به بهانه زاد روز اوريانا فالاچي
فالاچي، سخت سر و ستيزهگر
غلامرضا امامي
در همين حوالي
اوريانا فالاچي، سختسر و ستيزهگر
دوست گرامي: از من خواستهايد درباره اوريانا فالاچي، روزنامهنگار نامي ايتاليايي در زادروزش قلم زنم. درباره اين دخترك پرجوش و خروش كه توان سرسختي داشت. با قدرت قاهره زمانه به نبرد برخاست. بي بيم و هراس. وي در 29 ژوئن 1929 در دوران حكومت فاشيست موسوليني در فلورانس زاده شد. 9 ساله بود كه جنگ جهاني دوم درگرفت. پدرش كه از موسوليني نفرت داشت به جنبش مقاومت زيرزميني نبرد با فاشيسم پرداخت. اوريانا به پدر ياري ميرساند و تا پايان جنگ تجربههاي ترسناكي را به ديده و دل ديد. 10 ساله بود كه با دوچرخهاش براي پدر و ديگر پيكارگران نان و آب ميبرد. تنها 13 سال داشت كه نوشتن در روزنامه را آغاز و به قول خودش قدرت واژهها را كشف كرد. 20 سالش نشده بود كه به خاطر قدرت كلام بالا و جسارت بيحد از نويسنده ستون كوچكي در يك روزنامه محلي به خبرنگاري بينالمللي رسيد كه براي شمار فراواني از معتبرترين نشريات اروپا قلم ميزد. اما نخست مصاحبههايش در روزنامه ايتاليايي شهره «كوريره دلا سرا» نشر و خوانندگان فراواني يافت. شهرت وي از سفرش به مكزيك و گزارش كشتار دانشجويان عدالتخواه در ورزشگاه مكزيك آغاز شد. در اين سفر به فالاچي تيراندازي شد. پايش به سختي آسيب ديد و خونآلود به زمين غلطيد. او را كه نفسهاي آخرش را ميكشيد ميخواستند همراه بسياري ديگر نيمه جان در گوري دستهجمعي به خاك بسپارند. اما كشيشي نبضش را گرفت و ديد به كندي ميزند. از مرگ نجات يافت و براي بهبود به بيمارستاني روانهاش كردند. اثر گلوله در پايش باقي ماند و تا پايان عمر ميلنگيد. پس از آن فالاچي به ويتنام سفر كرد و گزارشي پرهيجان از نبرد ويتكنگها را نشر داد. به روزگار حكومت ديكتاتوري سرهنگان در يونان با آنان سخت درافتاد. به يونان سفر كرد، سفري پرخطر. اين سفر عشقي جاودانه برايش به همراه آورد. عشقي عميق به «پاناگوليس»، چريكي يوناني. هر چند كه اين عشق پاياني خوش نيافت و «پاناگوليس» در حادثهاي مشكوك جان باخت. دو بار به ايران سفر كرد، قبل از انقلاب و بعد از آن. مصاحبه پرجوش و خروش و پرنيشش با محمدرضا پهلوي شهرتي فراوان برايش به بار آورد و پس از آن، پس از انقلاب نيز سفري ديگر به ايران داشت. مجموعه آخرين مصاحبههاي او كه نخستين بار در روزنامه ايتاليايي «كورير دلا سرا» نشر يافت، از جمله سه مصاحبه تاريخياش با رهبران ايران و نيز مصاحبههايش با «شارون»،«قذافي»،«لخ والسا»،« راکووسکی» در كتابي با نام «گفتوگوها» به زيبايي به خواست نشر افق به ترجمه راقم اين سطور نشر يافت. در حقيقت در ايران آخرين گفتوگوهاي وي به صورت كتاب نخستين بار بود كه نشر مييافت و مورد اقبال ايرانيان قرار گرفت. در چاپ جديد گذشته از ديباچهاي درباره زندگي و زمانه اوريانا فالاچي، پيشگفتارش درباره دو مصاحبه تاريخي نيز افزوده شد. فالاچي در سالهاي پايان عمرش به سرطان دچار شد و 15 سپتامبر 2006 گفتوگوگر سرسخت، آرام گرفت. در كنار پدرش نزديك مزار مسلمانان به خاك سپرده شد و در كنارش سنگي از مرمر سفيد به ياد عشق «پاناگوليس» نصب شد.
در تاريخ روزنامهنگاري جهان نام وي همچون جستوجوگري ناآرام و جسور ميماند. ميتوان با همه آراي وي همگام نبود اما هوشمندي، جسارت و درايت وي ماندني است. اكنون خرسندم كه به آگاهي برسانم مجموعه مصاحبههاي ديگر وي با نام «مصاحبه با تاريخ» به ترجمه زندهياد دكتر سلامي به زودي توسط نشر «آسمون ريسمون» نشر خواهد يافت. در جهان همه چيز رفتني است اما تاريخ از كساني ياد خواهد كرد كه كوشيدند زواياي پنهان چهرههاي سياسي را دريابند و چهره آنان را روياروي زمانه خويش و آيندگان جاي دهند.