فاطمه جفره
حسين دهلوي از هنرمندان نامي عرصه موسيقي اهل ايران صبح روز سهشنبه بعد از مدتها مبارزه و تحمل بيماري اين دنيا را ترك كرد. هنرمندي كه آثار شنيداري و تاليفي او در عرصه موسيقي براي خوانندگان آواز، ترانهسرايان، شاعران آوازهاي كودك و ديگر علاقهمندان و مخاطبان موسيقي ايراني، خاطرهساز سالها فعاليت او بوده است.
اين موسيقيدان، آهنگساز و رهبر اركستر از پنج سالگي آموزش موسيقي را نزد پدرش معزالدين دهلوي از شاگردان مرحوم علياكبرخان شهنازي نوازنده و رديفدان نامدار تار و فرزند ميرزا حسينقلي آغاز كرد و در ۹ سالگي بود كه با تشويق مادرش به ويولن روي آورد و همين مسير را نزد ابوالحسن صبا ادامه داد.
همكاري با ابوالحسن صبا
از فعاليتهاي او پيش از انقلاب به اين نكته ميتوان اشاره كرد كه در سال ۳۹ با اخذ مدرك آهنگسازي از هنرستان عالي موسيقي در دوره هنرستان با همكاري ابوالحسن صبا اركستر شماره يك هنرهاي زيبا را راهاندازي و در همين دوره چند اثر از آثار صبا را براي اركستر تنظيم كرد. او همچنين در سال ۱۳۴۱ به رياست هنرستان موسيقي ملي برگزيده شد و تا ابتداي سال 1350 اين سمت را عهدهدار بود.
او خود در دوره دوم هنرستان رشتههاي تئوري موسيقي ايران، تلفيق شعر و موسيقي، فرم موسيقي ايران، هارموني و اركستر را شخصا آموزش ميداد. نخستين اثر دهلوي در زمينه اركستر موسيقي ملي، به نام سبك بال در سال ۱۳۳۲ و در دستگاه شور تصنيف شد. كنسرتينو براي سنتور و اركستر، يكي از بخشهاي اين آلبوم، نتيجه همكاري مشترك دهلوي با فرامرز پايور است. آثار بعدي دهلوي مانند «گفتوگوي دل» در شور (۱۳۳۶) و «فروغ عشق» در بيات اصفهان از تجربيات ارزشمند وي در تلفيق شعر و موسيقي ايراني بهشمار ميروند.
وي از سال ۷۶ تصنيف اپراي مانا و ماني را به مناسبت سال جهاني كودك آغاز كرد. ساخت اين اثر سه سال به طول انجاميد كه تا به حال به اجرا درنيامده و فقط موسيقيسازي آن در خرداد ۷۹ با همت و رهبري علي رهبري با اركستر فيلارمونيك اسلواكي در شهر براتيسلاوا اجرا و ضبط شد. اين هنرمند صاحب نام موسيقي ايراني همواره به نوآوري در زمينههاي مختلف انديشيده است كه تدوين متد تمبك به وسيله او و جمعي ديگر شامل حسين تهراني، مصطفي كمال پورتراب، فرهاد فخرالديني و هوشنگ ظريف براي ارتقاي جايگاه تمبك در موسيقي ايراني و تسهيل آموزش اين ساز، توجه به ساخت سنتور كروماتيك براي جبران نقيصه كوك اين ساز براي استفاده در اركستر از جمله اين مواردند.
آخرين اثر اين موسيقيدان
بد نيست بگوييم آخرين اثر اين هنرمند «پايهگذاري اركستر مضرابي» بود كه با همكاري جمعي بالغ بر 50 نفر از نوازندگان سازهاي مضرابي ايراني تشكيل شد كه ابتداي دهه 70 به روي صحنه رفت. خودش اعتقاد داشت: «با تغيير شيوه زندگي ايران قديم، بايد شيوه جديد ارتباط و شيوه جديدي از مناسبات گوناگون در زندگي ايجاد شود. از اين رو گرايش از موسيقي تكصدايي به موسيقي گروهي اجتناب ناپذير است.»
از جمله آثار شنيداري و تاليفي اين هنرمند در عرصه موسيقي به «سبكبال» بر اساس موتيف كوتاهي ملهم از قطعه قاسمآبادي ساخته ابوالحسن صبا، «كنسرتينو براي سنتور و اركستر» با همكاري مشترك فرامرز پايور، «گفتوگوي دل»، «فروغ عشق»، «به ياد صبا» برگرفته از قطعه «به ياد گذشته»، «چهار مضراب براي ويولن و اركستر»، «نغمه ترك»، اجراي ۱۵ قسمت از اپراي ۲۶ قسمتي «بيژن و منيژه»، «دوئو سنتور در سهگاه»، «شورآفرين در شور براي اركستر»، «چهارنوازي مضرابي در اصفهان»، «سوئيت بيژن و منيژه براي اركستر زهي»، «بيژن و منيژه براي اركستر سمفونيك» و «سرباز براي آواز گروهي و اركستر» ميتوان اشاره كرد.
انتشار كتاب
همچنين يكي از مهمترين آثار حسين دهلوي به كتاب «پيوند شعر و موسيقي آوازي» مي توانيم اشاره كنيم كه جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي در بخش هنر را به خود اختصاص داد. اين كتاب كه حاصل بيش از 40 سال تجربههاي عملي و نظري حسين دهلوي است موارد مختلف پيوند شعر و موسيقي آوازي را با زباني روشن و ارايه نمونهها و مثالهاي موسيقايي بيان ميكند. مخاطبان اين كتاب بيشتر كساني هستند كه زبان آنها فارسي است و سالي چند در موسيقي كار كرده اند و در مورد مباني اين هنر آگاهي لازم را دارند و تمايل دارند در زمينه تصنيف قطعات آوازي روي شعر فارسي اطلاعات لازم را به دست آورند. خوانندگان آواز، ترانهسرايان، شاعران آوازهاي كودك و ديگر علاقهمندان نيز بيشك از اين كتاب بهره ميبرند.
چهره ماندگار
حسين دهلوي در سال ۸۲ به عنوان چهره ماندگار از طرف مسوولان مورد تجليل قرار گرفت. كسي كه براي نظم و انضباط اجتماعي اهميت فراواني قائل بود و با اعتقاد به اينكه آموزش موسيقي به كودكان و همكاري آنان در قالب يك گروه نظم را به آنها آموزش ميدهد و همين نظم بعدها موجب ميشود تا افرادي منظم و وظيفهشناس در زندگي بار بيايند.
قرار بود دهلوي رهبري اركستر ملي باشد
متاسفانه دهلوي سالهاي اخير را با بيماري فراموشي پشت سر گذاشته بودند. سوسن اصلاني ـ نوازنده سنتور، آهنگساز و همسر حسين دهلوي ـ در گفتوگويي كه سال ۹۶ با ايسنا داشت، يكي از دلايل اصلي بيماري آلزايمر همسرش را افسردگي عنوان كرده و گفته بود: «زماني هم كه حال دهلوي بهتر بود از او آنچنان كه بايد، بهره نبردند. دهلوي به دليل افسردگي آلزايمر گرفت. او قرار بود رهبري اركستر ملي را بر عهده بگيرد، اما اين قولها در حد حرف بود و انجام نشد كه براي او ضربه بدي بود. بعدها او ديگر به دليل كسالتش نتوانست اثري بسازد.»
بايد ايستاده ايستاد
خبر درگذشت اين موسيقيدان واكنشهاي متعددي را در پي داشت. مجيد رجبيمعمار مديرعامل خانه هنرمندان، سيدمحمد مجتبي حسيني معاون امور هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، محمد اللهياري فومني مدير دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و بابك ربوخه مدير امور موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران با انتشار پيامهاي جداگانه درگذشت استاد حسين دهلوي موسيقيدان پيشگام كشورمان را تسليت گفتند. به اعتقاد آنها دهلوي شخصيت ارزشمندي بود كه علاوه بر آراستگي به توانمنديهاي سرشار در عرصههاي آهنگسازي، نوازندگي، تاليف و درخشش در زمره چهرههاي ماندگار اين مرز و بوم، به تمامي دوستدار شفيق مردم و فرهنگ وزين ايران بود.
حسين عليزاده، آهنگساز و نوازنده صاحبنام موسيقي كشورمان هم به مناسبت درگذشت استاد حسين دهلوي موسيقيدان شهير ايراني نوشت: «حسين دهلوي، به بزرگي هنر و به بزرگي يك معلم. بايد سراپا ايستاد.
به احترامش بايد سراپا ايستاد و شنيد نغمههايش بايد سراپا ايستاد و به دور دست تاريخ نگاه كرد دستاني سر به آسمان و زمين در حركتند، تا آهنگ غرور و عشق بياميزند... بايد ايستاده شنيد، بايد ايستاده نواخت و بايد ايستاده ايستاد، تا زخم هجرانش نشكند دلهاي افراشته را...»
دهلوي از زبان شاگردان
دهلوي چه در خلق آثاري ماندگار و نوآوري در موسيقي سنتي ايراني، چه در پيوند اپرا و باله با قصههاي ايراني و چه در تربيت شاگرداني برجسته در موسيقي معاصر ايران كارنامهاي قابل ستايش دارد.
او شاگرداني را تربيت كرد كه همه متفقالقول بودند از جديت او بر سر كلاس و اينكه درس از نظر او شوخيبردار نبود. علي رهبري يكي از شاگردان اين هنرمند برجسته معتقد است كه همه چيز خود را مديون حسين دهلوي ميداند و گفته بود كه اولين بار او بود كه من را بااستعداد دانست و معتقد بود كه براي اسم در كردن و صرفا كسب پول موسيقي كار نميكنم: «حتي يك بار جلوي تمام بچهها گفتند كه اين علي رهبري آينده درخشاني دارد.» رهبري در آن مصاحبه گفته بود كه اين جمله را تا امروز هيچ وقت فراموش نكرده و روي او تاثير مثبتي هم گذاشته است. رهبري اشاره ميكند: « اگر دهلوي آن زمان آقاي دهلوي نبودند خدا ميداند كه من ميماندم هنرستان يا... احتمال داشت كه در مسيرهاي ديگري قرار بگيرم. ايشان من را در مسير موسيقي خوب، چه موسيقي ايراني و چه موسيقي غربي قرار داد. امروز بعضيها نميتوانند درك كنند كه وقتي من ميگويم حتي بتهوون را بهتر رهبري ميكنم؛ بهخاطر اينكه پايه اصلي من موسيقي ايراني بوده است.»
وقتي كار نوشتن اپراي ماني و مانا به پايان ميرسد حسين دهلوي كه سالها زحمت كشيده بود تا شاهد به روي صحنه رفتن اين اپرا باشد اما درنهايت خبري از اجرا براي او نبود اما علي رهبري از آغاز نوشتن اپراي ماني و مانا در جريان كار بوده است: «حتي آقاي خاتمي هم به ايشان قول داده بودند كه ما به شما كمك ميكنيم، چون «ماني و مانا» براي بچهها نوشته شده، اجرا شود. شنيده بودم آقاي خاتمي جلوي چندين نفر قول داده بودند كه اجرا ميكنيم اما در نهايت محقق نشد راستش سال ۲۰۰۰ من رييس انتشارات موسيقي «كوخ اينترنشنال» بودم. آن موقع از امكانات زيادي برخوردار بودم و بودجهاي براي اين كار در نظر گرفتم تا ايشان با پسرشان تشريف بياورند به «براتيسلاوا»، تا با اركستر فيلارمونيك ما اين قطعه را بدون خواننده ضبط كنيم. ايشان خيلي خوشحال شدند. آن موقع حدود ۲۰ هزار يورو براي ايشان بودجهاي از اينجا گرفتم. ايشان ۱۰ روزي هم آمدند اينجا و خيلي هم خوشحال بودند. آقاي خاتمي هم در ايران، به ايشان اميدهايي داده بود، قرار ما اين شد كه بروند ايران، چند ماهي آنجا صداي خوانندههاي فارسي را روي اين قطعه بگذارند، بفرستند اينجا. ولي متاسفانه آقاي دهلوي رفتند و يك سال شد دو سال و سه سال و آخرش به جايي رسيد كه در واقع به هيچ جايي نرسيد در ايران.» رهبري دليل عدم اجراي اين اپرا را استفاده از صداي زن ميداند كه در واقع يكي از نقشهاي اصلي اپراست و قابل صرفنظر كردن نيست: «چون صداي زن داشت، متاسفانه هنوز كه هنوز است مشكل دارد.»
پدر و پسر
هومن دهلوي فرزند اين موسيقيدان از روزگار قديم پدرش ميگويد: «زماني كه ما بچه بوديم يادم هست كه هنرستان چند سالي تعطيل شده بود و دوباره باز شد. در اين مدت دوستانمان و هنرمندان ديگر خيلي مراجعه ميكردند و فكر ميكردند كه شايد پدر كاري از دستش بربيايد. يادم هست كه از دانشجويان رشته موسيقي در دانشگاه تهران خواسته بودند كه به رشتههاي ديگر (مثلا روانپزشكي) بروند. من خودم هم بعد از دوره راهنمايي ميخواستم به هنرستان موسيقي بروم. ولي هنرستان تازه باز شده بود، خيلي بلاتكليف بود و معلم خوب نداشت. به همين دليل، چون از طرفي علاقهاي هم به رشتههاي تصويري داشتم، پدر مرا به هنرستان تجسمي برد و آنجا امتحاني از من گرفتند. اما خيلي از فعاليتهايم زمينه موسيقيايي داشت و با عكس آهنگسازها يا با تركيب نتها، كارهايي ميكشيدم و به در و ديوار آويزان ميكردم وقتي پدرم متوجه اين گرايشم شدند مرا به هنرستان تجسمي بردند و من آنجا تحصيل كردم و رشته گرافيك خواندم. ولي به طور آزاد، هم پيانو و هم ويولن و هم درسهاي هارموني را جدا ميخواندم.»
بيمهري به استاد
در سالهاي گذشته حسن دهلوي با بيمهريهاي زيادي مواجه شد ولي گلايهاي نميكرد. بيمهري به اين استاد موسيقي تا آنجا پيش رفت كه در جريان برگزاري جشنواره فجر جعبه خالي از سكه را به اين استاد دادند. شهروند آنلاين به نقل از كيوان ساكت، ماجرا را اين طور روايت ميكند: «حدود 20 سال قبل در مراسم اختتاميه جشنواره موسيقي فجر قرار بود از حسين دهلوي به عنوان يكي از برگزيدگان تقدير شود. جايزه اين بخش 10 سكه طلا بود، اما قبل از اعلام آن، به من اطلاع دادند كه نتوانستهاند جايزه را تهيه كنند. ميخواستند جعبه خالي هديه را به ايشان بدهند تا بعد از پايان مراسم آن را تهيه و پرداخت كنند. گفتند به ايشان بگوييد جعبه را باز نكنند. استاد دهلوي ناراحت شد، اما گفت اشكالي ندارد. زمان گذشت و پيگيريها براي دريافت جايزه نتيجه نداد تا اينكه سال گذشته با پيگيريهاي من و ماني جعفرزاده رقم ناچيزي به خانواده ايشان داده شد.» كيوان ساكت همچنين درباره تاثير او بر موسيقي ايراني توضيح ميدهد: «زحمت زيادي در رشتههاي مختلف آهنگسازي، نوشتن براي اركستر، تربيت شاگردان، ايجاد نظم، تعهد و آموزش تعهد كشيد. يكي از ويژگيهاي ايشان در زمينه آهنگسازي در اپرا و اركسترال اين بود كه در عين رعايت قوانين و تئوريهاي موسيقي غربي از ويژگيهاي موسيقي ايراني هم استفاده ميكرد كه در همه آثارشان آشكار بود. هرگز از هويت موسيقي ايراني دور نشد و آهنگهايش حال و هوا و رنگ موسيقي ايراني داشت. خيلي از موسيقيدانان، آثار اركسترال را در گامها و نتهاي ايراني ساختهاند، اما اين ويژگيهاي ايراني را ندارند. بيژن و منيژه كه براساس داستان شاهنامه توسط ايشان نوشته شده بود يكي از باارزشترين آثار اركسترال ايشان است. اينها نشاندهنده درك عميق او از موسيقي ايراني است. البته او همه آثارش را دوست داشت و ميگفت همه آنها مثل فرزندانم هستند.»
موسيقي فيلم
بايد بگوييم كه حسين دهلوي، در زمينه موسيقي فيلم هم فعاليت داشته است كه از ميان آنها ميتوان به ساخت آهنگ براي چند فيلم مستند از ابراهيم گلستان مانند يك آتش (چشماندازها)، موج و مرجان و خارا و گنجينههاي گوهر و همچنين فيلم هفده روز به اعدام» اثر هوشنگ كاووسي اشاره كرد.
در نوزدهمين دوره انتخاب كتاب سال در سال ۱۳۷۹ كتاب «پيوند شعر و موسيقي آوازي» نوشته حسين دهلوي، برنده جايزه كتاب سال شد.
بدرقه پيكر اين هنرمند
تداركات برگزاري مراسم تشييع پيكر اين موسيقيدان از طرف خانه موسيقي و موسسه هنرمندان پيشكسوت انجام ميشود اما از آنجايي كه براي برگزاري اين مراسم با تعطيلات مواجه ميشود به همين دليل مراسم بدرقه اين هنرمند نامي يكشنبه هفته آينده ساعت 30 : 9 دقيقه از مقابل تالار وحدت برگزار خواهد شد.
زحمت زيادي در رشتههاي مختلف آهنگسازي، نوشتن براي اركستر، تربيت شاگردان، ايجاد نظم، تعهد و آموزش تعهد كشيد. يكي از ويژگيهاي ايشان در زمينه آهنگسازي در اپرا و اركسترال اين بود كه در عين رعايت قوانين و تئوريهاي موسيقي غربي از ويژگيهاي موسيقي ايراني هم استفاده ميكرد كه در همه آثارشان آشكار بود. هرگز از هويت موسيقي ايراني دور نشد و آهنگهايش حال و هوا و رنگ موسيقي ايراني داشت.