دنيا باز هم تغيير خواهد كرد
وجيهه قنبري
خيلي قبل از آمدن كرونا شروع شد. تغيير را ميگويم. همان وقت كه اطلاعات و اخبار از صفحات سايتها و شبكههاي اجتماعي سرازير شدند در خانه و محل كارمان. ما را با خودشان بردند تا ميان رويدادهاي لحظه به لحظه يك جوري حاليمان كنند كه جهان در حال تغيير است و بايد با آن همراه شويم.
دنيايي كه ميشناختيم و از آن سر ميآورديم با سرعتي نفسگير شكل عوض ميكرد، خيليهايمان براي آنكه جا نمانيم ميان خبرها و رويدادها گم شديم و زندگي كردن را فراموش كرديم. هول برمان داشت اگر در اين دوي مارتن جا بمانيم ديگر دنياي جديدمان را نشناسيم. دويديم و گشتيم تا خودمان را بهروز نگه داريم. اينستاگرام، توييتر، فيسبوك و... همه جا بوديم و همهچيز را دنبال كرديم تا دنياي جديد جايمان نگذارد.حال و روزمان شد روزهايي كه ميگذرانيم. همهچيز ميدانيم و نميدانيم، باخبران بيخبري كه با تغييرات دنيا همراه شدهايم اما حال خوشي نداريم.
فقط ميان تمام اين خبرها و اطلاعات در حال دويدن هستيم. گهگاه ياد حال ناخوشمان ميافتيم و سراغ حرفها و جملههايي ميرويم كه انگيزهاي شود براي دويدن دوباره «تو قهرمان زندگيات هستي»، «خودت را باور داشته باش»، «تو ميتواني»، «دوره پيروزي تو آغاز شده است» و هزاران پيامي كه در لحظه ما را از حال بد به حال خوب ميرسانند و همه ناممكنها را برايمان ممكن. اما همه چيز لحظهاي است.
حال خوبمان و انگيزه حركتمان در ميانه راه تنهايمان ميگذارند تا در دنياي اطلاعات و خبر غرق شويم. تنها و نااميد با دنياي جديد همراه شدهايم. بيآنكه تغييري كرده باشيم. كهنههاي دنياي گذشته در دلمان، در پي دنياي جديد ميدويم. بيآنكه فرقي كرده باشيم. با ظاهري دلخواه دنياي امروز، در حال دويدن ميان خبرهايي هستيم كه ميگويند دنيا باز هم تغيير خواهد كرد و حالمان؟ خيلي وقتها از حالمان بيخبر هستيم.