يادي از مهدي سحابي در دهمين سالمرگش
مردِ كارستانهاي ادبي
بهنام ناصري
كمتر كسي است كه طولانيترين رمان تاريخ را به فارسي خوانده باشد و هنر و مهارت مترجمش را چشمگير نيافته باشد. به اعتباري، رمان «در جستوجوي زمان از دست رفته» مارسل پروست براي فارسيزبانها با نام مهدي سحابي و ترجمه تحسينبرانگيزش پيوند خورده است.
با اينهمه، ترجمه مهم رمان پروست تنها بخشي از فعاليتهاي هنري و فرهنگي سحابي است. او آثار مهمي از ادبيات مدرن دنيا را به فارسي برگردانده كه از آن ميان ميتوان به آثاري از لويي فردينان سلين مثل «مرگ قسطي»، «دسته دلقكها»، «قصر به قصر» و... همينطور «مادام بواري» گوستاو فلوبر، «همه ميميرند» سيمون دوبوار، «ديويد كاپرفيلد» و «آرزوهاي بزرگ» چارلز ديكنز، «بارون درختنشين» ايتالو كلالوينو، «باباگوريو» انوره دو بالزاك و آثار پرشمار ديگر اشاره كرد.كارنامه ادبي سحابي جداي از مطلوبيت و كيفيت ترجمههايش، به لحاظ تعداد آثار هم چنان پر و پيمان است كه بايد او را يكي از پركارترين مترجمان متون ادبي دنيا به فارسي دانست. ضمن اينكه او بيشك يكي از بهترينهاي حرفه خود هم هست و اين را هم خوانندگان ترجمههاي او و هم كساني كه با زبان و امر ترجمه ارتباط نزديكتر و تخصصيتري دارند، گواهي ميدهند.براي پي بردن به تلاشهاي مشقتآميز و در عين حال عاشقانهاي كه سحابي پاي كارهايش گذاشت، همين بس كه نگاهي به كارنامه او بيندازيم و كارهايي را ببينيم كه خواندنشان گاهي تا چند سال از وقت آدم را مصروف خود ميكند. تصور ترجمه چنين آثاري بر ما آشكار ميكند زحمتهايي را كه زندهياد بر خود هموار كرده تا زبان فارسي و كاربران علاقهمند به ادبياتش، از خواندن آثار مهم ادبي دنيا محروم نمانند.در بعد كيفي ترجمهها هم مهدي سحابي يكي از نامهاي شاخص در قلمرو زبان فارسي است. او فقط ترجمه نميكرد. يعني اينطور نبود كه مانند خيلي از مترجماني كه ميشناسيم، تنها انتقال محتواي اثر به زبان مقصد و صرفا ارايه اثر به فارسي بدون توجه به ظرايف و نكات زيباييشناسانه در زبان مبداء آثار، مطمح نظر او بوده باشد. سحابي نيك ميدانست كه كارستاني در كار ترجمه دست نميدهد مگر اينكه مترجم از يك سو با اثر و جهانِ نويسندهاش از يك سو و ظرفيتهاي زبان مقصد از سوي ديگر محشور باشد. اين، زيست حداكثري با مصالح و مواد برسازنده كار، لازمه ارايه ترجمهاي درخور اعتناست. زيستي كه خود ملزوماتي دارد كه مهمترينشان آشنايي و تسلط به هر دو زبان و مهارت در كاربري از آنهاست.
در يادداشتي كه به ياد مهدي سحابي نوشته ميشود، نميتوان تنها از ترجمههاي او نوشت و از كنار ساير حوزههاي فرهنگي و هنري كه او در آنها هم دستي بر آتش داشته، بيتوجه گذشت. گيرم نامش بيشتر در مقام مترجم بر سر زبانها افتاده باشد. آثار مطبوعاتي او به ويژه مقالاتش در مطبوعات، همينطور قصهها و نقاشيهايي كه از او بر جاي مانده، گواه جنبههاي ديگري از فعاليت اوست. امروز، 18 آبانماه، خواب ابدياش 10ساله شد. باشد كه نام و يادش با آثاري كه از او بر جاي مانده، زنده بماند؛ و جاودان تا ابدالآباد.