نامزدها؛ مهمان عروسي و عزا
علي شكوهي
اين روزها بيشتر در شهرستان هستم و كمتر در تهران. با اينكه رسانهها و شبكههاي اجتماعي فاصله زماني و مكاني ميان پايتخت با شهرها و روستاها را از ميان برداشتهاند اما باز هم وضعيت شهرهاي كوچك از جهاتي متفاوت است و يكي از اين جهات، نوع مواجهه مردم اين مناطق با موضوع انتخابات است. شايد در شهرهاي بزرگ ازجمله تهران، هنوز تنور انتخابات داغ نشده باشد ولي مشاهدات مستقيم از برخي مناطق روستايي و شهري نشان ميدهد كه در آنجا انتخابات عملا شروع شده و نامزدهاي مجلس عملا وارد فعاليت انتخاباتي شدهاند.
حال و هواي شهرستانها از چند جهت متفاوت است:
اول اينكه نقش احزاب و جريانهاي سياسي در شهرستانها خيلي قدرتمند نيست و مردم منتظر نيستند جبهههاي انتخاباتي تشكيل شود و نامزدهاي نهايي در قالب يك فهرست وارد عرصه رقابت شوند. در تهران و بسياري از شهرهاي بزرگ معمولا ليست انتخاباتي حرف آخر را ميزند اما در شهرهاي كوچك نقش احزاب و جريانهاي سياسي را بايد كمتر از 30درصد ارزيابي كرد، زيرا گروه مرجع انتخاباتي مردم در شهرهاي كوچك، احزاب نيستند. دوم اينكه وابستگي قومي و نژادي و زباني و مناسبات خانوادگي در درجه اول اهميت قرار دارد و بنابراين چه بسا اصلاحطلباني كه به خاطر تعلق خاطر بومي به يك نامزد اصولگرا، به او راي ميدهند و چه بسيارند مدعيان اصولگرايي كه شايد براي يك نامزد اصلاحطلب تبليغات ميكنند. البته نه آن نامزد اصولگرا به نامزدهاي اصولگراي پايتخت شباهت دارد و نه آن نامزد اصلاحطلب مشابه نامزدهاي اصلاحطلب تهران ميانديشد، زيرا رنگ قومي و بومي نامزدها بسيار بيشتر از مواضع سياسي آنان جلوه ميكند و به چشم ميآيد.
سوم اينكه رقابت ميان شهرهاي كوچك براي فرستادن نامزد موردنظر در حوزههايي كه چندين شهر و بخش و دهها روستا تنها يك نماينده در مجلس دارند، خيلي جدي است و مردم هر شهر و بخشي تلاش ميكنند حتما نمايندهاي را به مجلس بفرستند كه متعلق به آن حوزه و بخش باشد. در اين وضعيت همشهري بودن مهمترين عامل حمايت از يك نامزد انتخاباتي است. بهكرات شاهد بوديم كه نامزدهايي ضعيفتر به دليل بومي بودن مورد حمايت قرار گرفتند و اين درحالي بود كه نمايندگاني توانمند به خاطر اينكه زادگاه آنان شهر همسايه و رقيب است، مغضوب واقع شدند. چهارم اينكه به دلايل ذكر شده، از هماكنون نامزدهاي انتخاباتي مانند نقل و نبات بر سر مردم آوار ميشوند بدون آنكه توانايي لازم را داشته باشند يا قدرت تحليل و تبيين آنان از مسائل بالا باشد يا سابقه مديريتي قابل اعتنايي داشته باشند يا اينكه نزد مردم محبوب باشند يا اينكه از سوي احزاب و گروههايي مورد حمايت قرار گرفته باشند. تنها دليل نامزد شدن آنان براي انتخابات اين است كه خودشان فكر ميكنند راي ميآورند يا كساني آنان را دچار توهم محبوبيت كردهاند. در همين هفته گذشته در يكي از شهرها با چندين نامزد انتخاباتي مواجه شدم كه براي اولينبار خود را وارد رقابت كردهاند و همه هم خود را نماينده قطعي مجلس آينده ميدانند! نكته پنجم اين است كه مردم در شهرهاي كوچك، تجاربي را كسب كردهاند كه موجب بروز رفتاري متفاوت شده است. ما در شهرهاي بزرگ، غالب نمايندگان را نميشناسيم و منتظر نهايي شدن اسامي نامزدها از سوي مراكز حزبي و جبهه سياسي موردنظر خودمان هستيم اما در شهرهاي كوچك، مردم تقريبا اكثر نامزدها را ميشناسند يعني با برخي رفيقند و با برخي همشهري. با برخي مواضع سياسي مشابه و با برخي نسبت فاميلي دارند. آنان مجبورند مناسبات خود را با همه اين نامزدها به نوعي حفظ كنند و به همين دليل شاهديم كه يك فرد به چندين نامزد انتخاباتي، قول راي دادن و حمايت داده است درحالي كه مجبور است درنهايت تنها به يك نفر راي بدهد. دقيقا به همين دليل تا روز رايگيري هنوز معلوم نيست كه چه كسي راي جدي خواهد داشت و تمام نامزدها براي خودشان شانس موفقيت قائلند در حالي كه معلوم است بخش بزرگي از حاميان آنان از سر همان رفتار خاص سياسي، وعده حمايت دادهاند. مانند تهران نيست كه ما از ضعف دموكراسي استفاده ميكنيم و ميتوانيم به 30 نفر راي بدهيم و دوستان و همفكران زيادي را از خود راضي كنيم اما يك شهرستاني كه يك تا دو نفر را بايد انتخاب كند، حتما دچار معذوريت است. متاسفانه نامزدهاي شهرستاني وقتي متوجه نداشتن پايگاه مردمي خود ميشوند كه راي ناچيزي به نام آنان ثبت شده است. اين روزها مردم در شهرهاي كوچك شاهد حضور نامزدهاي نمايندگي در همه مراسم و مجالس شهرشان هستند؛ از تشييع جنازه گرفته تا مجالس ختم، از نامزدي تا عروسي، از مسابقات فوتبال تا مراسم استقبال از فلان قهرمان كشتي، از مراسم بزرگداشت شهدا تا شبهاي خاطره، از جشنواره انار تا سمينار گندم! تعداد نامزدها هم به اندازه كافي زياد است به شكلي كه در هر مراسم ميتوانيد چندين و چند نامزد نمايندگي مجلس را در كنار هم مشاهده كنيد كه هر كدام براي جلب محبوبيت تلاش ميكنند و خودي نشان ميدهند. به قول يكي از دوستان، درحالي كه در شهرهاي بزرگ هنوز خبري از انتخابات نيست اما در شهرهاي كوچك به نظر ميرسد تعداد نامزدها با تعداد رايدهندگان برابري ميكند!