خبررساني در ايام كرونا
محمد ذاكري
روزهاي خانهنشيني كرونايي، روزهاي سيطره هرچه بيشتر فضاي مجازي بر زندگي ما بوده و هست. عطش فراوان جامعه براي كسب خبر و دريافت اطلاعات به واسطه تعطيلي رسانههاي نوشتاري، ناچار به سه مسير ختم ميشود: برنامههاي خبري صداوسيما، شبكههاي تلويزيوني فارسيزبان ماهواره و رسانههاي اجتماعي و اينترنت. از اين بين صداوسيما هم رسانه مطمئنتري است و هم فراگيري و قابليت دسترسي بيشتري دارد. به باور من، صداوسيما اگرچه در بسياري از بحرانهاي سياسي و اجتماعي پيشين به خاطر رويكردهاي غيرحرفهاي و يكسونگر خود در بخشهاي خبري و تحليلي، اعتماد بخشهايي از جامعه را از دست داده و قافيه را به رقباي خارجنشين و مجازي خود باخت اما در اين مورد توانست با اتخاذ رويكردي همدلانه با مردم، دولت و ديگر نيروهاي درگير مديريت بحران، نقش خود را در مرجعيت نسبي خبررساني و آگاهيبخشي بازيابد...
اگرچه كماكان به نظر ميرسد در پوشش خبري وقايع كرونا در جهان غرب جانب انصاف و بيطرفي رسانهاي را فروگذارده است. از فارسيزبانهاي خارجنشين هم توقع چنداني نيست كه بدون سوگيري اخبار كرونا در ايران وجهان را مخابره كنند. ايشان عمدتا تلاش خود را براي بزرگنمايي بحران، اثبات ناكارآمدي دولت و ديگر قواي مسوول در مديريت اين بحران و حتي القاي بيفرهنگي مردم در كمك به حل بحران متمركز كردند اما بروز تدريجي بحران در كشورهاي پيشرفته اروپايي و امريكا خط بطلاني بر بسياري از ادعاها و جوسازيهايشان كشيد. در اين ميان فضاي مجازي و رسانههاي اجتماعي بيش از آنكه يك جهتگيري خاص سياسي يا اجتماعي را (مشابه رسانههاي راديويي و تلويزيوني داخلي وخارجي) دنبال كند بيشترين اثر خود را روي سلامتي جسمي و رواني ايرانيان گذاشتند. پمپاژ حجم زيادي از داده، اطلاعات و دانش درست و نادرست و مخلوط علم و شبه علم و خرافه در كنار محتواهاي صوتي و تصويري بينام و نشان كه يا تلاش ميكردند مطالبي را به اسم رهنمودهاي پزشكي به خورد مردم دهند يا افرادي كه با معرفي خود به عنوان كادر درماني، فضايي بسيار تلخ و نااميدكننده براي درهمشكستن روحيه مردم تصوير ميكردند همگي در اين فضا قابل مشاهده بوده و هست. نبايد فراموش كرد كه در فضاهاي مجازي بحث تعداد بازديد، تعداد دنبالكنندگان و حتي تعداد لايك و كامنت و... براي فعالان اين فضا حائز اهميت است و اين باعث ميشود كه گاه مطالبي حتي نادرست صرفا براي ديده شدن بيشتر منتشر شود. در اين ميان رسانههاي آزاد و مستقل بهويژه روزنامهها و هفتهنامهها از نقش و جايگاهي مهم در خبررساني، آگاهيبخشي و مديريت ذهن و روان جامعه برخوردارند كه معالاسف به سنت همه ساله در ايام نوروز تعطيل بودند و در ايام پسانوروز هم به دليل محدوديتهاي بهداشتي در فعاليت اصناف از انتشار نسخه كاغذي آنها جلوگيري شده است. اين تصميم اگرچه از منظر كاهش حضور فيزيكي افراد در جامعه و احتمال آلودهشدن روزنامهها و مجلات صحيح است اما ازمنظر كاركردهاي مهمي كه رسانههاي مكتوب ميتوانند در اين موقعيت حساس و خطير اجتماعي ايفا كنند نياز به تجديدنظر دارد. به گمان من، فراتر از كاركرد خبري روزنامهها در اين ايام، كاركرد تحليلي و آگاهيبخشي آنها ضرورت و اولويت دارد. بايد در نظر داشت كه بسياري از چهرههاي فكري، علمي و اهل قلم جامعه راهي به رسانه ملي و تمايلي نيز به گفتوگو با رسانههاي فارسيزبان خارجي ندارند و مهمترين محمل براي بيان ديدگاهها و تحليلهايشان در باب وضع موجود، يادداشتها و مصاحبههاي رسانههاي مكتوب است. به نظر ميرسد ارايه تحليلهاي دقيق از روند پيشرفت و مديريت بيماري، نقد وتحليل علمي و منصفانه سياستهاي كلان دولت در مديريت اين بيماري و اثرات و تبعات اقتصادي و اجتماعي آن، بررسي تطبيقي رويكردها و سياستها در ايران و جهان و حتي پاسخگويي به شبهات مختلف بهداشتي، درماني و سياستي كه در فضاهاي مجازي مطرح ميشود اقدامات مهمي است كه تاحد زيادي ازدست رسانههاي مكتوب برميآيد. ضمن آنكه روزنامهها و مجلات معتبر به ويژه در چنين شرايط حساسي، حاضر به انتشار هر ديدگاه و نظري نيستند و شان و برند حرفهاي و رسانهاي خود، اعتماد مخاطبين و خوانندگان و سلامت رواني جامعه را حتي با فروش بيشتر معامله نميكنند. ضمن آنكه روزنامهها و مجلات از صفحات و سرويسهاي گوناگوني برخوردارند كه ميتوانند با پوشش همه سليقهها و علائق در غنابخشي به ساعات فراغت ناشي از خانهنشيني كمك كنند. تصور ميكنم حالا كه وفاق و همدلي نسبتا مطلوبي در مواجهه با اين بليه در كشور حاصل شده و دولت و ستادهاي مبارزه با كرونا از ظرفيتهاي علمي و كارشناسي كشور در حوزههاي مختلف به ويژه بهداشت و درمان و اقتصاد بهره ميبرند ظرفيتهاي بخش رسانهاي كشور نيز در مشورت اصحاب رسانه مورد توجه قرار گرفته و سياست مناسبي براي ايفاي نقش ذاتي رسانههاي مكتوب بارعايت پروتكلهاي بهداشتي در اين ايام اتخاذ شود.