• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4606 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۱ اسفند

ادامه از صفحه اول

خوردن چوب و پياز

مثلا گفته مي‌شود تاكنون تست كروناي 7500 نفر مثبت بوده، 3000 نفر درمان و مرخص شده‌اند، 250 نفر نيز فوت كرده‌اند. پس اكنون 4250 نفر بيمار تحت درمان هستند، 250 نفر يعني 33/3 درصد نيز مرگ و مير داشته‌ايم. آيا واقعيت اين است؟ خير. احتمالا تعداد كرونايي‌هاي كشور چندين برابر اين رقم است. مرگ و مير نيز قطعا بيشتر است. چون خيلي‌ها كرونا گرفته‌اند پزشك معالج گفته استراحت كنند، نيازي به تست هم نيست. يا اصولا امكان گرفتن تست هم نيست. حالا اگر اين فرد فوت كند، از نظر آمار رسمي جزو فوتي‌هاي كرونايي محسوب نمي‌شود ولي بسياري از اينها از نظر پزشكان معالج و با توجه به شواهد باليني و عكس سي.تي.اسكن مبتلا به كرونا محسوب مي‌شوند، در حالي كه به دليل فقدان كيت‌هاي آزمايش، آنها در آمار رسمي كرونايي‌ها محسوب و وارد نمي‌شوند. حالا فرض كنيم كه تعداد زيادي از آنان كه تست نداده‌اند خوب شدند در اين صورت مساله حل شد، كسي هم اهميت نمي‌دهد كه آنان را به آمار مبتلايان اضافه كند يا خير؟ ولي اگر برخي از آنان فوت كردند، چه؟ اينجا قضيه فرق مي‌كند. از نظر آمار رسمي چون فوت كرده‌اند، احتمالا زحمت آزمايش او را به خود نمي‌دهند. اگر پزشك معالج بگويد آن متوفا مبتلا به كرونا است ، مردم هم همين باور را دارند، ولي چون او قبلا به عنوان بيمار كرونايي شناسايي رسمي و ثبت نشده، پس مرگ و مير او را هم كرونايي نمي‌دانند!! و اگر هم بخواهند آمار آن را به تعداد مرگ و مير كرونايي‌ها اضافه كنند، ممكن است آن 250 نفر تبديل به 750 نفر شود در حالي كه تعداد مبتلايان رسمي كماكان همان ۷۵۰۰ نفر اعلام شده است. در نتيجه نسبت مرگ و مير به يك باره به 10 درصد مي‌رسد و اين وحشتناك خواهد بود زيرا مردم گمان مي‌كنند 10 درصد افراد مبتلا به كرونا فوت مي‌كنند، در حالي كه نسبت واقعي مرگ و مير همان 3/3 درصد است. وزارت بهداشت به‌شدت مي‌ترسد كه آمار مرگ و مير غير ثبت رسمي بيمار را اضافه كند، درست هم هست ولي از سوي ديگر نمي‌تواند مخرج كسر كه مبتلايان به بيماري هستند را تخميني اعلام كند. به علاوه مي‌ترسد بگويد كه كيت‌هاي تشخيص به اندازه كافي در دسترس ندارد. در نتيجه سكوت مي‌كند و به انتشار آمار رسمي قناعت مي‌كند؛ آماري كه خودشان هم مي‌دانند با واقعيت تطبيق ندارد. اينجاست كه نظام اطلاع‌رساني هم چوب را مي‌خورد و هم پياز را. به نظرم بهتر است كه يك كارشناس مسلط بر امور پزشكي و آماري از طرف ستاد ناتوان مبارزه با كرونا دل را به دريا بزند و همه واقعيت‌ها را به روشني بيان كند. اين طوري حداقل بخشي از ابهامات برطرف مي‌شود. در حالي كه با سياست كنوني جز ابهام و شايعه هيچ‌چيز ديگري اثبات نمي‌شود. مي‌توان دو نوع آمار رسمي و تخميني داد. گمان نكنيم كه اگر آمار واقعي گفته شود وضع بدتر خواهد شد.

 

بازنگري در باب‌خانه‌ماندن

چرا كه مردم در اين روزهاي پاياني سال و در حالي كه هر ساله تمام كشور به سبب نوروز و استقبال از آن به تكاپو مي‌افتاد و همچنين نبود سرگرمي و ابزارهاي مناسب، از خانه ماندن خسته مي‌شوند و دوباره راهي معابر و مراكز خريد و... مي‌شوند. به همين دليل به نظر مي‌رسد بايد بازنگري جدي در سياست‌هاي مبارزه با كرونا صورت گيرد. چرا كه كرونا صرفا پديده‌اي نيست كه «بهداشت» جامعه را هدف قرار داده باشد بلكه، ابعاد اجتماعي گوناگوني نيز دارد. از همين منظر زماني كه ما شهروندان را وادار به ماندن در خانه‌ها و عدم حضور در اماكن عمومي مي‌كنيم بايد راهكارهايي نيز براي پربارتركردن فضاي خصوصي خانواده‌ها و اوقات فراغت آنها بكنيم. در اين ميان، برخلاف اظهارنظر برخي‌ها، شهرداري وظيفه چنداني برعهده ندارد چرا كه دايره خدمات‌رساني شهرداري فضاهاي عمومي شهر و ايجاد حس نشاط در آن است در حالي كه اين روزها، آنچه بيش از همه به چشم مي‌آيد نياز به ايجاد نشاط و سرگرمي در چارچوب ديوارهاي خانواده‌هاست. براي همين چند وقت پيش درصحن شورا پيشنهاد كردم كه حتي مي‌توان بودجه شهرداري كه براي اجراي برنامه‌هاي مفرح نوروزي تدارك ديده شده بود صرف تلاش براي تامين سلامت شهر به شيوه‌هايي مانند ضدعفوني كردن و... شود. اما براي بخش دوم يعني لزوم ايجاد نشاط براي خانواده‌ها، به نظر مي‌رسد شايد بهترين راهكار تشكيل يك ستاد ضربتي براي پيگيري اين مساله و ارايه راهكاري براي سرگرم كردن شهروندان در خانه مانده و تقويت روحيه اقشار مختلف جامعه باشد. چرا كه با توجه به شرايط و قراين به نظر نمي‌رسد به همين زودي‌ها، شرايط زندگي شهروندان، به حالت عادي برگردد. ستادي كه براي اوقات فراغت و خانه‌نشيني شهروندان برنامه‌ريزي فوري كند و در اين راه از تجارب ساير كشورهايي كه شهرهاي‌شان را قرنطينه كرده‌اند استفاده كند. مثلا از ووهان كليپ‌هايي منتشر مي‌شد كه در آنها اعضاي خانواده‌ها با هم، سرود مي‌خواندند و آن را در فضاي مجازي منتشر مي‌كردند. ما براي كمتر شدن هزينه‌هاي مالي و اقتصادي و رواني، چاره‌اي نداريم جز اينكه از اين تجارب استفاده كنيم. از سويي وزارت مخابرات هم مي‌توان با پيش‌بيني زير ساخت‌هاي مناسب، فرصتي را فراهم كند تا كاربران فضاي مجازي بخشي از ساعت‌هاي خانه‌نشيني خود را به اين شيوه سپري كنند. و بالاخره آنكه هر برنامه‌ريزي خاصي كه صورت مي‌گيرد بايد با اولويت ايجاد نشاط و سرگرمي براي كودكان باشد. چرا كه آنها هيچ دركي از شرايط موجود ندارند و همين، مي‌تواند ماندن در خانه را براي آنها به جهنمي عيني تبديل كند كه تبعات آن مسلما كل خانواده را تحت تاثير قرار خواهد داد. اما با وجودي كه حاكميت موظف به ارايه راهكارهايي براي تامين سلامت رواني و بسط نشاط در جامعه است، شهروندان نيز مي‌توانند به صورت خودجوش و با بازگشت به گذشته و زماني كه هنوز كانون خانواده‌ها گرم و پرتعداد بود، روزها و ساعت‌هاي خود را در كنار يكديگر به خوبي و شادي سپري كنند و دوباره شاهد گرم شدن كانون و نهاد خانواده باشيم. بدين‌ترتيب مي‌توانيم مدعي باشيم كه بعد از پايان اين بحران و شكست كرونا، از اين تهديد، فرصتي براي تقويت بنيه خانواده‌ها و درنهايت تقويت پايه‌هاي معنوي و رواني جامعه ساخته‌ايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون