مدير سابق پروژه برآورد جمعيت
و حفاظت از يوز:
تكثير در اسارت يوزها
موفق نخواهد بود
گروه اجتماعي | مدير سابق پروژه برآورد جمعيت و حفاظت از يوز با انتقاد از هزينههاي هنگفت براي راهاندازي سايت تازهتكثير در اسارت يوزها خواستار تخصيص اين سرمايه براي حفظ زيستگاهها شد.
«حامد ابوالقاسمي»، كارشناس و مدير پروژه برآورد جمعيت و حفاظت از يوز در ذخيرهگاه زيستكره توران در سالهاي 1391-۱۳۹6، در گفتوگو با «مهر» پيرو گفتههاي مديركل حفاظت محيط زيست استان سمنان مبني بر اجراي طرح تكثير در اسارت يوزپلنگ در اين استان، از سايتهاي موجود براي تكثير انتقاد كرد و گفت: در حال حاضر، پيشنهادهاي ارايهشده در خصوص تكثير در اسارت يوز را بهطور كلي ميتوان به سه دسته تقسيمبندي كرد: دسته اول تكثير در اسارت به شكلي كه در حال حاضر در پرديسان وجود دارد. براي اين پيشنهاد برنامهريزيهاي آن انجام شده اما به گفته مسوولان آن، طبق برنامهاي كه نوشته شده، اجرا نشده است. دسته بعدي، پيشنهادات ايجاد سايت تكثير در اسارت در زيستگاه طبيعي است كه ظاهرا پيشنهادات متعددي براي اجرا در مناطق مختلف ارايه شده است. دسته آخر نيز ايجاد فضاي نيمه اسارت يا ذخيرهگاه بياباني است. به اين معني كه منطقه نسبتا وسيعي (كه مطالعات حاكي از نياز به وسعت حداقل ۱۵۰ هزار هكتار براي اين مدل است) محصور شود و حضور ساير گوشتخواران رقيب يوز در آن كنترل شده و جمعيت طعمه نيز براي آن تامين شود.
ابوالقاسمي تصريح كرد: وقتي صحبت از تكثير مصنوعي يوز است، به خصوص در مورد تكثير در فضاي نيمه اسارت كه طرفدار بيشتري دارد، لازم به ذكر است اين روشها براي يوز تنها در آفريقا تجربه شده كه نكات قابل توجه فراواني را در بر ميگيرد. طبق مقالات منتشرشده از پروژههاي آفريقايي، حتي در فضاي نيمهاسارت، شانس موفقيت تكثير و زاد و ولد تقريبا ۳ درصد است. يعني تمام تلاشها و هزينههاي كلان براي شانسي كمتر از سه درصد است كه بر اين اساس با درصد بالايي ممكن است حتي تكثير و زاد و ولد موفقيتآميز نباشد. اين مساله جداي از امكان بازگرداندن يوزهاي متولدشده به طبيعت است كه امكان آن تقريبا صفر است. اگر بخواهيم دقيقتر صحبت كنيم، در آفريقا كه نزديك به ۷ هزار فرد يوز وجود دارد، هيچ تجربه موفقي از انتقال حتي يك فرد يوز پرورش يافته در اسارت يا نيمهاسارت به طبيعت وجود ندارد. تنها تجربههاي موجود مربوط به انتقال يوزهاي تكثيرشده از سايتهاي كوچك به سايتهاي محصور و كنترل شده بزرگتر است! به مفهوم سادهتر اينكه در خوشبينانهترين حالت با موفقيت تكثير يوزهاي جديد- با شانس تنها ۳درصد- امكان بازگرداندن يوزها به طبيعت، طبق تمامي تجربيات موجود، كاملا صفر خواهد بود.
ابوالقاسمي با اشاره به تجربه موجود از مطالعات يوز و شناخت زيستگاه آن، با اجراي پروژههاي اسارت و نيمهاسارت مخصوصا در زيستگاه مخالفت كرد و گفت: يكي از دلايل مهم اين مخالفت ماهيت عمراني اين پروژههاست. طبق تجربههاي واضح موجود به خصوص در موضوع يوز، پروژههاي عمراني تمام توجهها در سطوح مختلف را خواه و ناخواه به سمت خود جذب ميكنند و حفاظت از يوز و زيستگاهها فراموش خواهد شد. اتفاقي كه بهرغم ادعاهاي متعدد در خصوص اهميت حفاظت از يوز در زيستگاه طبيعي، در حال حاضر نيز رخ داده است. تا كنون نيز همه توجهات به كوشكي و دلبر بوده است. حداقل در يك سال و نيم اخير با اينكه تنها «صحبت» تكثير در اسارت مطرح بوده و اجرايي نشده، تقريبا تمام زيستگاههاي اصلي فراموش و بيشتر بودجهها و سرمايهگذاريهاي بالقوه به موضوع تكثير مصنوعي معطوف شدهاند.
به زعم اين كارشناس، بسياري از كارشناسان پروژههاي مشابه در ساير كشورها اذعان ميكنند كه سايتهاي تكثير در اسارت براي يوز نه تنها توانايي اين را ندارند كه يوزي را به طبيعت بازگردانند، بلكه تبديل به مكانهايي ميشوند كه گروههاي مجري و دولتها را تحريك ميكنند تا يوزها را از طبيعت زندهگيري كرده و به فضاهاي اسارت بياورند. اتفاقي كه در آفريقا رخ داده است و متاسفانه در ايران نيز با وجود آغاز نشدن اين پروژهها ميل به زندهگيري كاملا مشهود است.
ابولقاسمي در خصوص تامين هزينههاي پروژه تكثير در اسارت توسط بخش خصوصي گفت: اگر چنين حجم سرمايهگذاري هم وجود دارد بهتر است براي بهبود شرايط طبيعي و حفاظت زيستگاهها هزينه شود. در شرايط فعلي هيچ اطلاعات بهروزي از وضعيت زيستگاههاي يوز وجود ندارد. اين در حالي است كه هر كار حفاظتي و مديريتي نيازمند آمار دقيق و بهروز است تا بتوان براساس آن تصميمگيريكرد. اهميت اين موضوع براي اجراي پروژههاي كلان عمراني مانند تكثير در اسارت كه زمان، بودجه و نيروي انساني فراواني را به خود اختصاص ميدهند بسيار بيشتر خواهد بود.
ابوالقاسمي يادآور شد: حداقل سه سال است كه اطلاعات كافي از زيستگاههاي يوز در دست نيست. تنها در دو نوبت در منطقه مياندشت، دوربينگذاري توسط سمنها انجام شده و اين تنها اطلاعات موجود است. اين مطالعه نيز در حدود ۹۰ هزار هكتار از ۶ ميليون هكتار زيستگاه، يعني كمتر از دو درصد از زيستگاههاي حفاظتشده يوز انجام شده است. در چنين شرايط فقر اطلاعاتي از وضعيت يوز در زيستگاهها، چگونه ميتوان تصميم به اين بزرگي اتخاذ كرد؟ تصميمي كه بودجهاي معادل چندين برابر كل بودجه «پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي» در طول ۱۸ سال اخير را نياز دارد.