• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4505 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۸ آبان

درباره رمان «كوچِ شامار»، اثر فرهاد حيدري گوران

جست‌وجوي معنا در زوال بدن‌ها

بهمن فاطمي

 

 

در طول چندماهي كه از انتشار كتاب «كوچ شامار» فرهاد گوران از سوي نشر بان گذشته، در نشريات و در فضاي مجازي مطالبي عمدتا در تحسين اين رمان نوشته شده است؛ حال در اين يادداشت كوتاه بنا دارم به سهم خودم پاسخي بدهم به اين پرسش كه اين كتاب چه چيزي دارد كه آن را مورد توجه خوانندگان و بعضي منتقدان جدي ادبيات داستاني قرار داده است؟ رمان از اين نظر كه زندگي يك فردِ در اقليت مانده، يك كُرد مهاجر در تهران را روايت مي‌كند، با رمان قبلي نويسنده‌اش يعني «نفس‌تنگي» اشتراك مضموني دارد. اگر بخواهيم شرحي به دست دهيم از درونمايه كار، بايد بگوييم كه غيريت آدم‌ها در قلمرو فرهنگي و زباني متفاوت و در نتيجه آن، تك‌افتادگي در برابر جماعتِ بومي و ساكن آن قلمرو جغرافيايي، تم اصلي رمان است. شامار بوربور در «كوچ شامار» مانند غزال كژال رمان «نفس‌تنگي» از متني و زباني به قاعده متفاوت، جايي در اقليم كردستان به متن و زباني ديگر با مختصات و ملاحظاتي ديگر آمده‌اند: شهر تهران كه نمي‎‌فهمدشان.هوشياري نويسنده در اين است كه اجراي اين غيريت را در زبان روايت و گفتار شامار متمركز مي‌كند. شامار كه راوي اول شخص رمان است، لابلاي روايت فارسي كار، تعريض‌هايي به زبان مادري دارد و بين كردي و فارسي به رفت‌وآمد درمي‌آيد.زمان داستاني رمان بعد از زلزله دو سال پيش كرمانشاه است. مهاجرت ناگزير از زادگاه، شامار را در جست‌وجوي شغلي براي زنده ماندن در تهران به كار در يك كمپ ترك اعتياد وامي‌دارد. كاري كه نوعا نظارت بر اضمحلال روان‌ها و بدن‌هاي آسيب‌ديده بيمارلان مبتلا به اعتياد است.شامار بوربور در زلزله هولناك كرمانشاه، شاهد نابودي بدن‌هاي بي‌شماري زير آوار زلزله بوده. او در اوج آن موقعيت تراژيك، شاهد جان‌سپاري مادرش بوده و چاره‌اي نداشته كه مادر را در گوري جا بگذارد و زادگاهش، چيالا را – كه انگار ديگر بدون مادر جاي ماندن نيست- به قصد تهران ترك كند.شامار در «كمپ نجات» هم بايد شاهد مرگ بيماران زير بار آسيب‌هاي جسمي و روحي ناشي از اعتياد باشد و هم گزارشگر آن زوال و نابودي. اين شغلي است كه به او داده‌اند. او شنونده روايت‌هاي معتادان آنجاست و لابه‌لاي‌شان هم هذيان‌هاي‌شان را مي‌شنود و هم روايت‌هاي دردناك‌شان از وقايع پيرامون را. مثل جان دادن نوجوان شانزده‌ساله كارگر كارگاه شابلون‌زني كه بامداد يك روز كاري، بعد از شبي كه تماما به مصرف مواد گذرانده، راهي كوچه‌پس‌كوچه‌هاي تهران قديم مي‌شود و بازار و توپخانه و لاله‌زار و چراغ‌برق را پشت سر مي‌گذارد تا برسد به بهارستان و با مرگ ملاقات كند.فضاي محدود يادداشت حاضر، كمتر از آن است كه بتوان همه ويژگي‌هايي كه «كوچ شامار» را از آثار داستاني اين سال‌ها متمايز مي‌كند، تبيين كرد. آنچه در اين ميان مسلم است و بسيار اهميت دارد، اين است كه نمي‌توان از كنار اين رمان به سادگي گذشت. قدر مسلم رمان تازه فرهاد گوران، كتابي نيست كه مخاطب جدي ادبيات به ويژه رمان فارسي بتواند بي‌اعتنا از كنار آن بگذرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون