آويني و هنر سينما
سيد محمد بهشتي
پيش از پرداختن به نقش مرحوم سيد مرتضي آويني در هنر و سينماي ايران مايلم دو نكته مقدماتي را مطرح سازم: نخست آنكه منتقد اسطورهسازي و ساختن هاله عجيب و غريبي هستم كه به خصوص بعد از شهادت مرحوم آويني حول شخصيت او ايجاد شد، گويي او از پيش از تولد تا زمان شهادت يك مقام و موقعيت قدسي داشت؛ يعني عدهاي كاملا روي واقعيت شخصيت او پرده كشيدند و مانع از ديده شدن حقايق زندگي او شدند، در صورتي كه زندگي واقعي مرحوم شهيد آويني فراز و نشيبهاي زيادي داشت كه اتفاقا خود اين امر، بسيار هيجانانگيز است. او فردي بود كه در زندگي تغييرات و تحولات شگرفي را از سر گذراند و به موقعيتي كه ميدانيم، رسيد. مساله ديگري كه از پس نكته نخست بر ميآيد آن است كه وقتي مرحوم آويني را يك شخصيت واقعي در نظر بگيريم، آن گاه انديشههاي او را به عنوان ديدگاههاي يك انسان انديشمند و با مطالعه اما واقعي در نظر ميگيريم و ميتوانيم با آنها مخالفت كنيم. در صورتي كه اگر او را يك شخصيت اسطورهاي ببينيم، مخالفت با نظر او به مثابه مخالفت با آيات و روايات تلقي ميشود و كسي كه با نظرات او مخالفت كند، گويي فعل حرام مرتكب شده است.
در حالي كه خود مرحوم آويني اينچنين به مسائل نمينگريست. آنچه درباره مرحوم آويني حائز اهميت است، نقش و سهم او در سينماي ايران است. اين موضوع عمدتا با مجموعه فيلمهاي مستند ايشان تحت عنوان روايت فتح قابل ارزيابي است. به نظر من مرحوم آويني در آثار مستندش ميخواست به آنچه در بطن جبهههاي جنگ رخ ميدهد راه پيدا كند و از اين رو موفق شد در عرصه سينماي مستند به يك زبان سينمايي دست پيدا كند كه بعدا در سينماي داستاني ما در فيلمسازاني مثل ابراهيم حاتميكيا و مرحوم رسول ملاقليپور و فيلمسازان هنرمندي كه بعدها به صحنه توليد در عرصه سينماي دفاع مقدس وارد شدند، از زبان سينمايياي كه مرحوم آويني در پديد آمدنش نقش موسس داشت بهره بردند و بدين وسيله توانستند روايتهايي را از واقعه دفاع مقدس عرضه كنند كه به آنچه در واقعيت رخ داده، نزديك است. اين ويژگي بسيار ارزشمند و مهم سينمايي شهيد آويني است. تاسيس اين زبان هنري كه سرمايهاي براي سينماي ايران شد، محصول مواجهه مسوولانه شهيد آويني با فرهنگ و هنر و سرنوشت جامعه ما بود. مرحوم آويني در كار هنري و فرهنگي خود يك رفتار مسوولانه داشت و از سر سوداگري و بازيگوشي كار نميكرد.
زماني كه سينماگر با اين ويژگيها به كار هنري بپردازد، تجربه ارزشمندي از او رسوب ميكند كه به سرمايه فرهنگي ما بدل ميشود. در حالي كه اگر خلاف اين باشد، كار او ماندگار نميشود و مثل برگ درخت عمري ناپايدار و كوتاه دارد و زود پژمرده ميشود و دچار اولين باد پاييزي ميشود. بنابراين از شهيد آويني ميتوان چنين آموخت كه در عالم سينما ميتوان رفتار مسوولانه و نگاه ملي داشت و به سرنوشت جامعه توجه كرد. اينچنين است كه اثر هنري ماندگار ميشود و در نسلهاي پس از خود اثر ميگذارد.