گپي كوتاه با افسانه آخوندي درباره نمايشگاه قطعهها
طرحِ انسان ماشيني
به مناسبت نمايشگاه قطعهها كه در گالري سايه برقرار است، با افسانه آخوندي گفتوگويي كوتاه انجام داديم كه ميخوانيد.
لطفا قدري درباره دورههاي كاري خود بگوييد.
دورههاي كاري من متنوع هستند و تكنيكهاي مختلفي را در گستره طراحي، چاپ و متريالِ غيرِ دو بعدي مانند پلكسيگلاس تجربه كردهام. اما در يك نگاه كلي، اين اصالتِ طراحي خطي و مطالعههاي بصري بود كه كارهايم را به هم متصل ميكرد. از سالها پيش كه تجربههاي شخصيتري وارد كارم شد، هر مجموعهاي كه شكل ميگرفت، حال و هواي همان دوره را بازتاب ميداد و ميشود گفت، نوعي الزامِ دروني بود تا آنجا كه ميدانستم برخي آنها را نميتوانم در جايي به نمايش بگذارم، با اين همه از تجربه دست نكشيدم.
آثار شما در دورههاي قبلي بيشتر به سنت نقاشي و طراحي مرتبط بود اما اين بار تكنيك ديگري را آزموده ايد، چرا؟
رويكرد جديدم حقيقتا از شيوههاي قبلي كه طراحي محور بود، جدا نيست. اينجا، متريال جديد پلكسيگلاس هست كه همچنان با طراحي از حركت مدل زنده، يا بهتر بگويم نوعي رفتارِ رقصگونه از سمت سوژه، آغاز و با مطالعه در خطوط داخلي و بيروني بدن به پيش رفته است. درنهايت نيز با بهرهگيري از تكنيك بُرش به فضاي شكل يافته رسيدهام كه اصطلاحا به آن cutouts ميگويند. البته در يك نگاه تاريخي اين رويكرد را ميتوان درآثار هنرمندان انتقادي «پاپ آرت» و بوم شكل يافته «تام وسلمن» كه با امكاناتِ متريال پلكسي با رنگهاي شدت بالاي ِ نئوني كار كردهاند، مشاهده نمود اما درخصوص كارِ من، اين رنگها و فرمها تاويلي از موجودات مصنوعي دارند و از اسكيسهاي روزمره پديدار شدهاند. اگر بخواهم بهطور خلاصه آثار اين دوره را تشريح كنم بايد بگويم از طراحي خطي با نگاه به انسان، حيوان و گياه، آغاز و با كمك نرمافزارهاي طراحي كامل و نهايتا با برش ليزري، به سرانجام رسيد.
ظاهرا و با تاريخهايي كه زير آثار ثبت كردهايد، دو سالي هست كه از اين تجربه ميگذرد، چطور تا امروز آنها را به نمايش نگذاشتهايد؟
اين نكته هم به معضلي برميگردد كه ريشه در سياستِ اغلب گالريها دارد.
آنها نگرش سليقهاي دارند و روح پروتست و تجربهگراي هنرمند را نميخواهند و با ناديده گرفتن، آن را از بين ميبرند. هنرمند را مطيع اهداف خود و جريان ماركتينگ ميكنند و برايم مسلم است كه هنرمند مستقل، جايي در بازار ايشان ندارد.
نقاشي براي من به مفهومي جز نگاهِ خلاق و يافتن راهي براي ارايه فضايي كه همسو با هنر معاصر باشد، نيست و همين نكته انگار مساله ارايه را مشكل كرده است.
شما آثار خودتان را از نظر نوع اثر چگونه طبقهبندي ميكنيد؟
اين مجموعه شامل 10 قطعه نقاشي و طراحي با پلكسيگلاس شكل يافته به صورت مستقل است.
بعضي كارهاي فيگوراتيو انسان و حيوان به صورت يك مجموعه بر ديوار نصب شدهاند و مجموعه طراحيها روي ديوار مقابل آن قرار ميگيرند. در ديوارهاي مقابل اسكيسهاي قطع A2 و A3 است.
آيا قبول داريد يك رشته پنهان آثار متنوع نمايشگاه شما را به همديگر پيوند ميدهد؟
بله. يك خط نامرئي همه آثار نمايشگاه را به هم پيوند ميدهد. مجموعه پيش رو با طراحي از انسان ماشيني شده آغاز، سپس در ابزار پلكسي مستحيل و دوباره به طراحي از موجودات مصنوعي بازگشت نموده است.