فرصت يا سراب فرصت؟
رضا قرباني
اين درست است كه كسبوكارهاي اينترنتي و با رشد سريع، سهم رو به رشدي در اقتصاد دارند، اما بياييد جهاني را تصور كنيم كه در آن بهطور كامل به اين باور برسيم كه ساير انواع كسبوكارهاي كوچك اهميت چنداني ندارند. اگر سياستگذاران بتوانند شركتهاي اينترنتي و با رشد سريع را در همان مراحل اوليه تشخيص دهند، ممكن است بهطور منطقي تصميم بگيرند كه زماني را براي مجوز دادن يا حمايت از ساير كسبوكارها اختصاص ندهند. استدلال اقتصادي نيز چنين خواهد بود كه كسبوكارهاي كوچك ارزش توجه دولت و بازار را ندارند؛ چراكه آنها با سرعت زياد شكست ميخورند و توسط ديگر كسبوكارها جايگزين ميشوند و در مجموع به نظر نميآيد كه چيزي به اقتصاد اضافه كنند.
در اين چنين جهان خيالي، وامها و ديگر خدماتي كه كسبوكارهاي كوچك را حمايت ميكنند، وجود نخواهند داشت. بدون يك بازار وامدهي به كسبوكارهاي كوچك، هيچ سرمايهگذار خصوصي براي اين كسبوكارها وجود نخواهد داشت؛ جز تعداد كمي شركتهاي سرمايهگذاري خطرپذير كه روي نوآوري و صنايعي با فناوري بالا متمركزند. اين نوع اقتصاد توسط كسبوكارهاي بزرگ هدايت ميشود، به نحوي كه هر مغازه خيابان اصلي به يك رستوران زنجيرهاي يا يك فروشگاه زنجيرهاي تبديل خواهد شد؛ بنابراين به استثناي چند كارآفرين با رشد سريع، هيچ كس به تنهايي مالك مغازهاي نخواهد بود. يك راننده اسنپ يا تپسي به عنوان يك كارمند اسنپ يا تپسي فعاليت خواهد كرد و يك وكيل در يك شهر كوچك كارمند يك شركت وكالت بزرگ خواهد شد. مسير شروع كسبوكار شخصي و ايجاد يك ثروت نسلي، جايگزين يك شغل سطح پايين در يك شركت بزرگ ميشود. جهان بدون كسبوكارهاي كوچك بهطور چشمگيري ميتواند باعث تغيير ساختار جوامع و قطعا تغيير مسير زندگي و شغل ما شود. وقتي با منظره جهان خيالي بدون كسبوكارهاي كوچك روبهرو ميشويم، مردم آشفته ميشوند. مردم ذاتا ارزش كسبوكارهاي كوچك را درك ميكنند، ولي جالب اينجاست كه در مدلهاي اقتصاد كلان، اهميتي به اين نوع كسبوكارها داده نميشود، آيا ارزش اقتصادي اين كسبوكارهاي كوچك يك افسانه است؟
در اين روزهايي كه كرونا بر همه چيز سايه افكنده و گسترش شبكهها اجتماعي و افزايش دسترسي به محتواهاي رسانهاي، جهان را در آستانه روزهاي تاريكي قرار داده؛ برخي تصور ميكنند اين فرصتي براي كسبوكارهاي اينترنتي است. در واقع اين فرصتي براي كسي نيست؛ فرصتي كه معادل حذف ديگري است فرصت نيست، سراب فرصت است. اين شروع يك كابوس است و اگر تصور كنيم حذف كسبوكارهاي كوچك باعث توسعه كسبوكارهاي اينترنتي ميشود سخت در اشتباهيم. در صورتي كه جهان از اين تاريكي بيرون نيايد اقتصادي باقي نميماند كه كسبوكارهاي اينترنتي بخواهند در آن ميدانداري كنند.
توسعه كسبوكارهاي اينترنتي نياز به زمينههايي دارد كه در صورت آماده نشدن آنها در طول زمان هر توسعهاي كاغذي خواهد بود.