کرونا و تشکلهای مدنی
سهيل معيني
در گویش یا زبان لری بسته به تعریف کلاسیک از زبان، ضربالمثلی هست که ترجمه آن رسیدن کشاورزی داس به دست پس از اتمام درو به مزرعه است که کنایه از تمام شدن یک مشکل و دیر اقدام کردن شخصی است. مصداق این ضربالمثل محلی فرا خواندن تشکلهای مدنی اجتماعی به کارزار مهار کرونا پس از شیوع بحرانزای این ویروس در کشور است.
همان طور که به باور بسیاری از فعالان امور اجتماعی، اطلاعرسانی فراگیر در خصوص ابعاد شیوع ویروس کرونا در کشور دیر کلید خورد، استفاده مدیریت این بحران در کشور از شبکهها و تشکلهای اجتماعی در راستای مبارزه با این ویروس نیز دیر کلید خورد. این امر ناشی از دو عامل اساسی است، نخست عدم باور ریشهای و اصولی مدیریت کشور به ظرفیت تشکلهای اجتماعی مردمی در جهت حل مشکلات کشور و عدم نهادینه کردن بستر فعالیت این تشکلها که متاسفانه همچنان و به رغم شعارهای دولتها مبنی بر فرصت بودن ظرفیت تشکلهای مدنی برای توسعه کشور تداوم دارد. عامل دیگر عدم وجود مدیریت علمی بحران در کشور است که پس از تبدیل مشکلات به بحران، تازه به فکر استفاده از ظرفیتهای موجود در جامعه برای مهار بحرانها فراتر از امکانات دولت میافتند. فقط در چند روز اخیر است که اقداماتی در جهت استفاده از ظرفیت اجتماعی شبکهها و تشکلهای مدنی در آموزش و اطلاعرسانی به مردم در خصوص مهارتهای مقابله با شیوع ویروس کرونا، بسیج نیروهای داوطلب برای کمک به عملیات میدانی مهار کرونا یا جذب امکانات و منابع مردمی برای این مبارزه دیده میشوند.
آیا تجربه عملکرد موفق سازمانهای غیردولتی در کمک به سیلزدگان بهار امسال یا زلزلههای مختلف کشور یا مبارزه با آثار اجتماعی تحریمها کافی نیست که استفاده از ظرفیت تشکلهای مدنی به عنوان یکی از محورهای ثابت و اصلی در ستادهای مدیریت بحرانهای مختلف در کشور تثبیت شود. فقط با جمعبندی تجارب مدیریت بحرانهای مختلف در ایران و جهان است که میتوانیم شاهد رشد دانش مدیریت بحران و آزموده شدن مدیران کشور در این عرصهها باشیم. در این میان آنچه قابل توجه است، سازمان دادن عملکرد سازمانهای مختلف دولتی به ویژه سازمانهای خدماتی در عرصه گروههای آسیبپذیرتر در بحرانهایی همچون شیوع کروناست. به عنوان نمونه افراد دارای معلولیت مانند سایر مردم در معرض ابتلا به ویروس کرونا هستند اما برخی گروههای معلول به واسطه تاثیر نوع و شدت معلولیتشان بر سیستم ایمنی یا دستگاههای تنفسی در معرض آسیب مضاعفند که مدیریت ویژه خدمات مراقبتی و امدادی سازمانهای دولتی و غیردولتی را توأمان نیاز دارد. افزایش ضریب بهداشت در مراکز نگهداری افراد معلولی که دارای ویژگیهای پیش گفته هستند یا نمیتوانند از خود مراقبت کنند مانند افراد کمتوان ذهنی یا سالمندان ایجاب میکند، سازمان بهزیستی کشور و شبکه مراکز غیردولتی طرف پیمان سازمان بهزیستی، اقدامات مضاعفی را در این خصوص طراحی و اجرا کنند. توجه ویژه به دسترسی آن دسته از خانوارهای دارای معلولیت به مواد بهداشتی و ضد عفونیکننده که به علت داشتن چند معلول شدید یا ضعف بنیه مالی قادر به تهیه مواد و وسایل بهداشتی کافی برای مقابله با کرونا نیستند، محور دیگر اقدامات مضاعف سازمانهای دولتی یا استفاده از تشکلهای مدنی برای تامین این ملزومات است به ویژه معلولان ساکن مناطق محروم و روستاها باید به طور خاص مد نظر قرار گیرند. برای شناسایی این افراد باید سازمان بهزیستی از بانک اطلاعاتی افراد معلول به شکل ضربتی بهره گیرد و مددکاران خود را جهت شناسایی افراد معلول در معرض خطر و دارای اولویت رسیدگی و خدماتدهی ویژه بسیج کند. مساله دیگر تولید بستههای اطلاعاتی متناسب با شرایط گروههای مختلف دارای معلولیت است از آن جمله بستههای اطلاعاتی ویژه ناشنوایان و نیز بستههای اطلاعاتی صوتی یا به خط بریل برای نابینایان. کارگاههای آموزشی فوری برای والدین دارای معلولان در معرض خطر مضاعف از اقدامات فوری مدیریت بحران کروناست که باید با حمایت سازمان بهزیستی یا وزارت بهداشت یا از طریق تشکلهای مدنی صورت پذیرد.
به امید بلوغ مدیریت بحران در کشور.