود رابطه با روسيه ترامپ را همراهي نميكنند. تبليغاتي كه هم در دوره جنگ سرد و هم پس از آن عليه روسيه در رسانههاي امريكا انجام گرفته افكار عمومي اين كشور را نسبت به روسها حساس كرده است. در اكثر نظرسنجيهاي صورتگرفته در امريكا مردم كماكان روسيه را اولين دشمن خود ميدانند. از همين رو در افكار عمومي نيز ديدگاه مثبتي نسبت به بهبود رابطه با روسيه وجود ندارد. نكته چهارم اينكه به حدي چالشها و اختلافات در مسائل متعدد بين دو كشور زياد است كه حل و فصل اين مسائل بسيار زمانبر خواهد بود و تا وقتي كه تكتك اين اختلافات و چالشها حلوفصل نشود نميتوان صحبت از بهبود روابط كرد. بهطور مثال زماني كه در مساله اوكراين رييسجمهور ايالات متحده بخواهد عقبنشيني را در برابر روسيه انجام دهد و الحاق كريمه به روسيه را رسميت ببخشد، خود را در برابر كشورهاي اروپايي قرار خواهد داد. بنابراين متنوع بودن مسائل بين دو كشور به عنوان عامل بازدارنده روابط ميان دو كشور عمل ميكند و اجازه نميدهد حتي فردي كه با ايده بهبود رابطه با روسيه در جايگاه رياستجمهوري قرار ميگيرد كاري را از پيش ببرد.
در حال حاضر در مسائلي كه روسيه و امريكا درگير آن هستند چشمانداز بسيار مبهمي براي آينده آن وجود دارد. به اين دليل وقتي كه در تكتك حوزههاي مورد چالش دو كشور ورود پيدا ميكنيم شاهد آن هستيم كه اختلافنظر بين دو طرف بسيار زياد است. در مساله ونزوئلا روسيه و امريكا روبهروي هم قرار گرفتهاند. روسيه از دولت قانوني مادورو حمايت ميكند و امريكا در تلاش براي كودتاي سياسي در اين كشور است. در نتيجه اين دوگانگي و تضاد در همه عرصهها قابل مشاهده است. در مورد سوريه شاهد چنين روندي هستيم. در حالي كه روسها از دولت قانوني اسد حمايت ميكردند، امريكاييها از راههاي مختلف تلاش كردند تا دولت اسد را سرنگون كنند. در خصوص ايران و شرايطي كه امريكاييها حتي تهديد به درگيري نظامي ميكنند و تمامي توافقنامهها با ايران را زيرپا گذاشتند و نقض كردند مشاهده ميكنيم كه روسها نگاه ديگري دارند و از ايران در سطح بينالمللي حمايت ميكنند. در رابطه ميان امريكا و ايران، روسها همواره بازيگر تعيينكنندهاي بودند. اگرچه در دوره اخير مذاكرات كه به برجام منتهي شد و بيشتر مذاكرات ميان ايران و امريكا بود، اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه روسها در مواقع حساس نقش خود را ايفا ميكنند. آنها يا به عنوان ميانجي يا به عنوان بازيگري كه سعي داشته نزديك به ايران عمل كنند وارد صحنه شدهاند اما در حال حاضر ميتوان گفت با توجه به افزايش تنش ميان ايران و امريكا هنوز روسيه وارد فاز كاهش تنش ميان طرفين نشده است. ولي مواضع سياسي روسها در سطح بينالمللي روشن و مشخص است. آنها تا زماني كه اوضاع بغرنجتر و پيچيدهتر نشود ما شاهد تحرك جدي از سوي روسها نيستيم چرا كه آنها بر اين عقيده هستند كه تنش هم از سوي ايران و هم از سوي امريكا كنترل ميشود. اكنون اوضاع از كنترل هيچ يك از طرفين خارج نشده است. آنها زماني وارد اين بحث به صورت جدي ميشوند كه اين احساس را داشته باشند اوضاع در حال خارج شدن از كنترل طرفين است و احتمال وقوع يك درگيري نظامي بسيار بسيار افزايش پيدا ميكند. در آن شرايط است كه بايد منتظر ورود روسها و تحرك آنها باشيم. در حال حاضر روسها موضوع را به اين شكل نگاه ميكنند كه امريكا يك تعهد بينالمللي را نقض كرده و به ايران نيز حق ميدهند كه بخواهد بخشي از تعهدات خود را كنار بگذارد و انجام ندهد. اما اينكه بگوييم در حال حاضر روسها بخواهند به صورت جدي ايفاي نقش كنند، در چنين شرايطي وارد اين عرصه نميشوند؛ البته اين امكان وجود دارد پيامهايي را از سوي طرفين منتقل كنند اما اگر شرايط پيچيدهتر و حساستر شود يا اينكه مساله به مذاكرات جديدي منتهي شود در آن صورت ميتوان گفت كه روسها نقش خود را ايفا ميكنند.