هشتگ موزه
سارا كريمان
در جهاني كه مجاز از حقيقت پيشي گرفته، بسياري از كنشها، عواطف و دلمشغوليهاي ما به صفحات نوراني همراه مان خلاصه ميشود. فضايي نسبتا آزاد، در دسترس و كمهزينه، آميختهاي از فرد و جمع. پديدهاي كه با اين ميزان تاثيرگذاري، كماكان نيازمند مطالعه و تحليل مفصل است.
وابستگي انكارناپذير انسان امروزي به اين ابزار، به عنوان اندام همراه و ناشناخته لاجرم گستره وسيعي از مسائل را پيرامون آن رقم ميزند.
در دوسويه باور به وجه امكان يا محدوديت آن، وجود و زيست مجازي امري لازم و در راستاي پويايي اجتماعي قلمداد ميشود. به نظر ميرسد شبكههاي اجتماعي در سالهاي نخست پديداري خود صرفا جنبه تفنني داشته و چندان سيطرهاي بر مباحث جدي نداشتهاند، در حالي كه امروزه بر خلاف گذشته مجاري رسمي نهادهاي گوناگون گرايشي شديد به سمت بهرهبرداري از اين ابزار پيدا كردهاند و ضمن آگاهي از ميزان تاثيرگذاري آن به ميزان قابل توجهي در انواع اين دسترسيهاي مجازي و شبكههاي اجتماعي حضور و بروز يافتهاند.
مساله تحليل واقعيتهاي مجازي يا بهتر بگويم عبور از اين گذار پرمناقشه، امري بسيار پيچيده و مستلزم مطالعات چندوجهي و ميان رشتهاي است. امر ارجحيت و تقدم يافتن توليد محتوا در فضاي مجازي به نسبت انجام فيزيكي آن بسياري از ابعداد اجتماعي، خانوادگي و حتي عاطفي انسانها را در بر گرفته است. تا جايي كه به نظر ميرسد از يك ابزار بيشتر به هدف تبديل شدهاند. غايت «پوشش خبري» در به انجام رساندن يك رويداد، استدعايي در ثبت، انعكاس و آرشيوسازي فعاليتها به شمار ميآيد و گاهي بر ابعاد حقيقي يك رويداد پيشي ميگيرد و اصطلاحا از اين دريچه چندين برابر آگران ديسور (بزرگنمايي) و به ديده شدن بسنده ميشود و البته قناعت در مطالبه و دقت در جزييات از سوي مخاطبان آن چنين به تنزل محتوا ميانجامد. گويي تمناي «لايك» و «فالوورِ» بيشتر، دامن نهادهاي فرهنگي را نيز گرفته است. اگرچه قطعا بالارفتن تعداد بازديد شاخصه مثبتي است ليكن كافي و متعالي نيست.
حال در خصوص موزهها اين مساله چگونه است؟ آيا موزه الزاما فضايي حقيقي و فيزيكي است؟ در پاسخ به اين سوال نمونههاي موفقي از نمايشگاهها و بازديدهاي مجازي يادآور ميشود. موزهها به كرات بروز غيرفيزيكي داشتهاند كه مكملي براي برآورد نياز مخاطبان است. لذا مرز صحيح در رعايت ميزان غلظت فضاي مجازي كجاست؟ كميته بينالمللي موزهها در سال 2018 با انتشار شعار و پوستر، موزههاي تراپيوسته، رويكردهاي نو، مردمان نو و همچنين طراحي رويدادهاي مجازي مانند روز سلفي در موزه به اهميت ورود و بهكارگيري امكانات مجازي تاكيد داشت.
در بسياري از موزههاي مرجع جهان، بخش مهمي از نيروي متخصص در موزهها مشغول به تامين و بهروزرساني اطلاعات تخصصي اشيا در وبسايت عمومي موزهها جهت دسترسي آسان علاقهمندان هستند يا تكميل انواع آرشيوهاي ديجيتال به نوعي كه تكنولوژيهاي مذكور ابزاري مهم در پرورش و رشد دانش موزهاي به كار ميرود. بنابراين تفكيك فضايي مجازي (وبسايت، آرشيوهاي ديجيتال و...) و شبكههاي اجتماعي در خصوص موزهها با دو كاركرد مختلف لازم به نظر ميرسد. به روشني ميتوان دريافت كه بخش اول به عنوان ابزاري در امتداد پيشرفت فناوري، امروزه پذيرفته و مورد استفاده قرار ميگيرد و شبكههاي اجتماعي با احتياط و آهستگي بهعنوان رسانهاي تبليغاتي و گاهي تفنني بهكار ميرود، لذا بايد در نظر داشت كاركرد فضاي مجازي در موزه صرفا تبليغاتي نيست. تجهيز فاز نخست از محتواي مجازي به مراتب حياتيتر از اكتفا به مطالب ويژه شبكههاي اجتماعي است، چرا كه اين گروه از شبكهها ذاتا با امكاناتي محدود و مخصوص انتشار دسته خاصي از مطالب طراحي شدهاند و كاركردي منفك از درگاههاي دسترسي مجازي به اطلاعات موزهاي دارند. رفع نواقص و تكميل بانكهاي اطلاعاتي براي سهولت دسترسي مخاطبان بر انواع ديگر حضورهاي مجازي ارجح است.
موزهدار و پژوهشگر هنر