چند ماه مانده به آغاز كار مجلس يازدهم، جناح راست با چالشهاي درونگفتماني دست به گريبان است
مصائب اصولگرايان در قدرت
هليا برزويي| بيش از دو هفته از انتخابات مجلس يازدهم گذشته است. انتخاباتي كه بنا بر گفته بسياري تحليلگران سياسي، بهدليل ردصلاحيت گسترده كانديداهاي اصلاحطلب، شباهت چنداني به انتخابات رقابتي نداشت و انتقاد از آن، چنان بالا گرفت كه حتي شخص رييسجمهوري نيز پس از آنكه از تعبير «خطر تشريفاتي» از اين انتخابات نام برد، در ادامه باوجود چند گام عقبنشيني از اين انتقاد صريح، آن را «انتخاباتي محدود» توصيف كرد برابر «انتخابات مطلوب». هرچه بود انتخابات برگزار شد و اصولگرايان در رقابت با خود، به حكم منطق پيروز شدند و اگرچه اين روزها از پيروزي در اين ميدان بيرقيب شادمانند اما اختلافات درونيشان كم نبود، حال آنكه از قضا مشاركت در اين انتخابات كمترين ميزان در تمامي ادوار گزارش شد. مشاركتي نازل كه شايد بتوان علتش را در عواملي چون نارضايتي عمومي از مجموعه حاكميت و محدود كردن گزينههاي انتخاباتي از سوي شوراي نگهبان جستوجو كرد.
با اين حال چنانكه گفتيم، اختلاف درونگفتماني جناح راست روزهاي پيش از 2 اسفند چنان بالا گرفت كه آنها دستكم با 17 ليست انتخابات در تهران به ميدان آمده و درنهايت اگرچه روز آخر تبليغات و ساعاتي پيش از به صدا درآمدن زنگ انتخابات، به ليستي واحد رسيدند اما هيچ يك از ليستهاي فرعي به نفع فهرست اصلي كنارهگيري نكرد و بالعكس، اين انتقاداتي شديد برخي چهرههاي بيرون مانده از آن ليست اصلي همچون حميد رسايي و وحيد يامينپور بود كه نثار بزرگان جناح راست شد و ميشود.اما به قول صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي نزديك به جناح چپ در گفتوگويي كه همين چند روز پيش در «اعتماد» خوانديد، فردا كه مجلس يازدهم كار خود را آغاز كند، كسي نميگويد اين مجلس برآمده از مشاركت 42 درصدي (26 درصد در پايتخت) است و به اين اعتبار، فاقد وجاهت قانوني. آنچه واقعيت به اصطلاح روي زمين سياست كشور و مشخصا آينده پارلمان را رقم ميزند، مبتني است بر حضور قاطع اصولگرايان از خرداد 99 تا 4 سال بعد و چالشهاي نخستينشان اينكه چطور ميخواهند با هم بر سر مسائلي مانند تشكيل فراكسيون، رايگيريهاي كف صحن و پشت درهاي بسته كميسيونها و البته پيش از آن، چالش جدي در انتخاب رييس مجلس آينده به توافق برسند. چنانكه از هماكنون ميتوان پيشبيني كرد بر سر مجلس ي با رياست احتمالي محمدباقر قاليباف كه پس از 3 دوره ناكامي در انتخابات رياستجمهوري، اصلا به اميد رياست مجلس به ميدان انتخابات پارلماني آمده بود، با رقباي ديگري همچون مرتضي آقاتهراني، دبيركل جبهه پايداري و كانديداي احتمالي نمايندگان پرتعداد اين طيف خاص از اصولگرايان، مصطفي ميرسليم، گزينه مورد حمايت اصولگرايان سنتي و حزب موتلفه اسلامي و البته عليرضا زاكاني كه اين روزها اخباري از جلسات فشردهاش با منتخبان و ديگر اهالي سياست اينجا و آنجا به گوش ميرسد، شاهد جدال و احتمالا درگيريهايي جدي خواهيم بود. البته قاليباف جز اين سه، بايد از رقباي بالقوه ديگري همچون حميدرضا حاجيبابايي، رييس فراكسيون نمايندگان ولايي مجلس فعلي، عبدالرضا مصري، نايبرييس دوم مجلس دهم در اجلاسيه چهارم مجلس دهم و يكي دو چهره سرشناس ديگر اصولگرا عبور كند.فارغ از اختلافات درونجناحي اصولگرايان اما آنچه مجلس يازدهم را با چالش مواجه ميكند و نگرانيهايي را هم براي كنشگران و تحليلگران سياسي به وجود آورده، حضور برخي از چهرههاي تندروي دستراستي و تفاوت نگرش اصولگرايان با دولت حسن روحاني است. تفاوتهايي كه در مسائل و موضوعات سياست خارجي همچون برجام، FATF و تعامل با جامعه جهاني گرفته تا معضلات فرهنگي، اجتماعي و سياست داخلي به چشم ميآيد.البته اين مسائل از جمله مباحث پرتكرار اين روزهاست اما آنچه اين ميان كمتر موردتوجه رسانهها و اهالي سياست بوده، فاصله مطالبات بالا گرفته شهروندان و ديدگاه و مواضع وكلاي آينده ملت است. اينكه 4 سال پيش، وقتي بيش از 60 درصد رايدهندگان با تكرار سيدمحمد خاتمي و با شعارهاي مصلحانهاي همچون آشتي با جامعه جهاني و تحقق آزاديهاي مدني و سياسي مورد تاكيد فصل سوم قانون اساسي، پاي صندوقهاي راي آمدند و به تمامي افراد «ليست اميد» در پايتخت و نيز برخي كلانشهرها و شهرستانها راي دادند، فضاي اميد بر كشور حاكم بود و مملكت، رنگ اعتراضات معيشتي ديماه 96 و آبانماه 98 را به خود نديده بود آن زمان هنوز امريكا اين جسارت را پيدا نكرده بود كه سردار سليماني را تررو كند و وارد رويارويي نظامي شود. آن زمان نه خبري از ماجراي هواپيماي اوكرايني و كشته شدن تعدادي از شهروندان ايراني در اين سانحه بود و نه خبري از بحران ناشي از شيوع كرونا كه حالا مدتي است كشور را درگير خود كرده. علاوه بر آن، سياست خارجي، روزهاي خوش پسابرجام را پشت سر ميگذاشت و نهتنها امريكا هم يكي از طرفين توافق هستهاي بود، بلكه ساكن اتاق بيضي كاخ سفيد باراك اوباماي دموكرات بود، نه دونالد ترامپي كه ظاهرا به هيچ صراطي مستقيم نيست و جز آن، ايران هنوز در فهرست سياه FATF قرار نگرفته بود.
امروز اما كشور با اين مشكلات اساسي دست و پنجه نرم ميكند و حالا اصولگرايان كه اكثريت مجلس را كسب كردهاند قرار است از شهروندان زخمخورده ايرانزمين، نمايندگي كنند و مطالبات ايشان را پيگيري كنند. واقعيت اين است كه شهروندان حتي به كساني كه چهار سال پيش راي دادند هم چندان روي خوش نشان نميدهند. مسئلهاي كه شايد تنها يكي از هزار و يك مصيبت و چالش پيشروي اصولگرايان باشد.