در ماههاي اخير صحبتهاي متعددي پيرامون موضوع تكثير در نيمه اسارت يوزها در ايران مطرح شد. از آنجايي كه موافقان اين طرح اغلب به تجربيات موفق پروژههاي تكثير و رهاسازي گوشتخواران در جهان اشاره ميكنند و معتقدند كه اين طرحها را ميتوان با توجه به شرايط زيستگاهي و شرايط اقتصادي- اجتماعي كشورمان بوميسازي كرد، در اين مقاله به يكي از موفقترين اين طرحها با عنوان تكثير در اسارت و رهاسازي در طبيعت سياهگوش آيبريايي در كشور اسپانيا خواهيم پرداخت.
سياهگوش آيبريايي (Iberian Lynx, Lynx pardinus) از نظر جثه كوچكتر از سياهگوش اروپايي (European Lynx, Lynx lynx) است. در گذشته اين حيوان، در كشورهاي اسپانيا و پرتغال پراكنش وسيعي داشت اما در اوايل دهه ۲۰۰۰ ميلادي، انقراض سياهگوش آيبريايي امري اجتنابناپذير جلوه ميكرد.
كاهش طعمه، تخريب زيستگاه، تصادفات جادهاي و شكار غيرقانوني تا آنجا پيش رفت كه جمعيت كمتر از ۱۰۰ تايي سياهگوشهاي آيبريايي به تنها دو منطقه در جنوب كشور اسپانيا (كوهستانهاي مركزي جنوب) محدود شد. با اين وجود سياهگوش آيبريايي نهتنها در گرداب انقراض، غرق نشد بلكه توانست جمعيت خود را مجدد احياء كند. اما اين اتفاق چگونه رخ داد؟ در اين مقاله مروري خواهيم داشت بر تلاشهاي حفاظتي كه كشور اسپانيا در راستاي حفاظت از اين گونه ارزشمند انجام داد.
عدم قطعيتها
اكنون قريب دو دهه از زماني كه سياهگوش آيبريايي در آستانه انقراض بود، ميگذرد. كارشناسان ميگويند به لطف تكثير در اسارت و مديريت زيستگاه، جمعيت سياهگوشهاي آيبريايي در حال احياء است و همه اينها مرهون پروژه حفاظتي هدفمندي موسوم به بقاي سياهگوش (Lynx Life) است.
پروژه بقاي سياه گوش، در دهه ۹۰ ميلادي با حضور بيش از ۲۰ سازمان و موسسه غيرانتفاعي شكل گرفت. اين پروژه يكي از معدود پروژههاي حفاظتي موفق و تاثيرگذار در دنيا است كه توانست جمعيت سياهگوش آيبريايي را از كمتر از ۱۰۰ فرد به نزديك ۷۰۰ فرد افزايش دهد. اما دستاندركاران اين پروژه چه اهدافي را دنبال ميكردند و چگونه توانستند يك پروژه موفق حفاظت از گونهاي در معرض خطر را در سطح جهاني به نام خود ثبت كنند؟
ميگل سيمون (Miguel Simon) مدير بازنشسته پروژه (Lynx Life) در مصاحبهاي كه ۷ اكتبر سال ۲۰۱۹ ميلادي با مجله اسميتسونين (Smithsonian Magazine) انجام داد، گفت: «اگر كسي ۲۰ سال پيش به من ميگفت كه به چنين نتيجه خارقالعادهاي دست خواهيم يافت، قطعا فكر ميكردم كه عقلش را از دست داده است.»
در آنزمان دانشمندان آگاهي اندكي از زيستشناسي سياهگوش آيبريايي داشتند و برنامه زادآوري هم صرفا يك استراتژي فوري بود كه عدم قطعيتهاي بسيار داشت. سيمون به اسميتسونين گفته: «ما سوالاتي داشتيم مانند اينكه آيا اين حيوان قادر خواهد بود كه خودش را سازگار و در اسارت زادآوري كند؟ و اگر اينطور است، آيا سياهگوشي كه در اسارت به دنيا آمده، اساسا ميتواند در طبيعت زنده بماند؟»
ادراك آنچه در حال وقوع بود، تاحدودي از ترس زيستشناسان و دستاندركاران حفاظت كاست. به دنبال اجراي برنامههاي حفاظت و تكثير در اسارت، تعداد تولهها به سرعت افزايش پيدا كرد و مراكز بيشتري براي نگهداري از حيوانات تكثير شده در اسارت بازگشايي شدند. بهطوري كه تنها در ظرف چند سال، نزديك ۵۰۰ فرد در ۵ سايت تكثير در اسارت در اسپانيا و پرتغال متولد شدند. آيا همه اينها خوششانسي بود يا طرح به راستي زيربناي درستي داشت؟
تاريخچه
فعاليتهاي پروژه حفاظتي سياهگوش آيبريايي، در وهله نخست بر ارزيابي فني و پايش زيستگاههاي اين گونه متمركز شد تا آگاهي نسبت به جمعيتهاي سياهگوش و در عين حال خطرات و تهديدات پيشروي آنها افزايش پيدا كند. در عين حال كنترل و ممانعت از مرگهاي غيرطبيعي نيز در دستوركار قرار گرفت.
پروژه حفاظت از سياهگوش آيبريايي در اسپانيا به ۳مرحله تفكيك شده است: مرحله اول، راهاندازي پروژه حفاظت از سياهگوش حدفاصل سالهاي ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹ ميلادي؛ مرحله دوم، احياء جمعيتهاي سياهگوش آيبريايي در ايالت خودمختار آندالوسيا (Andalucía) حدفاصل سالهاي ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ ميلادي و مرحله سوم حفاظت و معرفي مجدد سياهگوش آيبريايي در ايالت خودمختار آندالوسيا كه در سال ۲۰۰۶ ميلادي آغاز و چندين سال هم ادامه داشت.
در مجموع كارهاي اجرايي متعددي در اين پروژه انجام شده و در اينجا صرفا به برخي از آنها اشاره ميشود. به عنوان مثال در اواخر سال ۱۹۹۶ ميلادي، يك برنامه اطلاعرساني با نام «زندگي كردن با سياهگوش» آغاز شد. در اين برنامه از دانشآموزان مدارس اسپانيا ميخواستند كه درباره اين گونه جانوري نقاشي كنند و يا حتي انشاء بنويسند. اين برنامه جزو برنامههاي آگاهسازي بود كه در بسياري از طرحهاي حفاظتي بر انجام آنها تاكيد ميشود.
در سال ۲۰۰۲ ميلادي، پروژهاي با نام «احياء جمعيتهاي سياهگوش آيبريايي» در آندالوسيا (Andalucía) يكي از ايالتهاي خودمختار جنوبي كشور اسپانيا به تصويب رسيد. در آن برهه زماني جمعيت سياهگوش آيبريايي كمتر از ۱۰۰ فرد در كل دنيا بود و اين تعداد اندك تنها در دو جمعيت عمده، يكي در دونيانا (Doñana) واقع در ايالت خودمختار اواِلوا (Huelva) و سويل (Seville) و ديگري در سيررا مورِنا (Sierra Morena) ايالت كوردوبا (Cordoba) و خائِن (Jaen) پراكنش داشتند. براي پيشبرد اين طرح حفاظتي، بودجهاي معادل ۹.۲۸۵.۷۱۴ يورو كنار گذاشته شد كه حدود ۴۲ درصد آن را اتحاديه اروپا تامين كرد و همين مساله ميتواند اهميت و شاخص بودن حفاظت از اين گونه جانوري را نشان دهد.
اروپاييها هدف اصلي پروژه را در آنزمان، تثبيت جمعيتهاي سياهگوش آيبريايي در آندالوسيا و اطمينان از پويايي بلندمدت دو جمعيت موجود عنوان كردند. وزير محيط زيست كشور اسپانيا نيز به عنوان يكي از ذينفعان پروژه، نقش بسزايي در ارايه محركها جهت تشويق مردم داشت. اين محركها به گونهاي طراحي ميشدند كه مستقيم بر احياي طبيعي زيستگاه سياهگوش آيبريايي اثر بگذارند و از سوي ديگر باعث ميشدند كه مرگهاي ناشي از دلايل غيرطبيعي به حداقل برسند. ضمن اينكه محركهاي تشويقي باعث شدند كه كارشناسان پايش صحيحي از جمعيت سياهگوش آيبريايي و جمعيتهاي طعمه يعني خرگوشها به دست بياورند.
تحقيقات نشان داد كه بخش اعظم جمعيت سياهگوش، در زمينهاي با مالكيت خصوصي حضور دارد. بنابراين لازم بود راهكاري پيدا شود كه بر اساس آن بتوان با مالكين بخش خصوصي كنار آمد و حتي با آنها همكاري كرد. اين مهم از طريق توافقنامههاي همكاري ممكن شد. براي اينكه اقشار مختلف جامعه بتوانند موقعيت سياهگوش آيبريايي و حذف تهديداتي مانند استفاده از تلههاي غيرقانوني را بهتر درك كنند، يك برنامه ترويجي و اطلاعرساني هماهنگ شد كه كار را تا حدودي تسهيل كرد. حمايت مالكان بخش خصوصي و جوامع شكارچيان كشور اسپانيا، يكي از نقاط قوت اين پروژه است بهطوري كه بر اساس آن، ۱۷۰ توافقنامه همكاري با جوامع محلي نوشته شده و در اصل اين توافقنامهها بودند كه تحقق فعاليتهاي اجرايي را ميسر كردند.
از سوي ديگر، در راستاي بهبود وضعيت زيستگاه نهتنها براي سياهگوش بلكه حتي براي طعمه آن يعني خرگوش، عرصهاي به وسعت ۱۸۰.۸۴۰ هكتار با كمك جوامع محلي تحت حفاظت جدي و موثر قرار گرفت.
نتايج حاصل از همه اين تلاشها در سالهاي آتي خود را نشان داد بهطوري كه ارزيابي جمعيت سياهگوش آيبريايي در سالهاي ۲۰۰۳، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ در سيررا مورِنا به ترتيب ۷۳، ۸۴ و ۹۴ درصد و در دونيانا به ترتيب ۳۸، ۴۴، و ۴۲ درصد افزايش را نشان ميدهد. اين پروژه در سال ۲۰۰۷ ميلادي موفق شد از بين ۵ جايزه برتر حفاظتي اتحاديه اروپا عنوان برتر را كسب كند. دستاوردهاي پروژه اما به نوبه خود واقعا جالب بود؛ تعداد افراد سياهگوش حداقل ۴۹ درصد، تعداد قلمروها بين ۲۵ تا ۳۲ درصد و سطح پراكنش گونه هم ۷۳ درصد افزايش پيدا كرد. كارشناسان پروژه در ارزيابيهاي آتي تاكيد كردند كه اين ارقام شاخص حاصل فعاليتهايي است كه در راستاي ۱) بهبود وضعيت زيستگاه، ۲) بهبود جمعيتهاي طعمه، ۳) كاهش مرگ و ميرهاي غيرطبيعي و ۴) پايش جمعيت انجام شده است. ضمن اينكه انعكاس همين فعاليتها را در افزايش نرخ تولدها و كاهش مرگ و مير غيرطبيعي سياهگوش آيبريايي ميتوان مشاهده كرد.
چگونگي معرفي مجدد سياه گوش آيبريايي به طبيعت
در سال ۲۰۰۶ ميلادي و همزمان با روزهاي آخر فاز دوم پروژه بود كه طرحي جديد با عنوان «حفاظت و معرفي مجدد سياهگوش آيبريايي در ايالت خودمختار آندالوسيا» مورد تصويب قرار گرفت. برنامه زماني كه براي اين طرح در نظر گرفته شد، يك برنامه ۶ ساله تا انتهاي سال ۲۰۱۱ ميلادي بود و از نظر بودجه هم معادل ۲۵.۹۷۱.۴۸۹ يورو تامين اعتبار شد كه حدود ۳۸ درصد اين هزينه را اتحاديه اروپا تقبل كرد.
اما دليل اين تامين اعتبار توسط اتحاديه اروپا اين است كه برنامه عمل مشخصي براي حفاظت از سياهگوش آيبريايي وجود دارد و به همين منظور دستورالعمل زيستگاههاي اروپايي (The European Habitats Directive)، حمايتهاي بيشتري را براي اين گونه در نظر گرفته است. اتحاديه اروپا بر همين اساس موظف است كه براي مديريت و حفاظت از اين گونه به شكل موثر سرمايهگذاري كند.
در چارچوب طرح جديد حفاظت و معرفي مجدد، مجموعهاي از معيارها را به منظور پاسخگويي به مشكلات اجرايي كردند. به عنوان مثال، برخي كارها مانند ايمنسازي جاده شمالي پارك دونيانا به اين دليل اجرايي شدند كه بتوانند جلوي مرگ و مير غيرطبيعي سياه گوشها را بگيرند. وزارت امور عامالمنفعه كشور اسپانيا مسووليت ايمنسازي اين جاده و ساخت گذرگاههاي مخصوص عبور حيات وحش را برعهده گرفت. در پارك ملي دونيانا (El Parque Nacional de Doñana)، راه باريكههايي براي تردد محليها وجود دارد اما در قسمت شمالي جادهاي هست كه در اصل مسير ورودي براي پارك تلقي ميشود. منطقه حفاظت شده دونيانا (Doñana)، با بيش از ۲۰۰ گونه مهرهدار يكي از مهمترين عرصههاي حفاظت شده طبيعي در اروپا است.
سياه گوش آيبريايي نيز در اين پارك جواهري باارزش تلقي ميشود و مجسمهاي از اين حيوان كه توسط يك مجسمهساز سوييسي ساخته شده، در ورودي پارك گذاشتهاند تا گردشگران بااهميت حفاظت از اين گونه جانوري آشنا شوند.
جداي از اينها به منظور تحقق معيارهاي حفاظتي فوقالذكر، اقدامات ديگري هم صورت گرفت كه به واسطه آنها جلوي شكار غيرمجاز، هر گونه تيراندازي عمدي يا حتي سهوي، استفاده از تلههاي مخصوص دست و پا كه همگي از جمله مهمترين دلايل كاهش جمعيت بودند، گرفته شد. در واقع اين طرح جديد حفاظتي، شركايي را از بخشهاي مختلف جامعه گردهم آورد.
تنها پس از تحقق اهداف اوليه بود كه ۵ سايت براي تكثير در نظر گرفتند. اين ۵ سايت به ترتيب عبارت بودند از آسهبوچه (El Acebuche)، اوليويا (La Olivilla)، سيلوس (Silves)، سارسا د گراناديا (Zarza de Granadilla) و باغ جانورشناسي خِرِث (Zoo botánico de Jerez) .
سياهگوشهاي آيبريايي تكثير شده در اسارت بين اين ۵ سايت تقسيم ميشدند اما كارشناسان همه آنها را يك جمعيت واحد فرض كرده و با دقت هرچه تمامتر اين حيوانات را از سايتي به سايت ديگر جابهجا ميكردند تا از حداكثر تنوع ژنتيكي مطمئن شوند.
رودريگو سررا (Rodrigo Serra) مسوول سايت تكثير سيلوس در مصاحبه با اسميتسونين گفته: «تنوع ژنتيكي يكي از مسائل كليدي براي بقاي اين گونه است. براي حفاظت بهتر از سياهگوش آيبريايي، بايد بتوانيم همه هزينههاي مرتبط با آن را تضمين كنيم. پراكنش صحيح افراد در اسارت حتي در ميان مراكز تكثير به ما تضمين بيشتري ميدهد كه اگر كار جايي اشتباه پيش رفت، اثر اين اشتباه را روي خود گونه به حداقل برسانيم.»
براي معرفي مجدد سياهگوش در برخي از محدودههاي پراكنش تاريخي آندالوسيا هم تصميم گرفته شد كه ۲ مركز جمعيتي جديد ايجاد شود؛ جمعيت اول در سال ۲۰۰۹ ميلادي در گوادالمياتو كوردوبا (Guadalmellato, Cordoba) و با معرفي مجدد ۷ فرد جديد و جمعيت دوم هم بعدها در سال ۲۰۱۰ ميلادي و در گوارريساس خائن (Guarrizas, Jaen) با معرفي ۵ فرد بنيانگذاري شد. از آنجايي كه كارشناسان بر لزوم تقويت ژنتيكي بسيار تاكيد داشتند، لذا افرادي كه به دونيانا معرفي شدند در اصل افرادي بودند كه از سيررا مورِنا به اين منطقه آورده ميشدند.
سياهگوشهاي آيبريايي به صورت تدريجي در طبيعت رهاسازي شدند و دستاندركاران حفاظت از طبيعت شاهد بودند كه نرخ بقاي آنها خيلي بيشتر از حد انتظار است. آمارها نشان داد كه در طول سال اول، نرخ بقا نزديك به ۷۰ درصد بوده و جالب اينجاست كه اين عدد از تخمينهايي كه يك دهه پيش روي كاغذ انجام شد و نرخ بقا را حدود ۲۰ درصد تخمين زده بودند، نيز فراتر بود.
در ادامه اين پروژه و رهاسازي سياهگوشهاي آيبريايي متولد شده در اسارت به طبيعت بود كه 6 جمعيت ديگر به دو جمعيت ايزوله پارك ملي دونيانا و كوهستانهاي سيررا مورِنا اضافه شدند. اين جمعيتها ديگر تنها به عرصهاي معادل ۲۶ هزار هكتار محدود نشدند بلكه هماكنون در قلمرويي پراكنش دارند كه مساحت آن ۱۰ برابر بيشتر از گذشته است. جمعيتهاي تثبيت شده هم در حال حاضر علاوه بر آندالوسيا، كاستيا لامانچا (Castilla La Mancha) و ايالت خودمختار اكسترهمادورا (Extremadura) كه همگي مناطق اسپانيايي پراكنش سياهگوش آيبريايي هستند، مرزهاي جنوبي كشور پرتغال را هم شامل ميشوند.
ارزيابي اتحاديه اروپا در سال ۲۰۱۲ نشان داد كه هدف پروژه حفاظت از سياهگوش آيبريايي محقق شده بهطوري كه جمعيت سياهگوش آيبريايي كه پيش از انقراض در سال ۲۰۰۲ ميلادي تنها شامل ۹۴ فرد بود، در سال ۲۰۱۱ ميلادي به حدود ۳۲۶ فرد در ۴ جمعيت عمده رسيد و برنامه مبادله افراد و جابهجايي آنها بين جمعيتها به منظور افزايش تنوع ژنتيكي همچنان ادامه داشت. در حال حاضر نيز ۶ جمعيت ديگر به دو جمعيت اول اضافه شده و تعداد افراد نيز بالغ بر ۷۰۰ فرد گزارش شدهاند. اهميت اين مساله زماني مشخص ميشود كه بدانيد اتحاديه جهاني حفاظت در گذشته سياهگوش آيبريايي را در رده بهشدت در معرض خطر قرار داده بود اما در سال ۲۰۱۵ ميلادي و پس از انجام ارزيابيها بود كه كارشناسان سياهگوش آيبريايي را از نظر ردهبندي حفاظتي به يك رده پايينتر (در معرض خطر) تنزل دادند و اين بدان معناست كه اين گونه ديگر مانند گذشته در خطر جدي انقراض قرار ندارد.
از سوي ديگر اين احتمال وجود دارد كه اگر دورنماي بقاي اين گونه در ظرف ۶ سال آتي باز هم بهبود پيدا كند، سياهگوش آيبريايي را حتي به رده آسيبپذير كه از نظر طبقهبندي حفاظتي نمودار شرايط بهتري دارد، منتقل كنند.
كارشناسان معتقدند كه موفقيت برنامه زادآوري سياهگوش آيبرياي به اين دليل است كه همزمان تلاشهايي براي ايجاد امنيت در قلمرو انجام شده و در ضمن قابل تقدير است كه تلاشهاي حفاظتي مرتبط با اين گونه در اسپانيا و پرتغال توانسته در نهايت به پايداري جمعيت اين حيوان منجر شود.
تحقيقات نشان داد كه بخش اعظم جمعيت سياهگوش، در زمينهاي با مالكيت خصوصي حضور دارد. بنابراين لازم بود راهكاري پيدا شود كه بر اساس آن بتوان با مالكين بخش خصوصي كنار آمد و حتي با آنها همكاري كرد. اين مهم از طريق توافقنامههاي همكاري ممكن شد. براي اينكه اقشار مختلف جامعه بتوانند موقعيت سياهگوش آيبريايي و حذف تهديداتي مانند استفاده از تلههاي غيرقانوني را بهتر درك كنند، يك برنامه ترويجي و اطلاعرساني هماهنگ شد كه كار را تا حدودي تسهيل كرد.
در راستاي بهبود وضعيت زيستگاه نهتنها براي سياهگوش بلكه حتي براي طعمه آن يعني خرگوش، عرصهاي به وسعت ۱۸۰.۸۴۰ هكتار با كمك جوامع محلي تحت حفاظت جدي و موثر قرار گرفت.
تعداد افراد سياهگوش حداقل ۴۹ درصد، تعداد قلمروها بين ۲۵ تا ۳۲ درصد و سطح پراكنش گونه هم ۷۳ درصد افزايش پيدا كرد. كارشناسان پروژه در ارزيابيهاي آتي تاكيد كردند كه اين ارقام شاخص حاصل فعاليتهايي است كه در راستاي ۱) بهبود وضعيت زيستگاه، ۲) بهبود جمعيتهاي طعمه، ۳) كاهش مرگ و ميرهاي غيرطبيعي و ۴) پايش جمعيت انجام شده است. ضمن اينكه انعكاس همين فعاليتها را در افزايش نرخ تولدها و كاهش مرگ و مير غيرطبيعي سياهگوش آيبريايي ميتوان مشاهده كرد.