نيم ساعت نوشتن
محسن آزموده
پيشنهاد من براي روزهاي قرنطينه نوشتن است؛ از چه و درباره چه؟ از خودمان و درباره خودمان و اين روزهاي در خانه ماندن. البته ميدانم كه در ايام قرنطينه چيزي كه زياد هست، وقت و زمان است و از اين جهت شايد بهتر باشد مثل بسياري اسم دهها فيلم و كتاب و مقاله و مجله و سايت و كانال و اپليكيشن و بازي خانگي و كاردستي و... معرفي كنم. اما تجربه نشان داده كه اتفاقا وقتي كه آدم كاري ندارد و مجبور به در ماندن در جايي است، به 99 درصد اين كارها نميرسد، نه حس و حال كتاب خواندن دارد، نه حوصله اينكه فيلم ببيند. بيشتريها در نهايت سرشان را در گوشي موبايل ميكنند و شبكههاي اجتماعي و بهخصوص وقتكشترينشان را مدام بالا و پايين ميكنند و در گروههاي مختلف پرسه ميزنند و ويديوها و پيامهاي متني بامزه و بيمزه و مفيد و غيرمفيد و زشت و زيبا و... را دانلود ميكنند و براي يكديگر ارسال ميكنند. آنها هم كه خيلي به خودشان و زمانشان احترام ميگذارند، نهايتا سريال ميبينند. دريغ است چند صفحه كتاب درست و حسابي يا تماشاي يك فيلم خوب يا نرمش و ورزش كردن در خانه. پيشنهاد ميكنم، هر شب، پيش از خواب يا در لحظهاي كه آرام هستيم، بنويسيم. از چه؟ از روزي كه سپري شده. از كارهايي كه كردهايم، از احساسات و عواطفمان، ترسها و اضطرابها و اميدهايمان، از حرفهايي كه شنيدهايم يا خواندهايم، آدمهايي كه ديدهايم يا دوست داشتيم ببينيم، از اعماق و ژرفناي وجودمان. نيم ساعت هم بيشتر وقت نگذاريم. اين مراقبه نيم ساعته، فقط يك تمرين نوشتن نيست، بلكه نوعي دروننگري ارزشمند است كه ما را با خودمان آشتي ميدهد و موجب ميشود كه خودمان را بهتر و بيشتر بشناسيم؛ به ويژه اگر بكوشيم در اين نوشتهها صادق باشيم، مخاطب اصلي آن را خودمان در نظر بگيريم و بدون تعارف و صريح بنويسيم. شايد اينها آخرين سطوري باشد كه هر كدام از ما مينويسيم، شايد هم سالهاي بعد، خودمان يا اطرافيانمان به اين دست نوشتهها دسترسي پيدا كردند و از خلال آنها دريافتند كه ما در چه شرايطي زندگي ميكرديم. مطمئنا اين يادداشتها كه نتيجه تجربهاي زيسته و بازنمايانگر صادقانه درونيترين احوالات انسانهايي گرفتار در شرايط قرنطينه است، گنجينهاي ارزشمند براي كساني خواهد بود كه در آينده زندگي ميكنند.