بهمن شريفزاده از چهرههاي نزديك به احمدينژاد در گفتوگو با «اعتماد» گفت كه نزديكان محمود احمدينژاد اساسا در انتخابات نامنويسي نكردهاند و برخي هواداران و كساني كه با احمدينژاد احساس قرابت داشته و نامنويسي كردهاند هم رد صلاحيت شدهاند. او گفته به اين گروه از ثبتنامكنندگان در جلسات خصوصي گفته شده كه علت رد صلاحيتشان نزديكي با جريان احمدينژاد است. شريفزاده همچنين تاكيد دارد كه جريان بهار، نه قرار است ليستي ارايه دهد، نه از كسي حمايت كند.
با توجه به تاييد و رد صلاحيتهاي صورت گرفته، به نظر شما تركيب مجلس يازدهم چگونه خواهد بود؟ ما با مجلسي يكدست اصولگرا مواجه خواهيم بود يا گروههاي ديگري نيز به پارلمان راه پيدا خواهند كرد؟
من چون موافق رويه نظارتي موجود نيستم، اظهارنظر در مورد اين موضوع را براي خودم نادرست ميدانم. اما كاناليزه شدن، نتيجهاي جز تكصدايي ندارد و اگر افرادي از جناحهاي ديگر هم تاييد شوند، براي نمايش دوصدايي ساختگي است.
باتوجه به شرايط موجود مشاركت مردمي در انتخابات مجلس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا حوادث 2 ماه گذشته در ميزان مشاركت تاثيرگذار خواهد بود؟
با توجه به حوادث چند ماه گذشته به نظر ميرسد كه با مشاركت حداقلي روبهرو باشيم. كاش مسوولان كشور، پاسخگوي پرسش ماههاي گذشته بودند.
ظاهرا تعدادي از چهرههايي كه شايد چندان هم شناخته شده نيستند، اما با جريان منتسب به محمود احمدينژاد قرابتهاي فكري دارند، در انتخابات نامنويسي كردهاند. چقدر اين احتمال وجود دارد كه ما شاهد يك ليست انتخاباتي منتسب به محمود احمدينژاد و جريان بهار باشيم؟
كساني كه با اين جريان قرابت فكري داشتند، رد صلاحيت شدهاند اما هرگز و اصلا اين احتمال وجود ندارد كه از سوي جريان بهار و آقاي احمدينژاد فهرست انتخاباتي منتشر شود. يقين دارم كه آقاي احمدينژاد ليستي ندارد و از هيچ فهرستي هم حمايت نخواهد كرد. اساسا قرار نيست در اين انتخابات ليستي هم ارايه كنند. اگر منظورتان از نزديكان احمدينژاد كساني هستند كه قبلا با ايشان همكاري ميكردند، آنها الزاما با آقاي احمدينژاد همفكر نبوده و نيستند. به بيان ديگر تعدادي از وزراي كابينه آقاي احمدينژاد اساسا با ايشان همفكر نبودند اما به دليل فكر فراجناحي كه احمدينژاد داشت، از آنها در هيات دولت استفاده ميكرد. اگر نام برخي وزراي سابق دولت نهم و دهم را در برخي ليستهاي انتخاباتي ميبينيد، به اين معنا نيست كه آنها مورد حمايت آقاي احمدينژاد هستند يا به اين جريان گرايش دارند. گاه ميبينيم كه مخالفترين افراد با آقاي احمدينژاد از بين وزراي خود او بودهاند. از سويي بسياري از نزديكان به ايشان در انتخابات نامنويسي نكردند؛ بنا هم اين نبوده كه نامنويسي كنند. اما چند نفري كه از هواداران آقاي احمدينژاد بودند و نامنويسي كردند هم ردصلاحيت شدند. به بيان دقيقتر كسي از نزديكان احمدينژاد در انتخابات نامنويسي نكرده است؛ بلكه تعدادي از هواداران اقدام كردند كه آنها هم ردصلاحيت شدند. اما ممكن است از سوي برخي كانديداها تلاش شود كه با استفاده از نام احمدينژاد به مجلس راه پيدا كنند؛ يعني خودشان را به اين جريان منتسب ميكنند. ممكن است در گذشته سابقه هواداري از احمدينژاد را داشتند اما بعدها جدا و دور شدند و مثلا به «جمنا» رفتهاند، اما الان براي ورود به مجلس ميخواهند از همان گذشته استفاده كنند. اين طرح وجود دارد و هنوز برخي ميخواهند از آن سابقه استفاده كنند. به همين دليل ممكن است ببينيد برخي با اسم و عكس احمدينژاد تبليغ ميكنند و اين توهم به وجود بيايد كه احمدينژاد حامي اين فرد يا گروه است؛ اما اين طور نيست.
دلايل اين رد صلاحيتها چه مواردي عنوان شده است؟ آيا نزديكي به جريان بهار از دلايل ردصلاحيت محسوب ميشده است؟
به برخي از آنها مشخصا گفته شده كه به دليل نزديكي به جريان آقاي احمدينژاد رد صلاحيت شدهاند. در دورههاي گذشته هم، انتساب به جريان بهار (يا به گفته آنها جريان انحرافي) علت رد صلاحيت بيان شده است؛ تا آنجا كه روابط عمومي يكي از مراكز با افتخار اعلام كرد كه همه منتسبان به اين تفكر را در كشور شناسايي و رد صلاحيت كرده است.
مشخصا به اين موضوع اشاره شده است؟
در گفتوگوهاي خصوصي به اين موضوع اشاره كردهاند، اما در نامههاي رسمي به همان بندهايي كه براي همه استناد ميكنند، استناد شده است. مثلا عدم اعتقاد و التزام به اسلام، نظام جمهوري اسلامي يا ولايت فقيه. مثلا علت رد صلاحيت مدرس حوزه علميه را عدم اعتقاد يا التزام به اسلام بيان كردهاند اما وقتي پيگير شدهاند، گفته شد كه با احمدينژاد رفتوآمد داشته است.
اخباري كه شنيده ميشود مبني بر اين است كه جبهه پايداري قرار نيست با ساير اصولگرايان ائتلاف كند. همواره قرابتهايي ميان جبهه پايداري و محمود احمدينژاد وجود داشته است. آيا امكان ائتلاف ميان جريان شما با پايداريها در اين انتخابات وجود دارد؟
اصلا هيچ قرابتي ميان ما و جبهه پايداري وجود ندارد. مخالفترين جريان با «بهار»، «جبهه پايداري» است. هيچ احتمالي براي ارايه ليست مشترك ميان جبهه پايداري و جريان بهار نيز وجود ندارد.
اگر هيچ قرابتي وجود ندارد، چرا همواره آيتالله مصباحيزدي به عنوان پدرمعنوي جبهه پايداري و از روحانيون نزديك به محمود احمدينژاد شناخته ميشود؟! دستكم اين نزديكي در دوران رياستجمهوري احمدينژاد وجود داشته است.
هيچ نزديكي ميان آقاي مصباح و احمدينژاد وجود ندارد. جبهه پايداري بيشترين مخالفت را با آقاي مشايي كه به گفته دكتر احمدينژاد، پايهگذار «جريان بهار» در دوره ماست، داشت. تفكر آقاي احمدينژاد هم همان تفكر بهاري است. آنها تفكر بهار را انحرافي ميدانند؛ بنابراين نزديكي ميان اين دو جريان كذب محض است. نزديك 12 سال است كه ما بيشترين لطمه را از جبهه پايداري خورديم. مگر ايشان (مصباح) نگفتند كه از صدر اسلام تاكنون خطري جديتر از اين جريان (جريان بهار) براي اسلام وجود نداشته است.
ريشه اين اختلاف و جدايي به 2 سال پاياني رياستجمهوري احمدينژاد باز ميگردد؟
خير؛ جبهه پايداري كلا با تفكر بهار مشكل داشت. آقاي مصباح با روش عدالتمحور آقاي احمدينژاد موافق بود اما با تفكرات خاص او، جهانبيني و تفكرات بهاري ايشان ميانهاي نداشت. آنها هم خودشان را عدالتمحور و عدالتخواه ميدانند؛ به همين دليل در دوره اول انتخابات رياستجمهوري كه احمدينژاد كانديدا بود، جريان نزديك به آقاي مصباح هم از ايشان حمايت ميكرد؛ چراكه آقاي احمدينژاد بساط سوءاستفاده را از شهرداري جمع كرد از همينرو به آقاي احمدينژاد نزديك شدند و از ايشان طرفداري كردند اما بعدا وقتي با نوع مباني فكري، جهانبيني و دنيانگري او مواجه شدند، ديدند كه خيلي متفاوت هستند. آقاي احمدينژاد نسبت به همه انسانها با هر ديدگاه و مذهب و آييني احترام قائل است، اما جبهه پايداري تكفير و تخطئه را در دامنه وسيعي انجام ميدهد. از مباني جريان بهار، محترم شمردن انسانها با هر دين و آيين است. در تفكر بهار، همه انسانها صاحب حقوق بوده و براي همين قابل احترامند. اين تفكر و امثال اين، منجر به فاصله گرفتن جبهه پايداري از آقاي احمدينژاد شد.
آيا ممكن است رويكرد اين جريان به انتخابات تحريمي باشد؟
نه، تحريم بحث ديگري است. آقاي احمدينژاد از ليستي يا كسي حمايت نميكنند اما رويكرد تحريمي ندارند فقط ميگويند به اسم ما كسي وارد مجلس نشود. اين هم كه ليستي ارايه نميكنند به اين دليل است كه معترضند كه چرا اين تفكر را رد صلاحيت ميكنند. ما معتقديم هر ايراني حق دارد وارد عرصه انتخابات شود؛ چه اصولگرا باشد، چه پايداري باشد، چه اصلاحطلب باشد، چه جبهه ملي باشد، چه نهضت آزادي باشد و ... هر ايراني با هر تفكري زماني كه در ايران است، بايد در قانونگذاري نقش داشته باشد پس بايد فضا را براي ورود همه افكار باز كرد اما امسال تنها فضا براي اصولگرايان باز شده است.