خروج امارات از يمن
مانند پايگاه الخوخا و بندر موخا، عملا به معني توقف عمليات تهاجمي زميني عليه نيروهاي حوثي در اين ناحيه است و ميتواند اثر عمدهاي بر سرنوشت جنگ داشته باشد. برخي وجوه اين تحول به شرح زير است:
1- خروج امارات از يمن را بايد نقطه اوج واگراييهايي به شمار آورد كه از ابتدا در ائتلاف ضدحوثي وجود داشته است. همكاري بين امارات و عربستان در جريان بهار عربي و عليه اخوانالمسلمين و جنبشهاي مردمي به اوج خود رسيد و دستاوردهايي، ازجمله كودتاي مصر در 2013، داشت. اين دو كشور همچنين برمبناي همسويي در مقابله با اخوان در جهت تقويت نيروهاي خليفه هفتر در ليبي نيز همكاري ميكنند. اما اين دو كشور وراي تلاش براي كنترل نفوذ ايران، از ابتدا با اولويتهاي متفاوتي وارد همكاري با هم در يمن شدند. در حالي كه اولويت عربستان از ابتدا اعاده دولت منصور هادي و تامين امنيت مرزهايش كه حوثينشين است، بود. امارات از ابتدا به علت دوري نسبي قلمرواش از يمن، چندان نگران تهديدات مستقيم از مبدا اين كشور نبود و بر پيشبرد راهبرد كنترل بر راههاي دريايي متمركز بود. اين راهبرد امارات را در مسير حمايت از جداييطلبان جنوب، تمركز بر كنترل عدن در جوار بابالمندب و جزاير واقع در اين تنگه، مانند جزاير پريم و سكوترا و يافتن جاي پايي در ساحل مقابل در جيبوتي و كنترل بندر الحديده قرار داد. بسيج و تقويت نيروهاي بومي اين مناطق كه تمايلات جداييطلبانه و ضديت با دولت منصور هادي دارند، يكي از نتايج اولويت اصلي امارات در يمن بود. با توفيق نسبي در اين حوزه، امارات ظاهرا انگيزه نيرومند ديگري براي ادامه حضور در يمن ندارد. البته اختلافات ديگري نيز بين امارات و عربستان، مانند اختلاف در نحوه برخورد با حزب اخواني اصلاح، وجود دارد. بهعلاوه، امارات نگران واكنش تند عربستان نيز نيست، چراكه به هر حال عربستان به امارات در ارتباط با ايران، قطر و اخوان نياز دارد.
2- خروج امارات حتما اثرات خود را بر جبهههاي نظامي، از جمله در جبهه الحديده، خواهد داشت. البته امارات مدعي است كه با خروج از يمن خلأيي ايجاد نخواهد شد، چراكه طي مدت حضورش 90 هزار يمني را سازماندهي و آموزش داده است. اما اختلافات قبيلهاي و سياسي و شخصي بين اين نيروهاي شبه نظامي ميتواند در غياب امارات بهشدت افزايش يابد و به برخوردهاي نظامي بين آنها بينجامد.
3- با خروج امارات مساله تجزيه يمن بهطور جديتري مطرح خواهد بود. شوراي انتقالي جنوب به رهبري عيدروس الزبيدي كه اكنون عهدهدار امور عدن و برخي ديگر از مناطق جنوب است، آشكارا تجزيهطلب و در پي جدا كردن حساب خود از شمال و صنعاست. اختلاف و منازعه شديد بين نيروهاي اين شورا و ميليشياي وابسته به امارات از يكسو و دولت منصور هادي از سوي ديگر بسيار شديد است و عربستان كه هدف اعلام شدهاش اعاده دولت منصور هادي است، مشكل ميتواند با اين نيروها كار كند و آنها را در جهت اهداف خود سوق دهد.
4- هدف مقابله با نفوذ ايران در منطقه كه مدنظر امارات بود نيز طي دو ماه گذشته تحتتاثير تحولات جديد در تنگه هرمز قرار گرفته است. افزايش تنش در اين منطقه باتوجه به آسيبپذيريهاي امارات، تحولي نبود كه امارات بتواند آن را ناديده بگيرد. گفته ميشود كه اظهارات ترامپ مبني بر اينكه در 20 ژوئن و بعد از سرنگوني يك پهپاد امريكايي، امريكا تنها 10 دقيقه با حمله به مواضعي در ايران فاصله داشته، امارات را بهشدت از اين بابت كه امريكا اين كشور را از يك حمله قريبالوقوع مطلع نكرده بود، رنجانده و نگران كرده است. بهعلاوه، خودداري ترامپ از واكنش نظامي در قبال سرنگوني پهپاد امريكايي، ترديدهايي در ابوظبي در مورد امكان اعتماد به واشنگتن ايجاد كرده است. البته پيش از آن نيز، امارات برخلاف عربستان و امريكا از متهم كردن صريح ايران در قضيه حمله به 6 كشتي در تنگه هرمز خودداري كرده و بعد از آن نيز هياتي از گارد ساحلي خود را براي مذاكره با مرزباني ايران به تهران فرستاده بود، لذا ميتوان يكي از دلايل تسريع در كاهش نيرو در يمن را تمركز بر دفاع از امارات دانست.
5- يكي از اهداف فرعي كاهش حضور در يمن ميتواند بازسازي چهره امارات نيز باشد كه بر اثر فجايع انساني در يمن بهشدت لطمه خورده است. دولت و وليعهد امارات اهميت زيادي براي وجهه كشورشان در واشنگتن و اروپا قائلند. تلاش كنگره امريكا براي محدود كردن صدور سلاح به امارات تحولي نبود كه وليعهد جاهطلب اين كشور بتواند به سادگي از كنار آن بگذرد.