كوتاه درباره عمران صلاحي و صفاي باطنش
چايتان سرد نشود!
مريم حسينزاده
عمران صلاحي از آن جمله نيكان روزگار بود كه از قضا محبوبالقلوب هم بود. عمران كمي خجالتي مينمود و بيشتر شوخطبع. صدايش هميشه آرام و آهسته و طنزش گاه گزنده و گاه به هزل نزديك ميشد و برميگشت.با عمران صلاحي وقتي آشنا شدم كه به جلسات شعر سهشنبه آمد. اين جلسات، جلساتي بسيار جدي در شعر و نقد شعر بود و آدمهايي چون محمد مختاري و جواد مجابي و سادات اشكوري و فرامرز سليماني و حسين نصيريپور و عظيم خليلي و محمد محمدعلي و... در آن شركت ميكردند كه از اين تعداد 5 نفرشان ديگر در ميان ما نيستند. اين جلسات 6 سال ادامه داشت و هر سهشنبه در منزل يكي از دوستان شاعر برگزار ميشد. عمران صلاحي عضو پروپاقرص جلسات سهشنبه بود. يكي از مواردي كه خوب به ياد دارم اين است كه عمران هميشه با لبخند هميشگياش، زماني كه متوجه ميشد كسي دارد زياد حرف ميزند و وقت ديگران را به هر نحوي ميگيرد، خيلي سريع ميگفت: «قربان چايتان سرد نشود!» و آن شخص سريع متوجه ميشد كه دارد ديگران را خسته ميكند. معمولا چيزي را جدي نميگرفت، حتي گاهي كارهاي خودش را و ناراحتي قلبش را كه خيلي زودتر از آنكه بايد ميبود از ميان ما برد. يادش گرامي كه شاعري صميمي بود با واژههاي مهربان و همينطور كه خودش ميخواست همه امروزه او را با اسم كوچكش صدا ميزنند.