ميرهادي آرزوي صلح داشت
پروين فخارينيا
26 خرداد زادروز توران ميرهادي است. او در سال١٣٢٦ به دنيا آمد و از سالهاي جواني تا ١٣٩٥ حدود ٦٠ سال براي كودكان اين سرزمين بيوقفه و عاشقانه كار كرد. ميرهادي را در سه زمينه آموزش و پرورش، ادبيات كودك و تاليف دانشنامهاي براي كودكان و نوجوانان تاثيرگذار، رشددهنده و هويتبخش ميدانند. او داراي تفكر متعالي از جمله احترام و اعتماد به انسان به ويژه كودكان بود و اعتقادش را زندگي ميكرد.
ميرهادي در تعليم و تربيت به پرورش خلاقيت، كار گروهي غيررقابتي و همدلانه و كسب دانش و تجربه همزمان اعتقاد داشت. او مدرسه فرهاد را بر اين مبنا پيش ميبرد. ادبيات كودك را نياز اوليه و حق كودكان، منبع لذت و سازنده دنيا و آينده كودك ميدانست. شوراي كتاب كودك را با گروهي از همفكران بر مبناي اعتلابخشيدن به ادبيات كودك شكل داد.
فرهنگنامه كودكان و نوجوانان را پايهريزي كرد و نزديك به چهل سال آن را با تلاش بينظير و نشر ١٥ جلد از فرهنگنامه در زمان حيات خود، به واقعيت تبديل كرد. او به تاليف دانشنامهاي در ايران، براي نوجوانان ايراني به منظور آشنا كردن آنان با هويت ملي خود، آشنايي با ميراث فرهنگ و ادب و هنر اين سرزمين در كنار شناخت جهان اعتقاد راسخ داشت. به ويژه در روزگاري كه جاذبههاي پركشش جهاني جوانان و استعدادهاي بالقوه و بالفعل ايراني را ميبلعد.
در بيست سال همكاريام با خانم ميرهادي در فرهنگنامه كودكان و نوجوانان در شوراي كتاب كودك، بارها شاهد مصاحبههاي رسمي با او، درباره موضوع هاي گوناگون بودم و شنونده پاسخهاي زيسته و ارزشمندش به مسائلي درباره آموزش و پرورش و ادبيات كودك. خوشبختانه تعدادي از اين گفتوگوها به صورت كتابهاي كوچك به چاپ رسيدهاند و هر كتاب به نحوي نقطهنظرهاي انساندوستانه او، علاقه و باور شديد او را به كودكان، به مردم ايران و ميراث فرهنگي، ادبي و هنري اين كشور نشان ميدهد.
در يكي از مصاحبهها كه درباره مسائل آموزشي بود او از نگاه مخرب و مسابقه مانند آموزشي و گسترش بلاي رقابت فردي در مدارس و خانوادههاي ايراني ميگفت؛ رقابتي كه همواره فقط يك يا چند برنده راضي و خوشحال دارد و بقيه رقيبها در موقعيت بازندهاند و اشاره ميكرد كه در مدرسه فرهاد كه ٢٥ سال مديريت آن را به عهده داشت، چگونه با مشاركت مربيان و والدين، رقابت فردي را به همكاري و همياري و درواقع به اصطلاح امروزي به فعاليت برد- برد تبديل كرده بودند.
در مدرسه فرهاد مسابقه فردي به مسابقه گروهي جهت پيشرفت دانشآموزان ضعيفتر تبديل شده بود. برنده، همه گروههايي بودند كه در امر جمعي موفق بودند. دانشآموزان قويتر براي پيش بردن كار گروهي تشويق ميشدند و ضعيفترها براي تلاش در جهت كم كردن مشكلات درسي خود به كمك جمع تشويق ميشدند. من كه سالها كتابدار كتابخانه پرفعاليت مدرسه فرهاد بودم و شاهد و يكي از مجريان برنامههاي گروهي به ويژه برنامههاي سازنده جمعي در كتابخانه، آن روز با صحبتهاي خانم ميرهادي در فكر تجربههاي غيررقابتي ديگر مدرسه غوطهور بودم كه مصاحبهكننده از خانم ميرهادي پرسيد: اگر فقط ميتوانستيد يك آرزو بكنيد و فقط يك چيز بخواهيد آن چيست؟ خانم ميرهادي پس از سكوتي گفتند: «صلح فقط صلح. هـيچ جنگي نباشد. هيچ بچهاي و خانوادهاي جنگ نبيند. هيچ بلايي به بدي جنگ نيست.»