تبعات تغيير در نيمكت تيمهاي بزرگ پايتخت
بوقچيها وارد ميشوند
سامان سعادت
كنترل سكوها در فوتبال ايران به روشي يگانه و توسط افرادي انجام ميشود كه چندان خوشنام نيستند. بوقچيهايي كه از زمان پرتماشاگر شدن فوتبال در ايران رفته رفته جايگاهي براي خود دست و پا كردند. اوايل دهه 40 خورشيدي را آغاز قدرتگيري اين قشر عنوان ميكنند. افرادي كه ابتدا به صورت داوطلبانه و به عشق تيمشان سكوها را تهييج ميكردند تا تيم مورد علاقهشان را تشويق كنند و نقش مهمي در هماهنگي هواداران داشتند. از دوران ممد و سهراب بوقيها و حسن تارزانها كه خلاف اسمشان افرادي عاشق و شيفته فوتبال و تيمهايشان بودند تا دوران ليدرهاي بزن درروي كنوني، فوتبال ايران تغييراتي اساسي و بنيادين كرده است. مديرهاي باشگاهها در دو دهه اخير بيش از هميشه نياز به حمايت دستكاري شده سكوها دارند، چرا كه نه كسي آنها را ميشناسد و نه اگر ميشناسد حتي حاضر است برايشان تره خرد كند. با حضور ليدرهاي مواجببگير در فوتبال ايران عصر تازهاي كليد خورد و طبقهاي در اين فوتبال گلخانهاي شكل گرفت كه تا امروز به طرق مختلف موفق شدهاند به حيات خود ادامه دهند. كمتر كسي فراموش كرده در دورههاي ابتدايي ليگ برتر فوتبال ايران مديرعامل وقت پرسپوليس دست به چه اقداماتي براي خراب كردن علي پروين روي سكوها زد و چه هرج و مرجها و زد و خوردهايي روي سكوهاي سيماني آزادي شكل گرفت. فرهنگ هواداري استقلال و پرسپوليس، به عنوان پرطرفدارترين تيمهاي ايراني اثرگذاري غيرقابل كنترل و انكاري روي ساير تيمها دارد و تيمهايي كه طرفدار محلي دارند هم با همين فرمول سكوهايشان اداره ميشود. طي اين ساليان در برنامه 90 و رسانههاي ورزشي بارها به مساله بزهكاري افرادي كه با عنوان «ليدر» روي سكوها حضور دارند اشاره شده، اما مديران باشگاه و مقامات ورزش كشور وقعي به اين انتقادات نمينهند و شاهد حضور هميشگي آنها روي سكوهاي استاديومها، بهخصوص استاديوم آزادي هستيم. سهراب و ممد بوقيها و حسن تارزانها در تنهايي و بيپولي مردند، اما ليدرهاي امروزي جيبشان آنقدر پر ميشود كه ميتوانند براي خودشان مواجببگير استخدام كنند و حلقهاي از افراد بزن بهادر روي سكوها آنها را اسكورت ميكنند. در واقع شاهد نوچههايي هستيم كه خودشان نوچهپروري ميكنند و از عوامل اصلي آلوده شدن فضاي ورزشگاهها هستند.پرسپوليس در سالهاي اخير با حضور برانكو ايوانكوويچ و گابريل كالدرون موفق شده بود اين افراد را از راس هرم كنترل سكوها پايين بكشد. برانكو به دليل نتايج درخشان و محبوبيتي كه داشت نيازي به چنين افرادي حس نميكرد و گابريل كالدرون آرژانتيني هم اجازه خودنمايي به اين افراد نداد تا باشگاه براي دورهاي طولاني پاك بماند. استقلال هم در دوران وينفرد شفر و استراماچوني به خوبي موفق شده بود خود را از گزند اين افراد حفظ كند. فراموش نكنيد استقلال در شرايطي موفق شد اين كار را بكند كه عليرضا منصوريان براي يكي از ليدرهاي بدنام اين تيم جشن تولد ميگرفت و در دوران حضور او روي نيمكت استقلال، ليدرها قدرتي ماوراي تصور داشتند و اجازه نميدادند هواداران معترض استقلال از عملكرد سرمربي تيمشان انتقاد كنند. اين شرايط تا زماني كه كنترل سكوها از دست همه خارج شده بود، ادامه پيدا كرد.
فرهاد مجيدي و يحيي گلمحمدي، شخصيتهايي هستند كه محبوبيتي قابل قبول نزد هواداران دارند، بهخصوص فرهاد مجيدي از اساطير استقلال است و شايد محبوبترين فرد زنده آبيهاي پايتخت باشد. اما نكته غيرقابل انكار تجربه كم هر دو مربي است. مجيدي ميداند به جاي فردي آمده كه محبوبترين مربي دهه اخير استقلال بوده و در اوج كنار رفته، يحيي گلمحمدي تيمش را صدر جدول تحويل گرفته و وظيفهاش رساندن تيم به قهرماني چهارم است. چنين شرايط حساسي باعث شده شاهد آفتابي شدن دوباره ليدرهاي استقلال و پرسپوليس اطراف اين تيم باشيم. در روزهاي اخير دو خبر از تمرين استقلال و پرسپوليس هواداران اين تيمها را نگران وضعيتشان كرده است. صالح مصطفوي، آناليزور استقلال يك روز قبل از بازي اين تيم مقابل ذوبآهن از ليدر قديمي باشگاه خواهش ميكند كه براي استعمال دخانيات از زمين تمرين فاصله بگيرد، اما حرفهاي او به مذاق ليدر باسابقه خوش نميآيد و همين امر باعث درگيري كوتاهي بين اين دو ميشود. مصطفوي پس از اين بگومگو با ليدر قديمي به خبرنگاران گفته: «حقيقت اين است كه باشگاه بايد در اين باره صحبت كند؛ فيزيكي كه باشد همه ميفهمند و شايعاتي كه مطرح شده است صحيح نيست. اين اولين بار نيست كه چنين اتفاقي ميافتد؛ يكي دو بار اتفاق افتاده و من اين موضوع را به باشگاه سپردهام و باشگاه بايد بداند كه چطور با آن برخورد كند. من اين موضوع را به باشگاه ميسپارم. در آستانه بازي با ذوب آهن قصد ندارم بيشتر از اين در اين باره صحبت كنم.» اين اتفاق در حالي افتاد كه روز جمعه در جريان تمرين پرسپوليس يكي از مسوولان اين تيم با يكي از ليدرهاي معروف درگير شد. ايسنا در گزارشي درباره اين اتفاق نوشت: «از قرار معلوم مسوولان ورزشگاه شهيد كاظمي، مكانهايي را براي پارك خودروي اعضاي تيم و بازيكنان مشخص كرده بودند و قرار بر اين بود افرادي كه خارج از تيم به ورزشگاه مراجعه ميكنند، خودروي خود را در محل ديگري پارك كنند اما يكي از ليدرها كه امروز در محل تمرين پرسپوليس حاضر شده بود، قوانين جديد ورزشگاه را رعايت نكرد و به اين خاطر با يكي از مسوولان تيم فوتبال پرسپوليس درگير شد. درگيري آنها ابتدا لفظي بود اما در ادامه به زد و خورد طرفين انجاميد.»
اخباري كه از باشگاههاي بزرگ پايتخت به گوش ميرسد، بسيار نگرانكننده است. بازگشت و قدرتگيري دوباره ليدرها در تصميمات اساسي باشگاهها در حالي كه مديران عامل اخير استقلال و پرسپوليس با بيمهري سكوها روبهرو و مجبور شدند صندليشان را به فرد ديگري واگذار كنند، ميتواند باعث تكرار روزهاي تلخي در فوتبال ايران بشود.
21 شهريور 97 «اعتماد» در گفتوگو با داروين صبوري، جامعهشناس ورزشي در مورد پديده ليدريسم و مشكلاتي كه حضور اين افراد در فوتبال ايران پرسيد و صبوري در بخشي از حرفهايش گفت: «ليدرها داراي نقش، لحن و ادبيات هستند؛ شما نميتوانيد از آدمي كه قرار است نوچه باشد بخواهيد يك ادبيات شيك داشته باشد. او ادبيات خودش را توليد ميكند و با همان هم به همين جاها رسيده است. او مرتب در حال تهديد، فحش و خشونت است و درست به خاطر اين روحيه است كه توانسته ميدان را به دست بگيرد. تغيير اين ادبيات يك آرزوي عبث است و از جايي ميآيد كه گويي نميتوانيم مسائل را تحليل كنيم. گويي نميتوانيم اين نخ واسطه را پيدا كنيم. اين آدمها قدرت خود را از كجا كسب ميكنند؟ ما نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه نقش خود را بازي كنند ولي با ادبيات آكادميك! چنين چيزي امكان ندارد. اين ميشود پارادوكس زيست ما. وقتي شما براي دليلي خاص به كسي امتياز ميدهيد، نميتوانيد آن امتياز را محو كنيد. اين پارادوكسي است حلناشدني!»