تحول در جريان اطلاعرساني
محمد سلطانيفر
ساختار رابطه رسانهها و مسوولان كاملا دچار تحول شده و روزگاري كه مسوولان براي انتقال پيامهاي خود نياز به رسانهاي واسط داشته باشند سپري شده است. در همين دو دهه گذشته هر مسوولي كه ميخواست پيامي را به حوزههاي مردمي و افكار عمومي منتقل كند، بايد از طريق يكي از رسانههاي واسط يا جريانسازهاي رسانهاي و خبري اين كار را صورت ميداد. خبرگزاريهاي بزرگ در قدم اول و بعد از آن راديو و تلويزيون به عنوان رسانههاي مرحله دوم و مطبوعات به عنوان رسانههاي مرحله سوم بايد اين كار را دنبال ميكردند. اما امروز خوشبختانه اين مسير بيواسطه شده و بيواسطگي يكي از خصوصيات تكنولوژيهاي جديد است. مسوولان با در دست داشتن مكانيسمهاي مبتني بر شبكههاي اجتماعي و رسانههاي اجتماعي اين امكان را دارند تا مستقيما چه با مردم و حتي با رسانهها گفتوگو و پيامشان را منتقل كنند. امروز ميبينيم كه توييتر به عنوان رسانه مهمي در عرصه سياست ايفاي نقش ميكند، فيسبوك به عنوان رسانهاي است كه توانسته بين مردم ارتباط بيش از دو ميليارد نفر را برقرار كند و بعد رسانههاي ديگري مثل واتسآپ و تلگرام و اينستاگرام و امثال آن، در اختيار مسوولان قرار گرفتهاند تا بتوانند بدون نياز به رسانههاي قديمي، رسانههايي كه در گذشته اسمشان را رسانههاي جمعي ميگذاشتيم، پيامي را منتشر كنند. هر چند همين رسانههاي گذشته هم امروز قبل از مراجعه به مسوولان و دريافت ديدگاهها و نظرات آنها، به سايتها و صفحات مجازي دولتمردان مراجعه ميكنند. بر همين اساس موضوع بيواسطگي شكل گرفته و جريان اصلي پيامرساني كاملا متحول شده است. به همين جهت حالا سخنگوهاي دستگاهها و سازمانهاي مختلف به جاي اينكه لازم باشد در جمع و در حضور خبرنگاران حاضر شوند، ميتوانند از طريق شبكههاي اجتماعي پيامهاي خودشان را مستقيم به اطلاع برسانند. حتي امروز چه در ايران و چه در دنيا به سمتي ميرويم كه شايد ديگر نياز به برقراري نشستهاي سنتي هم نيست. ديدگاهها ميتوانند خيلي كاملتر در فضاي مجازي شكل بگيرند. تحولي در عرصه كنفرانسهاي مطبوعاتي را هم ميتوانيم شاهد باشيم كه ميتوان به شكل مجازي حتي به شكل پرسش و پاسخ با حضور خبرنگاران به صورت مجازي صورت گيرد.
فراموش نكنيم كه در گذشته كسي حتي باور نميكرد كه بتواند بدون حضور در جمع رسانهايها انتقال پيام و ديدگاه دهد. اما امروز اين امكان به واسطه توييتر، اينستاگرام، فيسبوك و ديگر شبكههاي اجتماعي امكانپذير شده و مسوولان را از برخي رسانههاي سنتي بينياز كرده است. براي مثال صبح ترامپ پيامهاي خود را خطاب به ايران از طريق زبان فارسي منتشر ميكند. آقاي روحاني پيام تبريك ميلاد مسيح را به مسيحيان سراسر عالم روي توييتر منتشر ميكند. آقاي ظريف به زبانهاي مختلف پيامهايش را در توييتر منتشر كرده و همه اينها به مدد اين تكنولوژي بيواسطه شكل پيدا ميكند.
اما فقط سوالي كه مطرح است اين است كه بهرغم اين توانمندي كه ما براي اين شبكهها قائل هستيم، چرا همه مسوولان از شبكهاي مثل توييتر بيشترين استفاده را ميكنند، اما متاسفانه همين شبكه براي بقيه همچنان فيلتر است؟!