خوراك و تاريخ
نويسنده، كتاب خود، «خوراك و تاريخ» را با نقل قولي از كارل پوپر انديشمند اتريشي- انگليسي آغاز ميكند:«چيزي به نام تاريخ بشر وجود ندارد، آنچه وجود دارد، تاريخهاي چهرههاي گوناگون بشر است.» همين عبارت بهترين توضيح براي توجه ويژهاي است كه «تام ستنديج» به موضوع تاريخ از منظر خوراك داشته و تحقيقات جامعي در اين مورد انجام داده و به ايجاز در كتاب خود درباره آن سخن گفته است.
خوراك و تاريخ، سير تاريخ را از منظر غذا و تاثيري كه بر زندگي انسان داشته، گزارش ميكند. در اين كتاب موضوعات جذابي درباره دورههاي مختلف تاريخي انسان ميخوانيم، دورههايي كه آغاز و پايانشان معمولا متاثر از تحولات خوراكي انسان بودهاند.
امروز كمتر كتابي ترجمه ميشود كه مترجم آن زحمت درك مطلب، تحقيق و واژه گزينيهاي درست و دقيق را بر خود هموار كرده باشد. متاسفانه عده زيادي- حتي مترجمهاي پركار و مشهور- كل متن را با نرمافزار به فارسي برميگردانند بعد اگر فرصتي و حال و حوصلهاي بود، دستي به سر و رويش ميكشند. اما از بخت خوش خوانندگان، اين كتاب ترجمه دقيقي دارد. نثر فارسياش خواندني و روان و زيباست. براي واژههاي علمي تلاش شده كه بهترين مفهوم گزينش شود تا خواننده براي درك مطلب دچار سردرگمي نشود. معلوم است كه مترجم محترم با صرف وقت فراوان و مسووليت كار را به انجام رسانده. آقاي محسن مينوخرد هر جا كه معادلي آشنا و مناسب و رسا براي كلمه و اصطلاحي علمي پيدا نكرده از همان كلمه با توضيح استفاده كرده چنانكه در مقدمه فروتنانه خود، توضيحي مجمل در اين موضوع داده است. از محسن مينوخرد ترجمه بسيار خوب كتاب ساپي ينس(انسان خردمند) هم منتشر شده است.
در «خوراك و تاريخ» درباره «به گزيني» و پيشرفت كشاورزي طي قرنها سخن گفته شده است. به گزيني، سادهترين روش انسانها براي پرورش نسلهاي پربارتر و قويتري از محصولات كشاورزي بود و هست. در ابتداي فصل نخست، نويسنده جملهاي مينويسد كه به راستي اعجابآور است:«يك كشتزار ذرت همان قدر ساخته دست انسان است كه يك ميكروچيپ، يك مجله و يك موشك»! گياهاني كه امروز براي ما جلوهاي از طبيعت و عادي هستند در اصل و در ابتداي دوره كشاورزي اساسا به اين شكل وجود نداشتهاند. ذرت به شكل امروزين، استوانه مانندي پر از دانههاي مرتب و منظم و درشت با پوسته نازك، اندك اندك و با روش «به گزيني» به دست آمده. يعني كشاورزان طي صدها هزار سال، دانههاي بهترين ذرتهاي مزرعه خود را دوباره به صورت بذر كاشتهاند و تعداد بيشتري ذرت مرغوب پردانه به دست آوردهاند. اين داستان درباره گندم و ديگر غلات هم اتفاق افتاده است. بيست، سي سال پيش آقاي علي هاشمي، كشاورز شاليكار گيلاني چند خوشه متفاوت در ميان صدها هزار خوشه كشت شده در مزرعهاش يافت. اين خوشهها دانههايي درشتتر و سنبلهاي پربارتر داشتند. آنها را سال ديگر دوباره كاشت، بعد از 7 سال نوعي برنج پرورش داده بود كه به برنج هاشمي معروف شد و امروز در خانههاي بسياري از ايرانيان محبوب است.