صدام؛ متحد شوروي، خادم امريكا!
علي شكوهي
نوع نگاه و نحوه معرفي صدام و حزب بعث عراق در طول جنگ عراق عليه ايران، خيلي با واقعيت تطابق نداشت ولي خيلي هم نميتوان آن را خلاف واقع دانست. ايرانيان در زمان جنگ، صدام و حزب بعث و ارتش عراق را به عنوان مجموعهاي تلقي ميكردند كه از سوي امريكا و متحدان منطقهاي آن با ايران ميجنگند و قصد نابودي انقلاب اسلامي را دارند. شايد بشود كليت اين سخن را پذيرفت اما بايد ماجرا را پيچيدهتر ديد و موارد فراوان ديگري را هم مدنظر قرار داد تا بتوان درباره عراق دوران صدام به تحليل درستتري رسيد. عراق در سيطره حزب بعث، براي خود ماهيت انقلابي قائل بود. مختصاتي چند در مواضع و كاركرد عراق آن سالها وجود داشت كه اين ماهيت انقلابي را قابل قبول جلوه ميداد. اول نوع ايدئولوژي و نگرش حاكم بر حزب بعث بود كه در قياس با ديگر ايدئولوژيهاي موجود آن زمان انقلابيتر بود. دوم مواضع ضدامريكايي و ضداسراييلي دولت عراق بود كه اين كشور را در ليست كشورهاي محور مقاومت قرار داده بود. حتي ارتباط عراق با فلسطينيها هم بيشتر با نيروهايي بود كه اهل جنگ مسلحانه تلقي ميشدند. سوم ادعاي اجراي نوعي از سوسياليسم بود كه در آن زمان به عنوان ضديت با سرمايهداري و يك رويكرد انقلابي تلقي ميشد. چهارم اتحادي بود كه ميان عراق و شوروي سابق برقرار شده بود و اين كشور را از حمايت سياسي و نظامي شوروي برخوردار ميكرد. پنجم بسترهايي بود كه در اين كشور براي فعاليت برخي افراد و سازمانهاي انقلابي مخالف دولتهاي ارتجاعي منطقه فراهم بود. ششم مخالفت آشكار و پنهان دولت عراق با دولتهاي همپيمان غرب از جمله با شاه ايران و بسياري از شيوخ و سلاطين عرب بود كه به دولت عراق، وجهه انقلابي بودن ميداد. در عين حال عراق دوران صدام، يك كشور پراگماتيست بود و به نتايج عملي تصميمات خود توجه بيشتري داشت. عراق با دولت سوريه كه در خط مقدم مبارزه با اسراييل قرار داشت، اختلافات اساسي داشت با اينكه هر دو كشور از يك ايدئولوژي يعني انديشه بعث پيروي ميكردند. از سوي ديگر، عراق با وجود شعارهايي كه ميداد، هيچ اقدام ضداسراييلي را به نام خودش انجام نداد و در هيچ جنگي عليه اسراييل مشاركت نكرد. عملگرايي عراق در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، بيشتر خود را نشان داد. اين كشور در اواخر عمر رژيم پهلوي و بعد از سفر فرح به عراق، محدوديتهايي را براي گروههاي مخالف شاه ايجاد كرد كه نشان از نگراني دولت عراق از احتمال پيروزي انقلاب در ايران داشت. صدام و حزب بعث از ارتباط عميق حوزههاي علميه ايران و عراق خبر داشتند و تاثير پيروزي انقلاب اسلامي در ايران را بر اوضاع عراق ميفهميدند و به همين دليل نميتوانستند موافق انقلابيون ايران باشند. بعد از سقوط شاه، توازن منطقهاي تغيير كرد و كشورهاي عربي منطقه خود را در معرض وقوع انقلاب اسلامي احساس كردند. در واقع نفس پيروزي انقلاب در ايران موجب رشد اسلامخواهي در كشورهاي مسلمان شد و همين كافي بود كه دولتهاي عربي منطقه، جمهوري اسلامي را تهديد بزرگ منطقهاي براي خود تلقي كنند. تحميل جنگ بر ايران براي درگير كردن ايران يكي از گزينههايي بود كه از اين پس در دستور كار امريكا و متحدان منطقهاي آن كشور قرار گرفت. طبيعي است كه عراق تنها كشور منطقه بود كه استعداد دشمني و جنگيدن با ايران را داشت. مطابق اسناد موجود، سفير امريكا در عراق در ملاقات با صدام، اعلام كرده بود كه اگر عراق با ايران وارد جنگ شود، امريكا بيطرف خواهد ماند و اين يعني موافقت ضمني امريكا با حمله عراق به ايران. مطابق خاطرات برخي اسراي ايراني در عراق، صدام در يكي از ملاقاتهايش با اسراي ايراني اعتراف كرده بود كه ما و ايران مسلمان را دشمنان به جان هم انداختند در حالي كه به ما ميگفتند اين جنگ در مدت محدود ششماهه به سود عراق تمام خواهد شد اما چنين نشد. دستاورد امريكا از جنگ عراق عليه ايران بسيار زياد بود. برخي موارد را ميتوان چنين فهرست كرد:
- درگير كردن دو كشور مهم منطقه با يكديگر كه هر دو مدعي انقلابيگري بودند.
- از اولويت انداختن تعارض اعراب با اسراييل با مهمتر جلوه دادن تهديد ايران براي همه اعراب.
- تشديد فشار بر ايران در عين اميدواري به تغيير مشي انقلابي ايران به خاطر نياز تسليحاتي جمهوري اسلامي به امريكا و غرب در جريان جنگ.
- بازگرداندن مصر منزوي شده به خاطر سازش با اسراييل به دنياي اعراب به بهانه حمايت اين كشور از عراق.
- جلب صدام به جمع دوستان و متحدان عربي غرب و تغيير تدريجي مواضع و سياستهاي عراق به سود امريكا.
- فروش تسليحات نظامي به كشورهاي منطقه به خصوص به حاميان صدام در جنگ.
- كم كردن نفوذ شوروي در خاورميانه از طريق سوق دادن تدريجي عراق به سمت بلوك غرب. «آقايي» يكي از كارمندان وزارت خارجه كه به جرم جاسوسي و ارتباط با امريكاييان دستگير شده بود، در همان زمان در يك مصاحبه تلويزيوني گفته بود: بر سر حمايت امريكا و غرب و متحدان عرب غربيها از صدام، با رابط خودم در سازمان سيا بحث كردم و گفتم كه صدام متحد شوروي و تحت حمايت مسكو است اما شما غربيها هم از او حمايت ميكنيد. چرا؟ مامور سيا در پاسخ گفته بود: ما كه نبايد هزينه كندذهني سياسي كرملين را بدهيم. صدام در حال دفاع از منافع غرب است ولي شوروي اين را نميفهمد و از صدام حمايت ميكند! ادامه دارد