در حالي كه تنها چند روز از هشتادمين زادروز شجريانِ موسيقي ايران ميگذشت، خبر درگذشت او ملتي را در اندوه فرو برد. او صداي فرهنگ ايراني بود، گرچه خود را «خاك پاي مردم ايران» ميدانست. مردمي كه در مدت زمان كوتاهي كه از درگذشت او ميگذرد، با واكنشهايشان در فضاهاي حقيقي و مجازي نشان دادند كه او را صداي تا هميشه زنده فرهنگ و هنر ايراني ميدانند صفت «هنرمند مردمي» را به قاعده برازنده او. برخورداري توامان از اهميت هنري در موسيقي و آواز ايراني از يك سو و پيوندي با ذائقه موسيقايي مردم از سوي ديگر از او هنرمندي منحصر به فرد ساخت. رسيدن به جايگاهي چنين رفيع در هنر و جامعه «هديتي نه چنان كمبها بود» كه هر آوازهخواني را بشايد. استاد آوازي كه ساز ميساخت و خوشنويس بود و شعر ميدانست و كنشهاي اجتماعي داشت و دردِ مردم را آنچنان كه در اعماق جان و روانش ميريخت، آواز ميكرد و «فرياد» ميزد. اين حكايت «آهنگ وفا»ي او با مردم است كه امروز بسياراني بر آن گواهي ميدهند. ميراثي كه از شجريان براي نسلهاي حاضر و آيندگان بر جاي ماند هم ميراثي هنري است و هم البته حاصل دغدغههاي اجتماعي و سوداي مردم كه در سر داشت. سخن گفتن از هر بعد شخصيت شجريان خود حكايت مفصل و مطولي است و گنجاندن آنهمه در يادداشتي چنين مختصر، دشوار.او صاحب همان صداي ماندگاري است كه «سرود مهر» خواند و «رنگهاي تعالي» بر هنر موسيقي و آواز ايران پاشيد و سر بر «گنبد مينا»ي هنر ساييد. درباره محمدرضا شجريان و جايگاه هنرياش با سهراب پورناظري گفتوگو كردم. آهنگساز و نوازندهاي كه همكاري با محمدرضا شجريان از فرازهاي سابقه هنري اوست و در كارنامهاش ميدرخشد. پورناظري در اين گفتوگو از اين تجربه گفته و نيز ميراث شجريان براي جوانان و نسلهاي بعد گفته است.
به عنوان يك جوان موسيقيدان كه كارهاي نوآورانهاي هم انجام داده است، بفرماييد كه چه چيزهايي از زندهياد شجريان ياد گرفتيد؟
مهمترين چيزي كه از استاد شجريان آموختم و ياد گرفتم پيوستگي در كار، ممارست و ايمان به تصميم درست، توجه نكردن به حاشيه و همچنين زندگي سالم بود كه اين موارد آموختني بودند و من نيز تا جايي كه در توان داشتم از آموختههاي ايشان استفاده كردم؛ از سوي ديگر عشق به كار و تواضع يك انسان در آن جايگاه كه استاد شجريان داراي آن است، نيز براي من بسيار آموزنده بود. اين رفتارها و پيگيريهاي ايشان در كار كم نظير بود و تمام اين موارد ويژگيهايي به شمار ميروند كه ميتوانم در حال حاضر به آنها اشاره كنم.
در كارنامه شما همكاري با آقاي شجريان هم ديده ميشود؛ از تجربه همكاري با ايشان و همچنين فضاي كار آلبوم «رنگهاي تعالي» بگوييد.
اين همكاري براي من فرصت بسيار مغتنمي بود كه در سن 28 سالگي رخ داد كه با استاد شجريان كار كنم و در كنار ايشان قرار بگيرم؛ بايد بگويم بسيار تجربه بينظيري براي من بود؛ اين آلبوم يك آلبومي است كه داراي فضاهاي كمتر تجربه شدهاي است چه در كارهاي خود ايشان و چه در كارهاي خود ما و اينكه طبيعتا من تصور ميكنم اين اثر با نسلهاي مختلف ميتواند ارتباط بگيرد كه انشاءالله وقتي منتشر شد بيشتر درباره آن صحبت ميكنيم.
آنچه شما درباره روش ايشان در مورد خلاقيت و نوآوري دريافتيد، چه بود؟
ايشان اصلا محدود نبودند و به هيچ عنوان فكرشان نيز محدود نبود؛ هنرمندي بودند كه با فضاهاي نو بسيار راحت ارتباط برقرار ميكردند و بسيار هم بهروز بودند و اصلا تفكر سنتي نداشتند و از نوآوريهايي كه در جهت زيبايي استفاده شود، استقبال ميكردند.
برخورد آقاي شجريان و نگاهشان به حضور جوانان در عرصه موسيقي چيزي است كه شما در همكاري خود با ايشان طبيعتا به وضوح درك كردهايد؛ براي ما بگوييد برخوردشان چگونه بود؟
بسيار خوب... نمونه آن قرار گرفتنِ خودِ من در كنار ايشان است آن هم وقتي كه 28 سالم بود و تهمورسجان هم 35-34 ساله بود و ما در كسوت آهنگساز در كنار چنين انساني قرار گرفتيم و همين مورد خودش كاملا نشان ميدهدكه استاد شجريان به نسل جوان باور داشتند و كلا صحبتهايي هم كه راجع به كارهاي نسل جوان كردند نيز شاهدش هستيد كه اصلا قائل به اينكه بايد محدود شود در قالب موسيقيهاي تجميع شده گذشته، نبودند؛ ولي خب طبيعتا اعتقاد به دانش موسيقي و استفاده از گنجينههاي موسيقي نيز داشتند.
شجريان به نوعي با بازخواني تصانيف و ترانههاي قديم، اين ترانهها وتصنيفهاي قديمي را بيشتر به مردم و جوانان شناساند، احيا يا ترويج اين آهنگها و تصانيف چه تاثيري بر موسيقي ايران و نسل جوان گذاشت و بهطور كلي از نظرگاه شما كه يكي از جوانانِ فعال عرصه موسيقي هستيد، مهمترين كار آقاي شجريان و ميراثي كه براي اين نسل ماند، چه بود؟
به نظر من مهمترين كاري كه ايشان در موسيقي ايران كردند، نجات آواز بود در يك برههاي كه كمكم آواز داشت به سمتي ميرفت كه از فضاي عميق و جدي و غني خود جدا ميشد و ميتوان گفت ايشان به تنهايي فضايي را ايجاد كردند و موسيقي را با شان بسيار بالا دوباره در جامعه جا انداختند و احترام آن را احيا كردند و طبيعتا با توجه به جايگاه اجتماعي و همراهي كه با مردم داشتند، نسل جوان اقبال زيادي را به آثار استاد شجريان كه به حد اعلاي كيفيت ارايه شده بود، نشان داده و ميدهند.نگاه جدي به آواز كهن يا برآوردن دوباره شيوههاي كهن آوازي با نوآوري كه در آواز و لحن خودشان و توانايي كمنظير حنجره استاد شجريان بود كه همه اينها دست به دست هم داد و باعث شد، ايشان اين جايگاه هنري را پيدا كنند و خودشان ميگفتند من با نههايي كه گفتم و با كارهايي كه نكردهام اين جايگاه را پيدا كردم يعني در واقع ايشان هر كاري را انجام ندادند كه اين جايگاه را براي خود ساختند و به بسياري از موقعيتها و امتيازات «نه» گفتند و در نهايت صاحب چنين جايگاه كم نظيري شدند.
به جايگاه اجتماعي آقاي شجريان اشاره كرديد، برخي هنرمندان تنها به وجهه هنري محدود نميشوند، در واقع گاهي وجهه و بعد ديگري براي يك هنرمند به نسبت رفتار يا آثارش ساخته ميشود كه آن بُعد ممكن است در برههاي از زمان جلوه بيشتري پيدا كند؛ آقاي شجريان نيز با هنر خود به عرصه اجتماعي وارد شد، اين ورود به عرصه اجتماعي تاثير بسزايي در جايگاه ايشان بين مردم و به خصوص جوانان ايجاد كرد؛ نظر شما در اين باره چيست؟
همراهي كه استاد شجريان با مردم داشتند و همچنين صداقت در همراهي با مردم و صداقت در ارتباط با مردم براي ايشان يك جايگاهي ايجاد كرده كه به نظر من توسط هيچ كس ديگري قابل تكرار نيست و در واقع ميتوان گفت بيش از جايگاه موسيقايي ايشان جايگاه اجتماعي استاد شجريان است كه الآن همه دوستان را تحت تاثير قرار داده است.