زيستگاه «كوهِ زندان» در معرض نابودي!
اتفاق دلخراش در باغ سيسي ميناب
محسن مينو
حيوانات دادگاهي ندارند كه وقتي زمينهايشان توسط انسانها غصب ميشود شكايت خود را به آنجا ببرند! تحريم، تنش در خاورميانه، گرانيِ افسارگسيخته، اختلاس، تصادف، اگر مشكلاتِ برجسته و دامنگير كشور ما هستند «تخريب محيط زيست» حلقه گمشدهاي در ميان كوه يخكرده اين مصائب به شمار ميرود. اگر به نقشه ديروز و امروز حيات وحش در جغرافياي ايران نگاه كنيم به عينه درخواهيم يافت كه آدمها چه مساحتِ عريض و طويلي از زمينهاي حيوانات را غصب كردهاند.
اينكه چرا محيط زيست به اندازه ساير مسائلي كه از آنها نام برده شد مهم نيست و مورد توجه قرار نميگيرد؛ ناشي از عدم آگاهي و فهم دقيق ما از عوارض و آسيبهاي جديِ آن است. زمستانِ پارسال را به ياد بياوريد، نصف ايران را آب فرا گرفت. آب در آققلا تا روي سقفِ خانهها بالا آمد و هموطنانمان را به بدترين شكل ممكن (خفگي) به كام مرگ كشيد. عيد به عزا تبديل شد و ميلياردها تومان به زيرساختهاي كشور آسيب جدي وارد كرد. تنها در يك مورد از هزاران اثراتِ زيانبارش؛ ميتوان به از بين رفتن خانه و سرپناهِ چند ده هزار نفر اشاره كرد كه دچار فقر مطلق شدند. بروز اين حوادث به صورت فرسايشي نه (كنترل شده) جزو تخريب محيط زيست دليل عمده ديگري نداشت؛ تخريبي كه به صورت خزنده و خاموش طي سالهاي درازي صورت گرفته بود.
حال اين ضرر و زيانها به اندازه تحريم، اختلاس و... مُهلك و دردآور نيستند كه مورد توجه مقامات دولتي قرار نميگيرد؟! چرا در اين موردِ خاص همانند اختلاسها شعبه ويژه قضايي برايش داير نميكنند؟! و مواضع رسمي نميگيرند و مصاحبه نميكنند؟ كه از طريق رسانههاي دولتي پوشش وسيع و بينالمللي پيدا كند؟!
«زيستگاه كوه زندان» يكي از آن هزاران موردي است كه به علت راهسازي در معرض نابودي و تخريب قرار دارد. اين اكوسيستمِ بينظير در قلب شهرستان ميناب است. كوه زندان يكي از بهترين زيستگاههاي حيات وحشِ جنوب كشور به شمار ميرود. سال نود و چهار اولين فيلم رسمي از حضور پلنگ در شهرستان ميناب منتشر شد كه اين فيلم از همين زيستگاه تهيه شده بود. اين منطقه داراي چشمههاي آب شيرين فراواني است و يك رودخانه هميشه جاري در آن وجود دارد كه طول آن به دوازده كيلومتر ميرسد. در اين زيستگاه علاوه بر پلنگ، خرس سياه آسيايي، سمور سنگي، شاه روباه و يكي از كميابترين پرندگانِ ايران يعني جغد ماهيخوار زيست ميكنند.
با اطمينان ميتوان گفت تعداد پلنگي كه در اين قلمرو وجود دارد از بعضي مناطق حفاظتشده هم بيشتر است. از همين رو به عنوان زيستگاه دستنخورده و بدون تغيير در مجلات معتبرِ حيات وحش شناخته شده است.
حال جادهاي كه قرار است از وسطِ اين زيستگاه بگذرد صرفا به خاطر كم كردن فاصله بين دو شهرستانِ (ميناب و رودان) است نه به دليل مسائل ايمني و امنيت جادهاي. چون هر دويِ اين شهرستانها از راه اتوبان به يكديگر و مركز استان (بندرعباس) متصل هستند؛ ضمن اينكه حتي اگر به دلايل زيستمحيطي اجرايِ چنين طرحي را رد نكنيم به دلايل مالي قابل رد است و به هيچوجه توجيه اقتصادي ندارد زيرا مسير كوهستاني است و نياز به پلهاي زيادي دارد همچنين پر كردن درههاي كوچك و بزرگ. اگر قرار است بودجه عمرانيِ استان براي جلوگيري از خطرات و تلفات جاني خرجِ ترميم و ساخت جاده شود بايد چنين بودجهاي براي جادههاي سِنْدِرك و هشتبندي اختصاص يابد كه به علت كهنگي و باريكياش هفتهاي نيست كه گزارشي از تصادف و تلفات جاني و مالي مخابره نشود! مردم آن مناطق تنها راهِ ورودشان به ميناب از همين مسيرِ پرمخاطره ميگذرد. پس بيترديد توهم كشيدن جاده بر قلب زيستگاهِ كوه زندان كارناوالِ تبليغاتي در بُحبوحه انتخابات است و همين نمايشِ كوتاه كه تا سالها بعد از انتخابات درصد ناچيزي از پروژهاش پيشرفت كند؛ براي تخريبِ تماميت زيستگاه يعني (شكار و فراري دادن حيوانات) كافي است. در مِهريز يزد وقتي به پناهگاه حيات وحش دستدرازي شد و جايِ قلمروشان جاده سبز شد اكوسيستمِ آن منطقه بهشدت آسيب ديد و از همان روز تا چون حالا بيشترين تلفاتِ يوزپلنگ را ماشينها و كاميونها رقم ميزنند. آزموده را دوباره آزمودن خطاست! چنانچه رفتار مقامات و سكوت ما (كه همسويي ميكند با آنها) مثل گذشته باشد تاريخ دوباره تكرار ميشود و سوگواري بعد از مرگ بيفايده است زيرا اگر صدها ميليارد تومان خرج كنيم نميتوانيم شير و ببر ايراني را دوباره احيا و زنده كنيم. نسل آنها را انسانهاي نسل پيش از بين بردند. حال در يك آزمون ديگر و خطاي دوباره؛ پلنگ هم به سرنوشت همتاهاي خود دچار ميشود. آن وقت پلنگ را هم بايد مثل شير و ببر از روي قاب عكسِ داخل طاقچه، از روي گليمها و فرشهاي داخل خانه و پوسترهاي چسبيده به ديوار تماشا كنيم.