جاده هفتم
اسدالله امرايي
«جاده» كورمك مككارتي بازگشايي شد. رمان جاده اثر كورمك مككارتي، نويسنده امريكايي با ترجمه حسين نوشآذر در انتشارات مرواريد به چاپ هفتم رسيده. اين رمان در سال ۲۰۰۷ برنده جايزه پوليتزر شده است. كورمك مككارتي هم مانند جي دي سالينجر در ميان نويسندگان امريكايي به انزوايي خودخواسته اشتهار دارد. نام اين نويسنده همواره در كنار نام ويليام فاكنر ميآيد و منتقدان او را متاثر از فاكنر ميدانند. او در سال ۱۹3۳ در رود آيلند در شرق امريكا متولد شد. نام اصلياش چارلز ج.نيور است كه بعدها آن را به كورمك تغيير داد. با اينكه خانوادهاي مرفه داشت در جواني و احتمالا تحت تاثير قهرمانان داستانهاي ويليام فاكنر، زندگي در رفاه را ترك كرد. او همانند ولگردان امريكايي با پاي پياده از ساحل شرقي به جنوب غربي امريكا كوچ كرد. او در اين سفر همانند شخصيتهاي داستاني فاكنر زير پلها و كنار خيابان ميخوابيد و گفته ميشود 7هزار جلد كتاب در صندوقهاي امانت راه آهن شهرها به امانت ميگذاشت. او در پايان اين سفر مانند عارفي مردمگريز 4 سال در آلاسكا در انزوا اقامت كرد و به مطالعه ادبيات داستاني پرداخت سپس به نوشتن رو آورد. اينكه نخستين رمانش توسط ناشر آثار فاكنر چاپ شود براي او احتمالا يك رويا بود كه به حقيقت پيوست. در سال ۱۹۶۵ ميلادي، ناشر آثار ويليام فاكنر نخستين رمان اين نويسنده را منتشر كرد. مككارتي از آن زمان تاكنون ۱۰ رمان نوشته كه «جاده» آخرين آنهاست. رمان «جايي براي پيرمردها نيست» اثر اين نويسنده كه در سال ۲۰۰۵ منتشر شد در سال ۲۰۰۷ به يك فيلم سينمايي تبديل و به جايزه سينمايي «اسكار» دست يافت. با اين حال رمان «جاده» كه برنده جايزه پوليتزر شده را بهترين و مهمترين اثر اين نويسنده ميدانند. مككارتي كه در اكثر آثارش به موضوع «آخرالزمان» ميپردازد در اين كتاب هم داستان سفر «پسا- آخرالزماني» پدر و پسري را در سرزميني كه مصيبتي، تمدن بشري و كل حيات را روي زمين از بين برده است، نقل ميكند.«به شما اعتماد ندارم. ميترسم به ديگران بگين من كي بودم. دلم نميخواد كسي درباره من حرف بزنه. بگه كه مثلا كجا بودم و چي گفتم. ممكنه شما درباره من چيزي بگيد. اما هيچكي نميدونه من واقعا اون حرفا رو زدم و اون كارا رو كردم.»
نوشآذر در مقدمه اين كتاب با عنوان كورمك مككارتي و گذري در جهان رمانهايش نوشته است:«مهمترين وسوسه ذهني مك كارتي توجه او به موضوع آخرالزمان است تا آن حد كه اين موضوع، مجموعه آثارش را مثل نخ تسبيح به هم پيوند ميدهد.