بالاتر از خطر
حسن لطفي
«آبادان يازده 60»، «روز صفر» و «ابر بارانش گرفته» سه فيلم متفاوتي است كه براي من حداقل در يك چيز مشتركند؛ اشتراكي كه اگر چه ميتواند برداشتي كاملا سليقهاي باشد، اما حكايت از قدرت سينما دارد. قدرتي كه انگار هر كس بخشي از آن را بهكار ميگيرد و از بخشهاي ديگرش غافل ميماند. شايد همين هم باعث شده تا تنوع در سينما عمر درازي داشته باشد.
تنوعي كه در آخرين فيلمهاي مهرداد خوشبخت، سعيد ملكان و مجيد برزگر هم ديده ميشود. ژانر، روايت، حادثه و.... در هر سه فيلم متفاوت است. اما همانطور كه پيشتر بيان كردم اين سه فيلم حداقل در يك چيز مشتركند؛ خطر و بالاتر از خطر ! مهرداد خوشبخت در «آبادان يازده 60» نمونهاي از آن خطرها و رنجي را تصوير كرده است كه زنده ياد نادر ابراهيمي با شعر ما براي خاك ايران..... آن را سرود و محمد نوري با صدايش آن را جاودانه كرد. فيلم كه داستانش را در پيوند با تصاوير مستند از روزهاي آغازين جنگ پيش برده سند جديدي از آن دوران و روزگار رنج و خطر كاركنان راديو نفت آبادان به بيننده نشان ميدهد.
سعيد ملكان در «روز صفر» به شكل ديگري با خطر و بالاتر از خطر رودرو شده است. از يكسو شخصيت فيلمش كه بيشباهت به شخصيت ساير فيلمهاي ژانر جاسوسي نيست از خطر گريزان نيست و از سوي ديگر خودش با تاكيد بيش از حد بر صحنههاي آماده و جاسازي بمب توسط ياران ريگي، خطري ساختاري – تدويني كرده است.
سالها پيش بهرام بيضايي در مصاحبهاي گفته بود بعضي وقتها كارگردان فريفته رنجي ميشود كه سر صحنه ميكشد و همين باعث ميشود تا هنگام تدوين برخي از نماها به غلط در فيلم بماند و حذف نشود (نقل به مضمون). به زعم من اين اتفاق در فيلم «روز صفر» و در بعضي صحنهها (خصوصا صحنه اول فيلم) افتاده است.
حضور خطر در فيلم خوب «ابر بارانش گرفته» شكل ديگري دارد. مجيد برزگر با دنبال كردن سليقه سينمايي خودش فيلم را در مواجهه با بيننده خو گرفته با داستانهاي داراي كشمكش بيروني، ريتم تند، تاكيد بر لحظات عاطفي رو و.... در موقعيت خطرناكي (از نظر فروش) قرار داده است.
اما پذيرش اين خطر اگر چه باعث فاصله او از بعد صنعتي – اقتصادي سينما شده باعث گرديده تا فيلم با مكث، حذف زوائد، فيلمبرداري و بازيهاي قابل قبول يك قدم به بعد هنري سينما نزديكتر گردد. در پايان بد نيست به اين نكته اشاره كنم كه تماشاي فيلم در جشنوارهها بهدليل شتابي كه در فيلم ديدن هست و باقي ويژگيهاي تماشاي اين گونه فيلم، هيچوقت شرايط مناسبي براي نقد و تحليل فيلم نيست. اين را نوشتم تا بگويم نسبي بودن نقد و نظر درباره اثر هنري در چنين شرايطي چند برابر ميشود.