«تحول قوه قضاييه» همان مسالهاي است كه رييس قوه قضاييه برايش در صفحه اينستاگرام(كه البته چندي پيش خطر فيلتر شدن از بيخ گوشش گذشت) فراخوان ميدهد تا مردم و نخبگان درباره آن پيشنهاداتشان را رهسپار قوه قضاييه كنند. مسالهاي كه احمد شيرزاد، نماينده مجلس ششم و فعال سياسي اصلاحطلب آن را يك قدم مثبت از سوي رييس قوه قضاييه ميداند و معتقد است هم تشكلات حقوقي و حقوقدانها و هم تشكلات و احزاب سياسي بايد اين فرصت را مغتنم بشمارند و با پيشنهادات خود به اين فراخوان پاسخ بدهند.
روز گذشته رييس قوه قضاييه فراخواني اعلام كرد كه به واسطه آن مردم و نخبگان ميتوانند براي طرح تحول قوه قضاييه پيشنهادات خود را از طريق فضاي مجازي و... به رييس قوه قضاييه ارايه دهند. نظر شما در اين رابطه چيست؟
من فكر ميكنم اين پيشنهاد مثبتي است. با عملكردي كه از رييس قوه قضاييه در دو سه ماه اخير مشاهده شده است به نظر ميرسد ايشان ميخواهد يك بهبودي در قوه قضاييه ايجاد كند و حداقل نيتي كه به نظر ميرسد اين است كه ميخواهد قوه قضاييه كارآمدتر از گذشته شود. يك مسالهاي كه ميتوان به عنوان حسن در عملكرد رييسي از آن ياد كرد اين است كه ايشان در مصاحبهها و اظهارنظرها به فضاي كانديداتوري در زمان انتخابات رياستجمهوري برنگشته است.
منظورتان از برنگشتن به فضاي انتخابات چيست؟
يعني صحبتها و اظهارنظرهاي او متوجه مسائل قضايي است؛ موضوعي كه به نظرم خيلي مثبت است. واقعا حسرت به دل مانده بوديم كه رييس سابق قوه قضاييه حرف قضايي بزند و در چارچوب قوه قضاييه اظهارنظر كند. ما ميديديم در راستاي سياست جهاني نظر ميدادند، در سياست داخلي هم زير لواي قوه قضاييه، سياسي صحبت ميكردند و واقعيت آن است كه وقتي شنونده صحبتهاي او بوديم، احساس نميشد اين صحبتها از زبان رييس قوه قضاييه است كه به گوش ميرسد. اما امروز آقاي رييسي با اينكه سابقه سياسي هم داشتند و در انتخابات رياستجمهوري هم شركت كردند و در آن زمان درباره همه چيز هم نظر داشتند اما بعد از آنكه به رياست قوه قضاييه منصوب شدند ديگر در قامت رياستجمهوري ظاهر نشدند و كاملا در رداي رييس قوه قضاييه اظهارنظر و ايفاي نقش كردند و اين موضوع بسيار مثبت است؛ اينكه او در حال حاضر دست ياري به سمت مسوولان و صاحبنظران دراز كرده باز يك امر مثبت است. بنابراين به شخصه صرف نظر از اينكه چه كسي چه پيشنهادي به ايشان بدهد، صرف اين كار را مثبت ميدانم و طبيعتا اگر از 100 پيشنهاد تنها 2 پيشنهاد اجرا شود، ميتواند اثربخش باشد.
البته به نظر ميرسد، بخشي از مشكلات قوه قضاييه ما ناشي از ناكارآمدي سيستمي و به روز نبودن باشد و بخشي از مشكلات آن ناشي ازفشارهاي بيروني در اين قوه باشد كه اصلاح آن كار بسيار سختي است و ممكن است زمانبر باشد و حتي نياز به شجاعتهايي داشته باشد. اميدوارم در هر دو بعد آقاي رييسي بتواند كارنامه خوبي از خود به جا بگذارد.
اتفاقا الان اين سوال مطرح است كه در طول سالهاي گذشته به ويژه اصلاحطلبها انتقادات جدي به قوه قضاييه داشتند، به نظر شما چقدر امروز ميتوان از اين فرصت استفاده و اين انتقادات را عملي كرد؟ به عبارت ديگر اگر شما مخاطب اين سوال بوديد چه پاسخي ميداديد و چه اولويتهايي را براي اصلاح قوه قضاييه پيشنهاد ميداديد؟
من بيشتر مايل هستم درباره اصل اين پيشنهاد صحبت كنم و نظر دهم. البته همان طور كه پيش از اين تقسيمبندي داشتم مشكلات امروز قوه قضاييه در دو بخش وجود دارد، يكي مشكلاتي در زمينه به روز نبودن قوه قضاييه و ديگري فشارها در بيرون قوه قضاييه.
اما فكر ميكنم وقتي ايشان رسما درخواست كردند هم كارشناسان محترم و هم حقوقدانان برجسته و هم تشكلهايي كه وابسته به حقوقدانهاست مانند كانون وكلا كه حرفه اصلي آنها به قوه قضاييه مرتبط است، اخلاقا موظفند به ميدان بيايند و هم به طور خلاصه و هم به طور تفصيلي نظر بدهند، از كانون وكلا اين انتظار ميرود در يك بيانيه خلاصه رئوس مطالباتشان را مطرح كنند و هم به طور مبسوط اظهارنظر كارشناسي كنند كه طبيعتا آن اظهارنظر مبسوط بايد در قوه قضاييه مورد بررسي كارشناسانه قرار بگيرد. همچنين آن پيشنهاداتي كه به مجلس ميرود(چراكه ميدانيد لوايح قضايي براي تبديل شدن به قانون بايد به مجلس برود و به تصويب مجلس برسد) آنجا نيز مورد بحث كارشناسي قرار بگيرد. به نظر من اين دو دسته بايد به اين فراخوان پاسخ دهند. از سوي ديگر احزاب سياسي و جريانهاي سياسي كه در گذشته به قول شما انتقادات زيادي داشتند امروز كه از آنها خواسته شده است نظر بدهند بايد به ايفاي نقش بپردازند و از اين فرصت ايجاد شده، استفاده كنند و پيشنهاد سازنده بدهند. صرف انتقاد به گذشتگان و گلايه و شكوائيهها هر چند مطلب حقي است اما طرح آن جايگاهي ندارد. به جاي آن ميتوانند به يك رويه اصلاحي فكر و سعي كنند در اين راستا پيشنهاداتي ارايه دهند. به عبارت ديگر من معتقدم همه كساني كه دلسوزانه نسبت به قوه قضاييه جمهوري اسلامي حساسيت داشتند خوب است كه در اين شرايط جواب مقتضي به درخواست و فراخوان رييس قوه قضاييه بدهند.
موضوع ديگري كه در اين فراخوان خودنمايي ميكند، طرح ارايه پيشنهادات از طريق فضاي مجازي است. حال آنكه شبكههاي اجتماعي پرطرفدار در ايران مانند تلگرام و توييتر فيلتر شده است و اين ميتواند موجب شود تا تنها بخش خاصي از جامعه مورد توجه قرار بگيرد و بخش اكثريت مغفول بماند.
آيا تاكيد شده است كه تنها از طريق فضاي مجازي به اين درخواست پاسخ داده شود؟
فقط فضاي مجازي به عنوان پل ارتباطي براي دريافت پيشنهادات مورد توجه قرار نگرفته است اما به هر حال وقتي مردم مورد خطاب قرار ميگيرند، طبيعي است اين جنبه نيز مورد توجه قرار ميگيرد.
به هر حال من فكر ميكنم خيلي نميتوان در بحث فضاي مجازي متمركز شد چراكه فضاي مجازي فضاي منضبطي نيست كه بتوان بر اظهارنظرهايي كه در آن فضا صورت ميگيرد، تكيه كرد؛ خيلي مواقع ممكن است ما تكليفمان با گويندگان نظرات مشخص نباشد و ندانيم با چه انگيزه و بر چه اساس و استدلالي اين موارد را بيان ميكنند؛ مسالهاي كه درست نقطه مقابل فضاي حقيقي است. بنابراين به نظر من در اين راستا مهم آن چيزي است كه در فضاي حقيقي مطرح ميشود. البته انكار نميكنم در فضاي مجازي آزادي بيان وجود دارد و گاهي در بيان اين نظرات به پيشنهادات خوبي برخورد ميكنيم؛ اما آنچه مسلم است اينكه بخش اهم اين موضوع متوجه مخاطبان جدي رييس قوه قضاييه است مانند كانون وكلا، حقوقدانان برجسته، دپارتمانهاي حقوق در دانشگاههاي معتبر مانند دانشگاه تهران و شهيد بهشتي و... مشخص است كه اين افراد بايد به ميدان بيايند و موضوع را با جديت دنبال كنند و به جمعبندي برسند و پيشنهاد بدهند به رييس قوه قضاييه . احزاب سياسي هم از ديد خود ميتوانند به اين موضوع وارد شوند و پيشنهاداتي ارايه كنند.
فكر ميكنيد با اين پيشنهادات و با اين رويكردها ميتوان به آن مدينه فاضلهاي كه براي قوه قضاييه در نظر داريم، برسيم؟
درست است كه طرح و خواستهها با جامه عمل پوشاندن به آنها خيلي فاصله دارد اما خودش يك قدم اوليه است. در گذشته قوه قضاييه هيچ نوع انتقادي را برنميتافت و متعاقبا هيچ پيشنهادي هم برنميتافت و شاهد آن بوديم كه اگر كمتر از گل به مسوولان قضايي كشور گفته ميشد با تهديد محاكمه و برخورد قضايي مواجه ميشديم اما در حال حاضر ما شاهد يك برخورد ملايم و منعطفانه از سوي قوه قضاييه هستيم كه درخواست ميدهد براي اصلاح پيشنهاد بدهيد. من فكر ميكنم اين موضوع را بايد مغتنم بشماريم چراكه ممكن است هميشه اين اتفاق نيفتد. باز هم ميگويم ممكن است از چندين پيشنهاد يكي از آنها اجرايي شود و اين طبيعت كار است اما همين موضوع هم ميتواند يك گام موثر باشد. ببينيد همين قوه قضاييه اخيرا قدمهاي خوبي برداشته است و ما بايد اينها را در نظر بگيريم و فقط نگاهمان به بعضي از دادگاههايي كه جنبه سياسي دارد، خيره شود.
مصاديق اين اصلاحاتي كه ميگوييد، چيست؟
مثلا همين سامانه ثنا كه در قوه قضاييه راهاندازي شده واقعا يك پيشرفت تكنولوژيك خوب است كه ابلاغهاي سياسي را تا حد زيادي سامان داده است. البته به هر حال در بستر تكنولوژي جديد است اما همين موضوع به نظرم اقدام مثبتي است و اغلب وكلاي دادگستري از اين موضوع به نيكي ياد ميكنند. البته اين فرآيند محصول كار آقاي رييسي نيست و از دوره قبل شروع شده اما به نظرم كار خوبي است. از اين كارهاي مثبت خيلي بيشتر ميتوان انجام داد تا دو اتفاق رخ دهد، يكي كارآمدي دستگاه قضايي افزايش پيدا كند و از سوي ديگر قضاوتها دقيق، عادلانه و سريع باشد و از همه مهمتر اعتماد مردم جلب شود. فراموش نشود ممكن است يك دستگاهي خوب كار كند اما اعتماد مردم به آن سازوكار جلب نشده باشد.
چقدر تصور ميكنيد دامنه اين اصلاحات در قوه قضاييه به موضوع جرايم سياسي، دادگاههاي سياسي و زندانيان سياسي تسري داده شود؟
اين بخش سياسي بسيار دشوار است چراكه ارادههاي متفاوتي در آن دخيل است و ما هم نبايد وقتي قرار است اصلاحاتي انجام شود از سختترين و دشوارترين بخش آن شروع كنيم. اتفاقا يك راهكار خوب اين است كه ما از اصلاح بخشهايي كه سخت و دشوار است واهمه نداشته باشيم و از آنها فاصله نگيريم اما سعي كنيم در بخشهايي كه مشكلات راحتتر از ميان برداشته ميشوند و امور آسانتر اصلاح ميشود، تغييرات ايجاد كنيم و قدمهاي مثبتي برداريم كه همين قدمهاي مثبت خود تبديل به مشوقي خواهد شد تا بخشهاي سختتر نيز حل شود. اين موضوع در همه زمينهها وجود دارد. من فكر ميكنم در بحث زندانها و ساماندهي امور مربوط به زندانها همچنين اتوماسيون فرآيند قضايي به طوري كه يك پرونده از ابتدا تا انتها همه در پايگاه اطلاعرساني ثبت شود و بتوان آنها را دنبال كرد؛ همچنين اطلاعات و رازهاي مردم محفوظ بماند همه اين موارد فكر ميكنم، دست يافتني است هر چند كه نياز به يك مديريت دلسوز دارد. در آخر بايد بگويم در آن مواردي كه با مسائل سياسي آميختگي دارد، كار دشوارتر است و ممكن است قوه قضاييه به تنهايي نتواند تصميم بگيرد هر چند قوه قضاييه ميتواند نقش مهمي داشته باشد. اين نكته هم فراموش نشود كه همكاري دولت هم ميتواند نقش موثري داشته باشد. من فكر ميكنم چون در دولت امكانات خوبي فراهم است، وزارت دادگستري ميتواند تجهيز شود و بخشي از امور اجرايي را به وزارت دادگستري سپرد. البته همه اين موارد جاي بحث دارد كه ميتواند چكشكاري شود و به بهترين وجه از اين فرصت ايجاد شده، استفاده كرد.