تعامل اصل، تقابل استثنا
اصل بر اين است كه مردم از طريق انتخاب رييسجمهور و برگزيدن نمايندگان مجلس اراده و خواست و تمايل و مصالح خود را در ساختار قدرت به صورت مستقيم پيگيري ميكنند. از زاويه ديگر هم تا كنون اكثريت مردم به انحاي مختلف تمايل خويش براي تعامل با جهان را ابراز كردهاند و تاريخ چند قرن اخير هم نشان داده است كه اگر دشمنان مزاحمتي ايجاد نكنند، ملت ايران يكي از صلحطلبترين ملتهاي جهان است و در منازعات و چالشهاي گوناگون علاوه بر دفاع از مظلومان همواره جانب خير و خوبي و صلح و رفع تخاصمها و ايجاد آسايش براي ملتها را گرفته است. اين موضع متين و افتخارآميز چرا بايد در چنبره دعاوي جناحي كمرنگ شود و به بدخواهان و مخالفان ايران اجازه حملههاي رسانهاي بدهد؟ به نظر ميرسد اتفاقا دولت امريكا متمايل است كه ايران به كنوانسيونهاي مذكور نپيوندد تا ابزار تحريمي و حملههاي رسانهاياش بيشتر به كار افتند و معيشت ايرانيان را تنگتر كند. هر مجمع و سازماني در جهان ممكن است معايبي هم داشته باشد ولي چاره كار خروج از آنها و پذيرفتن انزوا براي كشور نيست. مقر اصلي سازمان ملل در امريكا قرار دارد و اين كشور متاسفانه هم در اين سازمان و هم در شوراي امنيت آن نفوذ بسيار دارد آيا رواست كه به اين دليل ما از سازمان ملل هم خارج شويم و عرصه را براي انواع فشارها فراهم كنيم؟ اگر استدلالهاي ضعيف و اغلب سياسي و نه فني مخالفان دولت در اين موارد را بپذيريم، ابتدايي را آغاز كردهايم كه انتهايش واقعا خروج از همه مجامع معتبر جهاني است، خروجي كه حتي متحدين و دوستان ما در جهان هرگز به آن كوچكترين رغبتي نشان نداده و نميدهند. راه تعامل با جهان راهي خردمندانه و دورانديشانه و متضمن آسايش مردم است و راه تقابل تنها هنگام ضرورت، كارايي دارد و تجويز ميشود.