رفاقت با علي ابوالحسني
كوروش سليماني
علي ابوالحسني را اوايل دهه 70 در كرمانشاه ديدم و با او آشنا شدم و از همان سالها و از همان همكاريهاي اول در تئاتر بود كه متوجه شدم با مردي صميمي و مهربان مواجه هستم كه بسيار به تئاتر و هنر علاقهمند است.
در سالهاي اواسط دهه 70 علي ابوالحسيني همراه عارف لرستاني براي تحصيل در رشته تئاتر به دانشكده هنر و معماري به تهران آمدند. بعدها من هم براي تحصيلات دانشگاهي تئاتري به دانشگاه تهران آمدم و هر از گاهي از هم با خبر بوديم و شاهد بودم كه در سال 77 با جنگ 77 مهران مديري، فعاليتهاي بازيگرياش را در تلويزيون به شكل موفقي ادامه داد و به چهره معروفي تبديل شد. البته اين را هم اضافه كنم كه فعاليتهاي تئاتري علي در كرمانشاه به دوره دبيرستان و تئاترهاي دانشآموزي برميگردد و فعاليتهاي تلويزيوني او با همكاري تلويزيون كرمانشاه آغاز شده بود.
بعد از چند سال فعاليتهاي بازيگري او به دلايلي كمتر شد ولي از آنجا كه ذاتا به هنر علاقهمند بود با مستندسازي براي تلويزيون، راجع به اقوام و شهرهاي مختف و استانهاي مختلف فيلم ميساخت. بعدها با اجراي برنامههاي تلويزيوني، ارتباط خودش را با وادي هنر قطع نكرد گرچه در اين سالها در بعضي سريالها نيز حضور داشت. علي ابوالحسني، بازيگر توانايي بود كه مثل بسياري از بازيگران در برههاي درخشيد ولي به دليل شرايط غيرعادلانهاي كه در فضاي بازيگري ما وجود دارد، كم كار شد. او شوخ طبع و اين اواخر غمگين بود به همين دليل در اين سالهاي اخير در گفتوگوهايي كه با هم داشتيم خيلي براي بازيگري اظهار دلتنگي ميكرد و از شرايط موجود ناراضي بود اما اين باعث نميشد كه دست از تلاش بردارد. علي خيلي پرشور و اميدوار بود، گاهي به ديدن تئاترهاي من هم ميآمد.
وقتي سال گذشته دچار بيماري قلبي شد و عمل قلب انجام داد با هم ارتباط داشتيم اما ظاهرا در روزهاي گذشته دچار ناراحتي قلبي شديدي شده و نهايتا بر اثر همين عارضه ما را ترك كرده است. من به خانواده محترم و همسر و پسرش تسليت ميگويم و اميدوارم خداي بزرگ رحمتش را شامل حال او كند.