ادامه از صفحه اول
چابهار و تغيير مسير تحريم
موضوع ديگر، سرمايهگذاري و توجه به اين بندر است. طي سالهاي اخير متاسفانه اقتصاد كشور بهشدت به نفت وابسته بود؛ به نحوي كه از اين بندر كه ميتوانست ثروت زايدالوصفي براي كشور ايجاد كند، غافل شديم. اكنون ضربه اين ديدگاه تكمحصولي را خوردهايم. موقعيت ما در منطقه ميتوانست بهتر باشد اگر از سالها قبل اين بندر را مورد توجه قرار ميداديم. اما اكنون نيز دير نيست. ميتوان به جرات گفت كه در دولت يازدهم توجه به اين بندر بسيار زياد شد. دولت يازدهم توانست 6 ميليون تن ظرفيت را در 4 سال افزايش دهد؛ ضمن اينكه 86 ميليون تن ظرفيت هم براي آن تعريف شد. اين ظرفيتها ميتواند ظرفيتهاي سياسي، اقتصادي و تجاري بيشتري را براي ايران به همراه داشته باشد؛ به گونهاي كه مجهزترين بندر با امكان بارگيري و تخليه شد. البته در راستاي تحقق اين امر، هنديها كمك فراواني كردند و زماني كه اراده كشور را ديدند، تصويب كردند در حدود 150 ميليارد دلار به صورت تدريجي وارد بندر كنند. براي تجهيز بندر حدود 1500 ميليارد تومان آن سرمايهگذاري شد كه 3 هزار نيرو نيز در آن كار ميكنند.
شراكت ايران با ساير كشورها براي توسعه تجارت بسيار ارزشمند است. اگر انتقادي به اين رويه است، بايد بدانيم كه مستثني كردن اين بندر از قاعده تحريم ميتواند ايران را از مزيتهاي آن بهرهمند كند. مهمترين مزيت، يافتن شركاي تجاري است كه جايگاهي در اقتصاد دنيا دارند.
نگاه چندجانبه كه توامان با آيندهنگري و دورانديشي باشد، ميتواند نقش ايران را در شراكتهاي اينچنيني افزايش دهد.
اگر با هند رابطه پايدار تجاري داشته باشيم، عملا با يكپنجم جمعيت جهان مراوده خواهيم داشت. حجم اين بازار كم نيست. رقابت اقتصادي در جهان قوي است بايد از اين موقعيت فرصت خلق كنيم. زماني فرصت خلق ميشود كه مديريت قوي داشته باشيم.
به دليل خصومت كشورها با ايران، شرايط سختي براي كشور ايجاد شده كه با مراوده با همسايگان و مبنا قرار دادن سياستهاي ترجيحي ميتوان از شرايط تهديد، فرصت ساخت. بايد از فرصت همسايگي با 15 كشور همچنين موقعيت دسترسي به درياهاي آزاد نهايت بهره را برد.
اقتصاد نقش تعيينكنندهاي در مناسبات بين كشورها دارد. اگر مشاهده ميشود كه با افت اطمينان در اقتصاد روبرو هستيم، بخش عمده آن به دليل شيوه مديريت اقتصادي و خصومتهاي بيروني است.
لازمه خروج از فشار جهاني ملتسازي است. بايد به سمت تغيير نگرش نسبت به مراوده با ساير كشورها رفت. امتيازگيري از شركاي تجاري، انسداد و تحريم را تضعيف ميكند. در اين راستا فضايي شكل ميگيرد كه خسارتها به كشور به حداقل ممكن ميرسد.
تهاجم رسانهاي بولتون
كشته شدن نزديك به 650 هزار عراقي، سياستمداراني چون بلر و خبرنگاران فريبخورده و فريبكاري چون ميلر در كمال بيشرمي به دروغ خود اعتراف ميكنند.
دروغ و فريب دو ابزار فشار عليه ايران است و هر چقدر دروغها بزرگتر باشند و بيشتر تكرار شوند، پس از مدتي به صورت بخشي از باور عمومي درميآيند. در اجراي سياست فشار عليه ايران، ترامپ ابتدا سپاه را در فهرست تروريستي قرار داد و سپس ايران را مسبب قتل ششصد و هشت سرباز امريكايي در عراق دانست. اين اتهام چنان مبهم و بيپايه بود كه صداي برخي خبرنگاران امريكايي را حتي درآورد. اتهام ديگر آرايش جنگي عليه امريكا در خليج فارس است. بولتون، مشاور امنيت ملي امريكا يازده روز پيش در بيانيهاي به اعزام ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن به منطقه به دليل تهديدهاي ايران در حمله به منافع امريكا اشاره كرد. خانم باربارا استر از سيانان با نقل گفته مقامهاي امريكايي، به هشدار نيروهاي امنيتي درباره خطر حمله نيروهاي ايراني عليه نيروهاي امريكايي در سوريه و عراق سخن گفت.
شبكه ان بيسي نيز در گزارش مبهمي بهطور سربسته ايران را متهم كرد كه در حال انتقال موشكهاي خود به آبهاي منطقه خليج فارس است. اطلاعاتي كه بولتون، سيانان، ان بيسي و ساير منابع امريكايي از تهديد ايران عليه امريكا ميزنند، در قالب عباراتي چون «حدس زده ميشود»، «پيشبيني ميشود»، «برآورد ميشود»؛ بيان شده است. موضوع مضحك ديگر، نقش ايران در قتل نيروهاي امريكايي است كه در رسانههاي امريكايي دست به دست ميشود و هيچ رسانهاي نميپرسد مدرك چيست؟ مدرك فقط برآورد و حدس و گمان بلكه دروغ سازمانهاي اطلاعاتي امريكا است؛ همان سازمانهايي كه از تلاش عراق براي ساخت بمب اتمي نوشتند. اگر منظور مقامهاي امريكايي اين است كه ايرانيان براي استقرار موشك در خاك خود حق انجام اين كار را ندارند، اين سخني بر پايه فهم غلط از مباني مشروعيت و تماميت ارضي يك كشور صورت ميگيرد. اين مشكل ايران نيست كه اطراف آن دهها پايگاه نظامي امريكا مستقر و بيش از 100 هزار نيروي امريكايي در منطقه وجود دارند. ايران موشكهايش را هر جا مستقر كند، امريكاييها آنجا مستقرند. در اينكه جنگي اتفاق نميافتد ترديدي نيست اما امريكا با گسترش جنگ رسانهاي در پي آن است كه رفتار پر از دروغ و تناقض خود را سرپوش بگذارد. آوردن ناو هواپيمابر، بمبافكن بي52، بيمارستان صحرايي و غيره به منطقه، وضعيت را حساستر و خطرناكتر ميكند و اين به نفع هيچ طرفي نيست. اما يادمان باشد كه بيشتر اين تحركات براي يك تهاجم رسانهاي است نه چيز ديگر.