• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4441 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۶ مرداد

دريم‌لند يا سرزمين رويا در تئاتر دانشجويي

فريدون مجلسي

ديشب به خاطر كنجكاوي فرزندمان كه در سفري كوتاه نزد ما آمده است به ديدن تئاتري دانشگاهي در سالن مولوي دانشگاه تهران رفته بوديم. خريد اينترنتي بليت ما را كنجكاوتر كرد، زيرا نشان مي‌داد كه بليت‌ها پيش‌فروش شده و فقط براي نشستن روي پلكان و زمين جا بود. لابد اين استقبال بي‌دليل نبود. پذيرفتيم و رفتيم. شادي و هيجان و ابراز علاقه نسل جوانِ دانشجوياني كه به ديدن تئاتر آمده بودند اميدبخش و شگفت‌انگيز بود. همان‌طور كه مي‌دانستيم جا نبود. نخست دارندگان بليت‌هاي شماره‌دار صندلي‌ها را پر كردند و سپس نوبت ما زمين‌نشينان رسيد. در ميان آن فوج جوان من و همسرم شايد وصله ناجور بوديم. وقتي وارد شديم، ناگهان برخوردي متمدنانه كه از چنان محيط دانشجويي هنردوستي مي‌توان انتظار داشت ما را غافلگير كرد. دنبال پلكاني مي‌گشتيم كه از روي زمين نشستن راحت‌تر باشد. راهنمايان شايد با شگفتي از حضور اين پيران ناشناس در آن جمع پرشور، كه معلوم هم نبود از دنياي آنان و تئاتر مدرنشان چيزي سرشان شود، با مهرباني و با وجود اصرار و تعارف ما اجازه ندادند سراغ پلكان برويم. فورا با جابه‌جا كردن دوستاني دو صندلي در رديف اول در اختيار ما گذاشتند و ما را شرمنده و سپاسگزار كردند. سه رديف مقابل ما را هم جوانان زمين‌نشين روي بالش‌هاي ابري اشغال كردند. ولي اگر براي‌شان رنجي هم داشت به كيفيت تحسين‌انگيز آن نمايش صامت مي‌ارزيد. نمايشي در سكوت كه سخن و پيام بسيار داشت. از بروشور دانستم كه نويسنده خانم صبا نجاتي است كه خود از بازيگران بود و كارگردان مرتضي جليلي دوست و تهيه‌كننده نويد محمدزاده بود كه متاسفانه فقط نام نويد محمدزاده در جايگاه بازيگري حرفه‌اي در نظر اين نگارنده آماتور آشنا بود.

صحنه ساده در فاصله يك متري تماشاگران نورپردازي و طراحي صحنه و لباس و گريم و موسيقي بسيار متناسب و خوب شامل متن اصلي بسيار خوب و نيز موسيقي پاپ با ضرباهنگ‌هاي مدرن، تا والس‌هاي اشتراوس و صداي بي‌نظير پاواروتي و همراهي صامت بازيگران و نمايش مراسم سان و رژه براي تثبيت سلطه در زير عكسي از هيتلر با سلام نمادين هيتلري در نمايش همدستي پليس و اسقف در استبداد انكيزيسيوني قرون وسطايي و شورش و سر برآوردن قهرماني كه اگر نه مستبد، اما براي خودش نوعي ديكتاتور مي‌شود، با الهام از دوران فيلم‌هاي صامت چارلي چاپلين و با استفاده از همان اصطلاحات و نقشي از چارلي چاپلين نشان از فرهيختگي و آگاهي بسيار در تنظيم و تدوين نمايشنامه داشت. يكي از نخستين فيلم‌هاي مشهور چارلي چاپلين «the kid» يا پسربچه نام داشت، در آن فيلم چارلي نقش «tramp» يا ولگرد را بازي مي‌كرد كه در اين اجرا نيز همين عنوان را داشت، «dreamland» يا سرزمين رويا نيز بخشي از همان فيلم بود كه چارلي در رويا خود را در ميان فرشتگان مي‌ديد و حتي سگش نيز بال درآورده بود و براي خودش نيز بالي فرشته‌وار تعبيه مي‌كند كه ناگاه شيطان، همبازي قلتنش، آن بساط را بر هم مي‌زند و چارلي با شليك گلوله پليس كشته مي‌شود و وقتي از رويا خارج مي‌شود كه پليس يقه‌اش را گرفته و او را كه در عالم ولگردي در پياده‌رو خوابيده است كشان‌كشان مي‌برد. چارلي در جاي ديگر در نقش ديگرش در فيلم ديكتاتور الهام بخش نمايش مي‌شود كه بي‌آنكه نامي از هيتلر بيايد او را به باد انتقاد مي‌گيرد و آن سخنراني كوبنده استبداد و اميد‌دهنده‌اش نيز بر اين اجراي صامت اثرگذار بوده است. بازيگري همه عناصر در جاي خود عالي بود و در سكوت و نمايش صامت خود سخن بسيار داشت و شادماني لحظه‌هاي رهايي و آزادي را ماهرانه بازگوي مي‌كرد. تنها مورد خارج شدن از سكوت بازيگر پليس زماني بود كه مي‌خواست قدرت‌نمايي خود را با ايرادهاي بهانه‌جويانه از تماشاگران قاعدتا دستچين شده القا كند. اين نمايش صامت صحنه‌هايي هم رنگ پانتوميم داشت و به خوبي توانسته بود زمان و مكان را كه با تغيير شرايط و با تغيير عكس فرامانروا تجسم مي‌يافت به زمان‌ها و مكان‌هاي ديگر تعميم دهد. نكته اميدبخش اينكه اين بچه‌هاي با استعداد تازه در آغاز راه هستند و آينده‌اي درخشان در انتظار دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون