پشتوانه ديپلماتيك ابتكار صلح روحاني
جليل رحيميجهانآبادي
رييسجمهوري پيش از عزيمت به نيويورك، در سخناني كه ازقضا در جمع نظاميان و در جريان مراسم رژه نيروهاي مسلح به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس برگزار شد، از طرحي پيشنهادي با عنوان «ابتكار صلح هرمز» ياد كرد؛ موضوعي كه قرار است محور مذاكرات و تعاملات ديپلماتيك رييسجمهوري و هيات همراه در جريان اين سفر باشد. آن هم در شرايطي كه امروز شاهديم وضعيت كشورهاي حاشيه خليج فارس عادي نيست و تنش و فشارهايي كه منطقه را به لحاظ امنيتي آسيبپذير كرده، به اقتصاد، رفاه عمومي شهروندان اين كشورها همچنين امنيت منطقه آسيب زده و زمينهساز حضور نيروي خارجي ازجمله امريكاييها شده است. در چنين شرايطي طبيعي است كه ايران بخواهد با طرح ايدهاي نو در راستاي حل اين مشكلات گام بردارد و اين طرح نو را در مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه اصليترين ميدان و عرصه طرح ديدگاهها و ايدهها در فضاي بينالمللي و افكار عمومي جهاني است، مطرح كند. بر اين اساس معتقدم، ايده ايران كه رييسجمهوري آن را با عنوان «ابتكار صلح هرمز» مطرح كرد و محتواي آن در نگاه كلي اين است كه امنيت منطقه بايد مبتني بر همكاري كشورهاي منطقه باشد، و اتفاقا بدون حضور بيگانگان محقق شود، ايدهاي درست و اصولي است. بايد اين مهم را درنظر داشته باشيم كه منطقه خليج فارس و امنيت اين منطقه، بيش از هر كشور و بازيگران سياسي، براي كشورهاي ساحليِ حاشيه خليج فارس و ديگر كشورهاي منطقه حائز اهميت است و سرنوشت آنها را رقم ميزند. بنابراين طبيعي است كه ايران بخواهد بهسمت تنشزدايي با عربستان يا ديگر كشورهاي عربي منطقه گام بردارد و اگر به 4دهه گذشته بنگريم، ميبينيم ايران هيچگاه كشوري نبوده كه دست به مشكلسازي براي كشورهاي منطقه زده باشد.
فراموش نكنيم زماني كه ما با عراقيها مشغول جنگ بوديم، بسياري از كشورها ازجمله عربستان سعودي، سودان، اردن، مصر و حتي كويت از صدام حسين حمايت كردند اما زماني كه صدام حسين به كويت حمله كرد، با وجود همه تلاشهاي حكومت عراق در آن برهه زماني براي اتحاد با ايران، جمهوري اسلامي هرگز حاضر به همراهي با عراق نشد و اتفاقا بر لزوم دفاع و صيانت از تماميت ارضي كويت تاكيد كرد. همچنين زماني كه امريكا براي سرنگوني صدام حسين، به عراق حمله كرد، ايران با وجود دشمني ديرينهاي كه با صدامحسين داشت، زمينهساز حضور امريكاييها در منطقه نشد و حتي اين حضور امريكاييها را تقبيح كرد. در شرايط كنوني نيز به نظر ميرسد كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس و كشورهايي كه به تنش در منطقه دامن ميزنند، بايد بدانند تنها راه پيشرو، همين الگويي است كه ايران ارايه كرده است؛ يعني طرح صلحي مبتني بر همكاري متقابل براي كاهش تنشها و حركت به سوي فضايي مثبتتر در روابط سياسي، اقتصادي و امنيتي همچنين رفع سوءتفاهمها، اختلافها و چالشها.
همزمان اما بايد واقعيتي حائز اهميت را نيز بپذيريم؛ در خاورميانه پس از روند فروپاشي كه در برخي حكومتها ازجمله مصر و تونس اتفاق افتاد، خلأ قدرت ايجاد شد و در اين شرايط طبيعي است كه 3 كشور بزرگ منطقه يعني ايران، عربستان و تركيه تلاش كنند براي پر كردن اين خلأ و افزايش نفوذشان جهت كاهش تنشهاي امنيتي و دغدغههايي كه در طول تاريخ دارند، در اين عرصهها حضور پيدا كنند. همچنين طبيعي است كه ايرانيها به كشورهاي عربي و رفتار و اعمالشان حساس باشند. دليل اين مساله نيز آن است كه بخش عمدهاي از آسيبها، جنگها و مشكلات از همين مرزها عليه ايران اتفاق افتاده بنابراين وقتي خلأ قدرت در عراق وجود دارد، وقتي چالشهاي امنيتي در يمن، بحرين و سوريه هست و وقتي شاهد مشكلاتي از اين دست در منطقه هستيم، طبيعي است كه جمهوري اسلامي بخواهد اقدام به اعمال نفوذ سياسي در اين عرصهها كرده تا ميزان آسيبپذيري فرامرزي خود را كاهش داده و منتظر نباشد كه احيانا دشمن وارد خانه شود و پس از آن، براي مقابله اقدام كند. ايران در طول تاريخ، در بسياري مواقع، ضعيف عمل كرده و نيز مواقعي بوده كه دشمن وارد خاك ما شده و بخشهايي از مرزهاي ما را اشغال كرده است. ايران، چه در دوران قاجار، چه در عهد صفوي و چه در ادوار ديگر با اين موضوع مواجه بوده و امروز نيز جاي تعجب نيست كه از تكرار اين تجارب تلخ پيشگيري كند. به نظر ميرسد رفتاري كه ايران در خاورميانه داشته، لازمه امنيت ايران و البته امنيت خاورميانه است. در حال حاضر پيامي كه ازسوي رييسجمهوري مخابره شده، واضح و روشن است؛ اتكا به بيگانگان و حضور آنها بهويژه امريكاييها را در منطقه كاهش دهيم و كشورهاي عربي نيز از گسترش روابط خود با اسراييل پرهيز كنند و كشورهاي مسلمان و ديگر كشورهاي منطقه نيز ازطريق تنشزدايي و همگرايي مشكلات منطقه را حل كنند. اين الگو، الگويي منطقي، عقلاني و قابلاجراست.
ما در حال حاضر در منطقه با دو مشكل مواجه هستيم؛ يكي كادر جديد هيات حاكمه عربستان پس از ملك عبدالله است كه درك، تجربه و شناخت دقيقي از مسائل خاورميانه ندارند و نكته دوم، نفوذ امريكا در سياستهاي برخي كشورهاي عربي است. امريكاييها برخلاف شعارهايي كه ميدهند، خواهان آرامش در خاورميانه نيستند. آنها بهدنبال حضور نظامي در منطقه و گسترش پايگاههاي نظامي خود هستند و حتي اگر افزايش قيمت نفت رخ دهد، بيش از امريكا، بر هند و چين كه دو كشور فاقد نفت و رقباي تجاري امريكا هستند، آسيب وارد ميشود. امريكاييها هم بدشان نميآيد كه جنگي در منطقه در بگيرد، زيرساختهاي كشورهاي اسلامي نابود شود، سلاحهاي امريكايي خريداري و مصرف شود و ميلياردها ميليارد خسارت به بار بيايد تا باز خودشان براي جبران اقدام و كسب درآمد كنند.
حال آنكه طبيعتا حضور و نفوذ امريكاييها درمنطقه به تنش ميانجامد و پيام ايران، پيامي مثبت و صلحآميز است. بنابراين اميدواريم عربستان نيز متوجه شود كه در چه عرصهاي قدم گذاشته و چگونه در حال بازي خوردن از امريكاييهاست. آنچه مسلم است، نه قدرت نظامي عربستان و نه شرايطي كه در حال حاضر دارد، اجازه نميدهد كه اين كشور قادر به ورود به جنگي تمامعيار با ايران شود؛ امريكاييها هم كساني نيستند كه بخواهند امنيت خود و سربازهايشان را فداي عربستان كنند. فكر ميكنم اگر عقلاني و منطقي به مساله نگاه كنند، بايد از پيشنهاد صلح ايران استقبال و زمينه گفتوگو و تنشزدايي را فراهم كنند. بنابراين اميدواريم كه اين سخن رييسجمهوري كه از پشتوانه منطقي و دقيق ديپلماتيك هم برخوردار است، در جهان و در عرصه بينالمللي شنيده شود و پاسخ مثبت بگيرد.
رييس كميته بينالملل كميسيون حقوقي مجلس