وقتي در مصرف رحم نداريم
سينا قنبرپور
ايرانيها روزانه بيش از 58 هزار تن پسماند عادي توليد ميكنند كه در سال به 18 ميليون تن ميرسد. تهرانيها به عنوان پايتختنشينان روزانه 7 تا 9 هزار تن زباله توليد ميكنند. ايرانيها در همين روزهاي سرد ركوردي ثبت كردند و مصرف گاز خانگي را به 599 ميليون مترمكعب در روز رساندند. شايد مصرف متوسط 94 ميليون ليتر بنزين در روز را بتوانيم به عوامل مختلفي از جمله خودروهاي بيكيفيت و غيراستاندارد مرتبط بدانيم آن هم در شرايطي كه به لحاظ اقتصادي در وضعيت تحريم به سرميبريم و امكان توليد بنزين در كشورمان روزانه 110 ميليون ليتر در روز است. خودروهايي كه ايران توليد ميكند عموما مصرف بالايي دارد ولي انحصار خودروسازي سبب شده هيچ تغييري در كيفيت خودروها از جمله وضعيت مصرف سوخت آنها ايجاد نشود. جالب اينجاست كه سرانه مصرف بنزين در ايران از كشورهاي چين، عراق، روسيه و برزيل هم بالاتر است و آنها كمتر مصرف ميكنند به گونهاي كه مصرف بنزين در ايران به نسبت جمعيت ۱,۱۲ ليتر است. اگر بنزين را از اين بحث با احتساب كمكاري و بيمسووليتي خودروسازان حذف كنيم در مورد آب نميتوانيم چشمپوشي كنيم. در ايران آن هم با جغرافيايي بياباني و نيمهبياباني كه از ديرباز مردم به سختي آب به دست ميآوردند و با احتياط آب مصرف ميكردهاند اين روزها شاهد آن هستيم كه تقاضا براي آب مرتب رو به افزايش است و طرحهاي عجيب و غريبي براي تامين آب نظير انتقال آب دريا از خزر يا خليجفارس و درياي عمان به دل سرزمين مطرح شده است. اين در حالي است كه عمدهمصرفكننده آب در ايران بخش كشاورزي است كه بهرهوري آن بسيار پايين است. از سوي ديگر مردم در مصرف محصولات كشاورزي كه آببري بسيار زيادي دارند بيمبالات هستند. نمونه آن را در دورريز سبزي و صيفيجات يا ميوهها ببينيد. نگاهي به رفتارمان در شهر بيندازيد و ببينيد وقتي براي صرف شام به فستفود يا رستوران مراجعه ميكنيم...
تا چه اندازه اقلام پلاستيكي و يكبار مصرف را راهي سطل زباله ميكنيم. موضوع مصرف در كشورمان نيازمند يك رفتارشناسي است و بايد به شكلي عميق و جدي بپرسيم از كجا نسبت به منابع و داشتههايمان چنين مسرفانه دست به كار شدهايم. حتي اگر نعمتهاي خدادادي را حد و حصري نباشد پرسش اين است كه آيا اين منابع خدادادي صرفا براي نسل حاضر و معاصر بوده است؟ آيا ما در مورد اسكناسهاي درون جيبمان هم همين طور رفتار ميكنيم و آنها را بدون حساب و كتاب خرج ميكنيم؟ در مورد مصرفزدگي رفتارهاي بسياري را ميتوانيم مورد دقت و بررسي قرار دهيم. اما عجالتا در آستانه بارندگيهاي جديد و در اوج فصل سرما وقتي خبر از ثبت ركورد در مصرف گاز خانگي داده ميشود لحظهاي مكث بر نگراني هر شنوندهاي ميافزايد. مگر ما چقدر گاز داريم؟ اساسا اگر هم دومين توليدكننده گاز دنيا باشيم بايد اينچنين به جان مال و اموالمان بيفتيم؟ آن هم نه براي توسعه و توليد زيرساختهاي اقتصادي در كشورمان كه براي گرم كردن خانههايمان! آيا واقعا پوشيدن لباس مناسب در زمستان ايرادي داشته كه آن را كنار گذاشتهايم و همچون تابستان ميخواهيم در خانه بگرديم؟ اساسا فصلها را گم كردهايم يا محاسبهمان دچار ايراد شده است؟ موضوع اين نيست كه چه حكومتي بر نحوه اداره توليد و توزيع اين منابع تسلط دارد؛ مساله رفتار من و شماست. اگر روزي كسي به ما وعده داد كه نفت را سر سفرههايمان ميآورد و ما بيصبرانه منتظر 45 هزار توماني شديم كه سهممان از نفت باشد، هيچ وقت پرسيديم اين از جيب خوردن تا كي ادامه مييابد؟ در مورد گاز يك مقايسه ساده اين روزها مرتب از ذهن ميگذرد. ميگويند اروپاييها در قالب 58 كشور حدود 511 ميليون نفر جمعيت دارند و حدود نيمميليارد مترمكعب گاز مصرف ميكنند. ايرانيها هم اينك حدود 600 ميليون مترمكعب در روز گاز مصرف ميكنند. چگونه است كه ايرانيها با 80 ميليون نفر جمعيت به اندازه اروپاييها گاز مصرف ميكنند؟ دوستي گفت چون در اروپا بهاي برق بسيار كمتر از ايران است. باشد قبول، آيا چون برق در اروپا ارزان است آنها بيمحابا برق مصرف ميكنند؟ چرا اروپاييها به اندازه ما زباله توليد نميكنند؟ چرا اروپاييها آن هم در حوزه اسكانديناوي كه دنيايي آب دارند بارها و بارها آبچرخاني ميكنند و اجازه نميدهند آب به سادگي به فاضلاب رفته و از دستشان برود ولي ما در ايران خشك اصلا نميدانيم آبچرخاني چيست. ركورد زدن در مصرف منابع محدود هنر نيست. واقعا هيچ كس نميتواند مدت زيادي مصداق اين ضربالمثل باشد كه «از جيب بخورد.» هر حكومتي و هر دولتي سركار باشد فرقي نميكند من و شما قرار نيست تيشه به ريشه منابع خودمان بزنيم.