تنهايي چيز ديگري است
تينا جلالي| از خدا كه پنهان نيست از شما چه پنهان ساليان زيادي است كه خلوتي عيد را به هر شلوغي و گردهمايي خانوادگي يا دوستانه ترجيح ميدهم؛ دو روز مانده به عيد خانواده جمع ميشوند به اطراف تهران ميروند يا سر از شهرهاي مختلف در ميآورند اما من حدود پانزده سالي ميشود همراهشان نيستم و كنج خانه مينشينم و از سكوت و سكون نوروز لذت ميبرم. هر چقدر هم كه خانواده براي همراه شدن با آنها بر من سخت ميگيرند و لجاجت ميورزند حريف من نميشوند. ميل به تنهايي و گوشهنشيني از كودكي در من ريشه داشته اما گستره آن در ساليان اخير به طرز هولناكي زياد ميشود. تحت هيچ شرايطي هم حاضر نيستم آن را با بهترين سفرهاي دنيا عوض كنم . بعضي روزهاي سال كه در تعطيلي چند روزه قرار ميگيريم من نقش سرايدار را براي آپارتمان بازي ميكنم؛ همه خانههاي ساختمان چراغشان خاموش است غير از چراغ خانه ما. البته ميدانم كه خصلت و اخلاق خوبي نيست اما ديگر جزيي از طبيعت من شده و تمام خانواده و دوستان دور و نزديك به گوشهنشيني من عادت كردهاند و با من كاري ندارند. همه اينها را گفتم تا در آخر بگويم كه تعطيلي و در قرنطينه ماندن براي من به شخصه نهتنها بد نيست كه لذت بيانتهايي به شمار ميرود. چند كتاب و فيلم خوب را نشانهگذاري كردم براي بيكاري اين روزها.