كوتاه درباره فيلم سينمايي «فانوس دريايي» ساخته رابرت اگرز
اكسپرسيونيست ناب
زهره نبيزاده
فيلم «فانوس دريايي» محصول 2019 به نويسندگي و كارگرداني رابرت اگرز (Robert Eggers )به شيوه سياه و سفيد ساخته شده است و در قاب 3X4 روي پرده رفته است.
فيلم با نماي اكستريم لانگشات از يك كشتي از درون مه غليظ آغاز ميشود. اين كشتي دو نفر توماس ويك (ويليام دفو) و افراييم وينزلو (رابرت پتينسون) را براي تعويض پست فانوس دريايي به يك جزيره كوچك دور افتاده ميآورد و افراد قبلي را بازميگرداند. از اين به بعد بقيه زمان 110 دقيقهاي فيلم به رويدادها، كنشها و واكنشهاي اين دو نفر در جزيره فانوس دريايي ميپردازد.
سازنده «فانوس دريايي» با استفاده از عناصر سبكي شامل طراحي صحنه و دكور، لباس و گريم و بازيگري، آواها و موسيقي، نورپردازي و فيلمبرداري و همچنين تدوين و با در نظر داشتن مولفههاي موضوع، محتوا و مضمون يك فيلم به سبك اكسپرسيونيسم انتزاعي به سينماي امروز جهان عرضه كرده است. رابرت اگرز از ابتدا تا انتهاي فيلم به تمام عناصر اين سبك وفادار مانده و در جاي جاي فيلم به روشني از كاركردهاي آنها بهره برده است. انتخاب اين سبك از طرف سازنده فيلم بيدليل نبوده است اما قبل از اينكه به اين دلايل پرداخته شود براي درك بهتر نگاه از زاويه سبكشناسي، آشنايي با سابقه پيدايش اكسپرسيونيسم خالي از فايده نيست. كلمه اكسپرسيون EXPERSSIONاز دو كلمه «EX» كه پيشوندي به معني «خارج» است و «PE» به معناي «فشار و فشردگي» تشكيل شده است.
اين كلمه در زبانهاي اروپايي معاني متعددي دارد مانند بيان، عبارت و- اصطلاح- حالت قيافه است و هم به معني ابراز حالت درون و بالاخره به معني فشردن است از آن نوع كه ميوهاي را بفشارند تا آبش در بيايد. عنوان «اكسپرسيونيسم» در واقع ناظر به دو معني اخير است. در فرهنگ فرانسوي «ليتره» ميخوانيم عرق كردن بر اثر اكسپرسيون به قطرههاي عرقي گفته ميشود كه از درد شديد رنج ميبرند و به ويژه بر چهره محتضران ظاهر ميشود...» (مكتبهاي ادبي، رضا سيد حسيني، جلد دوم، ص 702) با اين تعريف درمييابيم اكسپرسيونيسم يك مكتب اجتماعي بر پايه به تصوير كشيدن و مبالغه دردهاي اجتماع است.
اكسپرسيونيسم از آلمان اوايل قرن بيستم يعني تسلط بورژوازي و نظام سركوبگر ويلهلم دوم شكل ميگيرد. عدهاي از جوانان روشنفكر كه از اين شرايط و اوضاع به شدت ناراحت بودند فرياد اعتراض خود را در قالب اكسپرسيونيسم سر دادند.
سه مشخصه اصلي اكسپرسيونيسم عبارتند از:
- نارضايتي و شورش بر وضع موجود
- ترس و وحشت از آينده نامعلومي كه جامعه آن زمان به سوي آن حركت ميكرد، چه آنكه دو فاجعه جنگ جهاني اول و دوم بر درستي اين ترس و وحشت صحه ميگذارد.
- تلاش براي شناساندن نارضايتي و وحشت خود به منظور ايجاد تغيير و تحول اجتماعي
بنابراين اگر سبك فيلم را اكسپرسيونيستي بدانيم، چه چيزي فيلمساز جوان را به وحشت انداخته تا اينچنين درون فيلم را از صحنههاي منزجركننده و خشن آكنده كند؟
به داستانهاي اساطيري بازگشت كند و نفرين خدايان را درباره زمينيان به زبان آورد؟ و چنين پايان اندوهناكي را براي بازماندگان اين جزيره رها شده در اقيانوس بيكران هستي رقم زند؟ شايد او به زمان ويلهلم دوم ميانديشد و عرق سرد احتضار را بر پيشاني بشريت امروز پيرامونش ميبيند و شايد او خطر جان گرفتن نئوفاشيسم، نئونازيسم و نئوكانها را احساس كرده است شايد او طلوع دوباره مليگرايي افراطي، نژادپرستي و ديگر افراطيون در جهان را شاهد است و با نور و آژير خطر «فانوس دريايي»اش براي جامعه جهاني اعلام خطر ميكند.